ابوالفضل زروئی نصرآباد یکی از مشهورترین طنزپردازان و شاعران معاصر ایران بود. او کسی بود که علی موسوی گرمارودی، شاعر نامآشنای معاصر او را عبید زاکانی معاصر نامیده بود و کیومرث صابری فومنی، گلآقا، او را امید طنزنویسی ایران میدانست.
ابوالفضل زروئی نصرآباد اردیبهشتماه سال 48 در تهران متولد شد. او طنزنویسی را از سن پایین شروع کرد و زمانی که تنها بیستوسه سال داشت در مجلهی گلآقا با نام مستعار ملانصرالدین طنز مینوشت. او از اسامی مستعار زیادی برای طنزنویسی استفاده کرده است که از جمله آنها میتوان به «چغندر میرزا»، «ننه قمر»، «کلثوم میرزا»، «آمیز ممتقی»، «میرزا یحیی»، «عبدل» و چندین و چند نام دیگر اشاره کرد.
مذهب در اشعار ابوالفضل زروئی نصرآباد جایگاه ویژهای داشته است. یکی از مشهورترین اشعار به جامانده از نصرآباد مدحی است که در وصف حضرت عباس (ع) و دلاوریهای ایشان در روز عاشورا سروده است. او همچنین در کتاب «ماه به روایت آه» زندگی حضرت ابوالفضل را بازنویسی کرده است.
ابوالفضل زروئی سال 83 در مراسم افطاری آیتالله خامنهای، رهبر معظم انقلاب شرکت کرد و در محضر ایشان شعر بلندی به نام «ای جماعت چطوره حالاتتون» خواند که در اذهان بسیاری باقیمانده است. این شعر که پر از عناصر زیبای شاعرانه است نوعی دلتنگی نسبت به سبک جدید زندگی که صفای زندگی گذشته را از بین برده بیان میکند و در دل خود پر از نقدهای اجتماعی است بخشی از این شعر که بعدها هم بسیار مشهور شد ابیات زیر است:
شهر بدون مرد، شهر درده
قربون شکل ماهه هرچی مرده
قربون اون مردای دل شکسته
قربون اون دستای پینه بسته
مردای ده، مردای کاه و گندم
مردای ده مردای خان هشتم
مردای پشت کوه، مثل خورشید
تو دلشون هزارتا جام جمشید
ابوالفضل زرویی نصر آباد سال 86 به مرض قند مبتلا شد. این بیماری در او بسیار سریع پیشرفت کرد و مدت کوتاهی بعد مجبور شد پایش را قطع کند. پس از آن بود که او نزد پدرش در احمدآباد مستوفی رفت و در خانهی پدری به زندگی ادامه داد. این سالها، سالهای خانهنشینی و کمرنگ شدن نصرآباد بود که او در مصاحبهای دربارهی این مسئله و همینطور کنارهگیریاش از مطبوعات گفته است: «میدانید بعدازاین انزواي چندساله فهميدم كه براي سیاستگذاران فرهنگي ما اصلا هيچ فرقي نمیکرد كه من به خارج از كشور متواري شده بودم يا اینکه بيمار و مريض در گوشهای از اين سرزمين خانهنشین شده باشم، ولي حداقل فایدهاش براي من اين بود كه واقعاً فشارهاي حاشیهای كمتر شد به قول بهاءالدين خرمشاهي كار ما مسافركشي فرهنگي است و تن به كارهايي میدهیم كه ممكن است موردعلاقهمان باشد، تأثیرگذار باشد و يك عالمه شعار خوب ديگر اما سودآور نيست!»
ابوالفضل زروئی نصرآباد در دوران کاریش مشاغل بسیاری را بر عهده داشته و فعالیتهای زیادی انجام داده است. او از آغاز انتشار مجلهی گلآقا در سال 69 عضو هیئت تحریریهی این مجله بود و معاونت سردبیر را بر عهده داشت. او همچنین یک سال سردبیر این مجلهی بهیادماندنی بود و یک سال هم بهعنوان دبیر اجرایی سالنامهی گلآقا فعالیت داشت. زروئی نصرآباد سابقهی فعالیت بهعنوان دبیر سرویس طنز در همشهری را هم در کارنامه دارد.
زروئی نصرآباد پایهگذار دفتر طنز حوزهی هنری در سال 78 شد و از سال 80 با سارمان فرهنگی هنری شهرداری تهران همکاری میکرد. او از سال 85 استاد دانشگاه آزاد اسلامی بود.
علاوه بر تمام اینها او فعالیتهای بسیار متنوع دیگری هم انجام داده است که ازجملهی آنها میتوان به بنیانگذاری نخستین شبشعر طنز ایران با عنوان «حلقه رندان»، بنیانگذاری نخستین شب نثر طنز ایران با عنوان «شب خلوت»، برگزاری کارگاهها و سمینارهای متعدد دانشگاهی، داوری جشنوارههای متعدد، برگزاری نشستهای طنز تخصصی، دبیری هنری نهمین جشنواره طنز سوره و چندین و چند فعالیت جدی دیگر اشاره کرد.
از ابوالفضل زروئی نصرآباد آثار متعددی بهجامانده است که آثار بسیار ارزشمندی در طنز ایران به شمار میروند. «رفوزهها»، «حدیث قند»، «وقایعنامه طنز ایران»، «تذکره المقامات» و «خاطرات سر پروفسور حسنعلیخان مستوفی» از جمله این کتابهاست. «هزار سال طنز فارسی» کتاب دیگری از ایشان است که با همکاری نسیم عرب امیری نوشتهشده است. زروئی نصرآباد کتاب «غلاغه به خونهش نرسید» را هم در کارنامه دارد که مجموعهای از افسانههای طنز آمیز است.
او دربارهی مجوز انتشار آثارش در مصاحبهای گلایه کرده و گفته بود: «اين گلايه را هم از ارشاد دارم كه كتاب من مدت زيادي در صف مجوز ماند. انگار تمام مشكل جامعه فقط حرف من است آن هم من كه، نه مخالف بودم و نه هیچچیز ديگر، من اصلاً دارم طنز مینویسم كه با كسي مخالفت جدي نكنم.»
ابوالفضل زروئی نصرآباد آذرماه 97 در خانهی پدریاش براثر عارضهی قلبی درگذشت و ایران یکی از برجستهترین طنزپردازانش را در پنجاهسالگی از دست داد. هنگام درگذشت او خبرگزاری رجا نیوز تیتر جالبی در بزرگداشت این شاعر بزرگ استفاده کرد که تلنگری به تمام ماست. مضمون این تیتر چنین بود: «عجیب نیست در عصر سلبریتی ها عبید زاکانی عصرتان را نشناسید!»
ابوالفضل زروئی نصرآباد از مقابل حوزهی هنری تهران تشییع شد و در قطعهی هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد. مجالس ترحیم بسیاری برای بزرگداشت ایشان برگزار شد. زروئی نصرآباد برندهی لوح افتخار و سرو بلورین نخستین جشنوارهی شعر فجر بهعنوان برترین شاعر طنزپرداز پس از انقلاب شده بود. ایشان در سیامین سالگرد انقلاب هم توانسته بود این جایزه را در جشنوارهی فجر از آن خود کند.