فرمت محتوا | epub |
حجم | 847.۹۵ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 136 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۳۲:۰۰ |
نویسنده | ژان تولی |
مترجم | معصومه تاجمیری |
ناشر | نشر یوشیتا |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le magasin des suicides |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۱۱/۳۰ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 25,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اسپویل دوستانی که کتاب رو هنوز نخوندن نظر منو نخونن * * * * * * * من درک میکنم که مطمئنا آلن هم مشکلاتی داشته که بازگو نکرده ولی واقعا فکر نکرد اگه خودش رو بکشه تمام زحمات خودشو به باد میده از کجا معلوم خانوادش دوباره به اون وضعیت قبلی بر نگردن تازه خیلی بدتر؟؟؟..... خوب این چه ماموریتیه که کلی زور بزنه خانوادش رو خوشحال کنه و بهشون امید بده اخرشم اینکارو کنه؟؟؟ من پایان کتاب رو دوست نداشتم چون اگه آلن واقعا یه آدمه امیدوار و خوشبین بود هر مشکلی هم که داشت نباید این کارو میکرد...
خودکشی از چالش های عصر حاضره . در این کتاب نحوه ی نگاه افراد به مسائل مشابه به زیبایی توصیف شده است . اتفاقی که برای یک فرد منفی باف و ناامید فاجعه و رقت انگیز است ، جنبه های مثبتی دارد که یک فرد امیدوار و سرزنده آن را می بیند و از آن لذت می برد. باید اعتراف کنم که پایان داستان آنگونه که انتظار داشتم ، نبود . احساس کردم نویسنده قصد دارد این پیام را منتقل کند که یک انسان زمانی باید بمیرد که وظیفه و رسالت خود را در این دنیا انجام داده باشد و تا آن زمان حتی خود فرد هم نباید به زندگی اش خاتمه دهد . انسان ها به محض اینکه کاری برای انجام دادن در این دنیا نداشته باشند ، آن را ترک خواهند کرد . و ممنون از فیدیبو 🙏🙏
داستان فوقالعادهای بود هم طنز بود هم نکتههای ریز داشت مخصوصا آخر داستان با اینکه خیلی تکان دهنده بود و من تا چند دقیقه کاملا خشکم زده بود فکر کنم میخواست نکتهای را بگه که منو تو فکر فرو برد راستش تصمیم دارم دوباره به طور جدی تری بخونمش. مطمئنم نویسنده از پایان داستان منظوری بسیار بیشتر از آنچه که ما میبینیم داره، اما چی؟!?
داستان جالب بود ، گویندگی آقای شکیبا جالبترش کرده بود... و پایان بسیار جالبی داشت... درسته که آلن در ظاهر شاد بود اما در واقع افسردگی شدید داشته که منجر به خودکشیش شده... که باتوجه به محیط زندگیش و اطرافیانش کاملا قابل توجیه ... مثال بارزی از این بیت میتونه باشه... هرکسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش ... هرکسی از ظن خود شد یار من از درون من نجست اسرار من
خب.. به نظرم کتاب جالب و خاصی بود.. و پایان عجیب و غیر منتظره ای داشت.. نمیشه گفت الن خودش رو کجا رها کرد؟ اصلا چرا رها کرد! واقعا منظور از رها کردن خودکشی الن بود؟ به نظر من برداشت های زیادی میشه از پایان داستان داشت و هر کس از دید خودش پایان داستان رو درک میکنه.. بعد از پایان کتاب ذهنم واقعا درگیر شد اما فکر کردن درمورد پایانش لذت بخش بود.. در کل خیلی قشنگ بود:))
به نظر من آلن اینو به ما نشون داد که ما برای چند روز و چند صبایی زنده هستیم و بعد، از دیار باقی میریم. پس چه خوشا آنکه شادی رو به کسانی که از زندگی خسته و ناتوان شدن خوشحالی و روز خوب رو یادشون رفته،برگردونیم و از هر لحظه زندگی نهایت استفاده رو بکنیم و شاد باشیم. و در آخر کتاب هم بی همین اشاره کرد《ماموریت او به پایان رسیده بود》
کتابی بسیار قوی و عموماً تاثیر گذار که سعی دارد نکات منفی زندگی انسان های افسرده و بدبین را در قالب فضای جالب و متفاوت داستان نقد کند ...ولی پایانش میتوانست بهتر از این ها باشد .
من هنوز هم باور نمیکنم چرا آلن خودش رو کشت در اوج اینکه تونست خانوادهاش رو تغییر بده،خب کی چی بشه که خودش رو کشت.پایان اشتباهی بود که با ایدیولوژی و حتی ماموریت آلن متناقض بود.
هدف نویسنده از ی خط اخرش واقعا چی بود !؟؟!
میتونم بگم کل کتاب از تضاد استفاده کرده بود که امید به زندگی رو نشون بده و خب این خیلی متفاوت و جذاب کرده بود کتاب رو...فکر میکنم پایانش صرفا به خاطر این بوده که کتاب به چشم بیاد و بیشتر تحریک کننده با شه برای اونایی که نخوندن...و خب درکل کتاب قشنگیه..