کتاب فرشتگان پاوْل کِلِه به تحلیل چهل تصویر از مجموع صد تصویری میپردازد که این نقاش سویسی ـ آلمانی، در خلال زندگی شصت و یکسالهاش تحت عنوان فرشتگان کشیده است: از تصویر مسیح کودک، یادگار پنجسالگیاش، گرفته تا مشهورترین نقاشیاش فرشتهی نو، همراه و همدم والتر بنیامین در سالهای تبعید و در نهایت آخرین اثرش، فرشتهی مردّد، که بازنمایی واپسین تردیدهای هنرمند به زندگی، باورهای دینی و جهان پس از مرگ بود.
بیشترِ تصاویر «فرشتگان» پاوْل کِلِه که جزء محبوبترین آثار وی به شمار میروند، متعلق به دو سال پایانی زندگی (۱۹۴۰ ـ ۱۹۳۸) اوست که مصادف بود با دوران مخوف ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان، و ضعفهای جسمانی و بیماری علاجناپذیر پاوْل کِلِه. از اینرو، تصاویرِ فرشتگانِ دو سال پایانِ زندگی او رویگرفتِ دقیقی از وضعیت درونی این هنرمند است: گاهی عاری از امید، گاهی مملو از اعتمادبهنفس، گاهی شاد و گاهی بهشدت غمگین. اما درعینحال، برای پاوْل کِلِه، فرشتگان در قالب موجوداتی نیمهانسانی ـ نیمهالوهی، در حکم واسطی میان عالم زمینی و عالم فرازمینیاند که به نوعی نیازِ هنرمند به معنویت، رهایی تدریجی او از زندگی روزمره و رسیدن به آرامش درونی را برآورده میسازند. حتی شاید بتوان یک گام جلوتر رفت و ادعا کرد که در آثار پاوْل کِلِه فرشته به تصویری از خود هنرمند مبدل میشود که در نقش واسطی برای انتقال حقایق متافیزیکی به دیگر انسانهای بیباور به خدا وارد عمل شده است.
برخلاف تصور رایج ما از فرشته، فرشتگان پاوْل کِلِه بهندرت زیبارو و لطیفاند، آنها بیشتر زشت، خشن و بعضاً شیطانیاند که احتمالاً ریشه در این باور پاوْل کِلِه دارند که امر الوهی و شیطانی دو روی یک سکه هستند، نه نافی هم، که مکمل یکدیگرند.