براساس نظریه تحول، ارایه و داشتن یک چشم انداز مطلوب، مهم ترین دغدغه تحول در عرصههای مختلف زندگی فردی، گروهی و سازمانی انسان است. نیل به چشم انداز مطلوب انسانی، نشان از تحول اثر بخش داشته ساز و کار آن را تضمین میکند. بنابر مباحث سنتی، سازمانها با ارزشهای متفاوتی از نظر پاسخ گویی به علایق فردی اعضای خود و اثر بخشی و کارآمدی عملیات روبرو هستند. به نظر فردلاندر به یک تفکر اصولی نیاز است تا به عنوان مبنای تحول سازمانی از تعارض ارزشی سازمانها جلوگیری شود. وی به سه نظام فردگرایی، عمل گرایی و هستی گرایی اشاره میکند که هر کدام به ترتیب با تأکید بر ویژگی عقلانیت، نتیجه محوری و ارج نهادن به تجربه ذهنی اشخاص شالوده تحول ارزشی سازمانها را تشکیل می دهند. شناخت فلسفههای ضروری و ممکن علمی در این راستا ضروری است. هر فلسفه تغییر سازمانی تصریحهای ویژهای در ارتباط با ارزشها داشته به گونهای خاص ارزشهای بنیادین تحول سازمانی و ماهیت ساختار و فرایندهای آن را تبیین مینماید. فلسفههای عقلایی، زیستی، نهادینگی، منابع، روان شناسی، سیستمها، فرهنگی و انتقادی نگرشهای متفاوتی به هنجارها و ارزشها داشته اند. این نگرشها مبتنی بر مفروضات ارزشی ویژه ای در ساختار و فرایند سازمانی بوده لازم است مورد تبیین و بررسی قرار گیرند.
بهترین استراتژی تحول سازمانی توجه به مفهوم آسیب شناسی سازمانی است که در چارچوب فلسفههای ارایه شده قابل بررسی علمی و رهگیری بوده در سه مرحله شناخت ارزشها، الگو سازی و آسیب شناسی مورد بررسی قرار میگیرد.
تمام فلسفههای سازمانی معرفی شده در این کتاب جنبهای واقعی از تحول را نشان داده میتواند براساس یک سنت روش شناسی درست و منطق اکتشاف علمی قوی نظریه پردازی شوند. این فلسفهها می تواند به عنوان منبع درسی دانشجویان دکتری در درس مبانی فلسفی نظریههای مدیریت و نیز درس الگوها و نظریههای تحول سازمانی کارشناسی ارشد تدریس شود.