بهمحض رسیدن نام اخوان ثالث با تخلص «م. امید» به گوش در ذهن فردی تظاهر میشود که گویی آشنا اما درعینحال غریبه است چرا که وی بسیاری آثار ریزودرشت از خود بهجای گذاشته است اما درهرصورت نام و آوازهای درخور آثار خود ندارد. او شاعری است نمادگرا و اسطورهساز که با تاریخ ایران بهخوبی آشنایی دارد و این آگاهی و علاقه را در جایجای اشعارش نمایان است. اخوان به زبان فارسی بسیار علاقهمند بود و در آثارش بهشدت مراقب این زبان کهن بود. همچنین وی با تار نوازی خود گوشهای زیادی را نوازش کرده است که خود نشان از ذهنی آشنا به نوازندگی است.n>
مهدی اخوان ثالث «م. امید» در سال ۱۳۰۷ ه.ش در مشهد قدم به عرصهی هستی نهاد. نام پدرش علی و نام مادرش مريم بود. پدر وی از مردم یزد بود و یکی از برادری بود که در جوانی به مشهد مهاجرت کرده بودند به همین علت نام خانوادگی آنها را اخوان ثالث به معنای برادران سهگانه گذاشتند. پدرش این شهر ساکن شد و ازدواج کرده. وی به شغل داروهای گیاهی و سنتی مشغول بود. اخوان به هنگام تولد با یکچشم وارد این جهان شد اما پس از مدتی چشم دیگر او به روی جهان پیرامونش باز شد، خود در این باره میگوید: «پدر من عطار و طبیب بود و مادر هم کارش خانهداری و بعدها هم دعاگویی و نماز و طاعت و زیارت امام رضا و از این قبیل؛ بعد از مدتی با درمانهای پدر و دعاهای مادر و نذر و نیازهایش آن چشم دیگر را هم به دنیا گشودم. خدا به من رحم کرد و الا حالا دنیا را با یک چشم میدیدم. اما حالا با دو چشم میبینم.»
مهدی اخوان ثالث تحصيلات ابتدايی و متوسطه را در زادگاه خود به پايان رسانيد و فارغالتحصيل هنرستان صنعتی شد. گرايش به فرهنگ و هنر و همچنین موسیقی، قسمتی از فعاليتهای دوران كودكی امید را تشكيل میداد بهطوری که پس از فراغ از تحصیلی و دو سال اقامت در زادگاه خود، در سال ۱۳۲۷ ه.ش بلیت هواپیما را تهیه کرده و وارد تهران شد. امید پس از زمان کوتاهی در سرودن قصیده و غزل به سبک حافظ شیرازی و متین خراسانی و صد البته مثنویات به سبک شاهنامه فردوسی، شهرت پیدا کرد. قدرت و چیرهدستی وی در انواع شعر کلاسیک از سال ۱۳۲۶ تا سال ۱۳۳۰ ه.ش که نخستین مجموعه شعرش با نام «ارغنون» منتشر شد، آشکار گردید. با انتشار دومین مجموعه شعر وی به نام «زمستان» در سال ۱۳۳۴ قدرت شاعری امید بیش از پیش بر همگان روشن شد. در این مجموعه گرایش او به شعر نیمایی آشکارتر میشود. اخوان همچنین علاقه و اشتیاق زیادی به موسیقی داشت و در زندگی هنریاش شعر و موسیقی با هم پیوندی ناگسستنی داشتند به طوری که شعرهایش چنان با عروض شعر فارسی آمیخته و موسیقی کلامش آنچنان تاثیرگذار است که نمیتوان آنها را از شعرش جدا کرد و این نشان میدهد که مهدی با موسیقی سنتی آشنایی بسیار داشته است. علیرغم سطح بالای قصاید و غزلیات، علت شهرت مهدی اخوان ثالث، نوسرایی است.
وی در ابتدای دوران شعرسراییاش به اشعار خراسانی روی آورده بوده است اما رفتهرفته به دلیل آشنایی با نیما یوشیج و سهراب سپهری، به اشعار نو و نیمایی علاقمند شد که در واقع این آشنایی باعث تغییر رویهای اساسی در زندگی وی شد. در واقع آشنای وی با سهراب سپهری و نیما یوشیج همانا و تغییر مسیر ادبی اخوان ثالث همانا. مسیر شاعری اخوان دستخوش تغییر شد، به نوسرایی روی آورد و در این طرز جدید بود که توانست شعر نیمایی را به گونهای به کار ببرد که خود صاحب سبکی تازه و مستقل شود. او با بهرهگیری از شعر شاعران کهن، اشعار خود را با زبانی ساده در قالب شعر نو نمایان و موضوعات انسانی و جهانی را در آنها بیان کرد. مهدی اخوان ثالث پس از کودتای ۱۳۳۲ مانند بسیاری از اهل قلم دستگیر و روانه زندان شد. پس از آزاد شدن از زندان، اخوان ثالث تا آخر عمر ديگر هيچگاه برای حزب و دستهای خاص فعاليت نكرد و در واقع از كارهای روزمرهی سياسی كنارهگيری كرد.
اخوان در سال ۱۳۲۹ با ايران (خديجه) اخوان ثالث، دختر عمويش ازدواج کرد. حاصل اين ازدواج سه دختر به نامهای لاله، لولی، تنسگل و سه پسر به نامهای توس، زردشت و مزدک علی است. از حوادث دلخراش دوره زندگی اخوان میتوان به مرگ دو فرزندش اشاره نمود. در سال ۱۳۴۲ تنسگل دختر سوم وی هنوز چهار روز از تولدش نگذشته بود که فوت كرد و در سال ۱۳۵۳ هم دختر اولش یعنی لاله در رودخانهی كرج غرق گرديد، اين دو واقعه ضربهی سختی بر او وارد كرد.
زندگی اخوان در سالهای پس از انقلاب در خلوت و انزوا گذشت. نه حادثهی مهمی در زندگی او رقم خورد و نه شعر خارقالعادهای سروده شد. بلكه مهمترين رويداد فرهنگی و هنری به جا مانده از اخوان ثالث در این دوران، سفر او به خارج از کشور است. اخوان كه در تمام طول زندگیاش حتی برای يکبار نيز به خارج سفر نكرده بود، در سال پايانی عمر خود از طرف خانه فرهنگ معاصر آلمان دعوت شد. در اين سفر وی بر فرانسه، انگليس، آلمان، دانمارک، سوئد و نروژ قدم نهاد. در این سفر شعر خواند، عکس گرفت و از سوی فرهنگ دوستان ايرانی مورد استقبال قرار گرفت. سفر اخوان در سال ۱۳۶۹ به اروپا زمينه را برای تجديد ديدار با دوستان قديمی فراهم كرد. مهدی در اين ديدار، ابراهيم گلستان، رضا مرزبان، اسماعيل خويی و چند تن ديگر از دوستان صميمی دوران جوانیاش را ديده و مدتی را با آنها سپری نمود.
جمال میرصادقی، داستاننویس و منتقد ادبی درباره اخوان گفته است: «من اخوان را از آخر شاهنامه شناختم. شعرهای اخوان جهانبینی و بینشی تازه به من داد و باعث شد که نگرش من از شعر به کلی متفاوت شود و شاید این آغازی برای تحول معنوی و درونی من بود.»
نادر نادرپور، شاعر معاصر ایران که در سالهای نخستین ورود اخوان به تهران با او و شعر او آشنا شد معتقد است که، هنر م. امید در ترکیب شعر کهن و سبک نیمایی و سوگ او بر گذشته مجموعهای به وجود آورد که خاص او بود و اثری عمیق در هم نسلان او و نسلهای بعد گذاشت همچنین وی راجب اخوان ثالث گفته است: «شعر او یکی از سرچشمههای زلال شعر امروز است و تاثیر آن بر نسل خودش و نسل بعدی مهم است. اخوان میراث شعر و نظریه نیمایی را با هم تلفیق کرد و نمونهای ایجاد کرد که بدون اینکه از سنت گسسته باشد بدعتی بر جای گذاشت. اخوان مضامین خاص خودش را داشت، مضامینی در سوگ بر آنچه که در دلش وجود داشت، این سوگ گاهی به ایران کهن بر میگشت و گاه به روزگاران گذشته خودش و اصولا سرشار از سوز و حسرت بود. این مضامین شیوه خاص اخوان را پدید آورد به همین دلیل در او هم تاثیری از گذشته میتوانیم ببینیم و هم تاثیر او را در دیگران یعنی در نسل بعدی میتوان مشاهده کرد.»
راجب ارتباط این دو فرد صحبتها و ادعاهای ضد و نقیضی مطرح میشود. برخی روایتها قائل به این موضوع هستند که دعوتی از جانب خامنهای جهت همکاری اخوان با انقلاب بوده و اخوان در پی رد این دعوت با محدودیتها و بیمهریهای زیادی روبرو شده است. در برخی منابع مانند دویچه وله، ادعایی مبنی بر قطع حقوق بازنشستگی اخوان ثالث بعد از رد این درخواست وجود دارد اما به طور کلی منابع دست اولی راجب این موضوع موجود نیست. دویچه وله ادعای دیگری هم مبنی بر وجود خصومت شخصی بین این دو فرد داشت که دست نوشتهای از اخوان ثالث صراحتا این موضوع را تکذیب میکند بنابراین بدیهیست که خصومت شخصیای نیز وجود نداشته است.
اخوان در ۲۹ تیر ماه ۱۳۶۹ به ایران بازگشت اما بلافاصله در بستر بیماری افتاد و در بیمارستان مهر بستری شد. سرانجام اخوان ثالث، ساعت ۱۰:۳۰ یکشنبه شب چهارم شهریور سال ۱۳۶۹ ه.ش در بيمارستان مهر تهران بدرود حيات گفت. پیکر بیجان او به توس انتقال پیدا کرد و در باغ شهر توس در کنار مقبره حکیم ابوالقاسم فردوسی به خاک سپرده شد.
کتابهای زیر مجموعه اشعار مهدی اخوان ثالث هستند:
ارغنون، زمستان، آخر شاهنامه، از این اوستا، منظومه، پاییز در زندان، عاشقانههای کبود، بهترین امید، زندگی میگوید: باز باید زیست، در حیاط کوچک پاییز در زندان، ترا ای کهن بو و بر دوست دارم.
از سایر آثار امید نیز میتوان به آوردهاند که فردوسی، درخت پیر و جنگل، بدعتها و بدایع نیما یوشیج، شاملو مردی دوستداشتنی، مرد جنزده، پیر و پسرش، نقیضه و نقیضه سازان، عطا و لقای نیما یوشیج و گزیده اشعار نام برد.