از دیدگاه آیین مقدس اسلام، کودک موجودی است که میتواند به جایگاه شایسته و والای خویش در نظام خلقت دست یابد، و در مسیر بروز و به فعلیت رساندن استعدادهای خویش گام بردارد. به همین خاطر در شریعت اسلام احکامی برای حفظ و رشد و شکوفایی کودکاندیشیده شده است وحقوقی از زمان دمیده شدن روح بلکه قبل از آن تشریع شده است. این حقوق تا دوران بلوغ حفظ و حراست مادی و معنوی کودک را تضمین میکند، از مهمترین این حقوق بحث از حضانت و سرپرستی کودک است.حضانت که در متون فقهی و حقوقی ازآن به حق سرپرستی ونگهداری از کودک تعبیر شده است از دیرباز مورد توجهاندیشمندان اسلامی بوده است وفقهای شیعه در هر عصری در مورد احکام آن بحث نمودهاند. ظاهرا نخستین بار شیخ طوسی واژه حضانت را برای بیان مفهوم سرپرستی و نگهداری از کودک به کار بردند، بدون آن که تعریفی اصطلاحی ارائه دهند میتوان گفت اولین فقیهی که برای حضانت تعریفی اصطلاحی ارائه کرد علامه حلی بود و فقهای بعد به تبع ایشان تعریفی اصطلاحی ارائه دادند.در دوران معاصر نیز این بحث در لابه لای متون فقهی و حقوقی در آثار و رسالههای علمای حقوق مطرح وبحث و بررسی شده است و در این باب قوانینی نیز تدوین وبازنگری شده است. این بحث از زوایای گوناگون قابل توجه است، اما مسأله ای که بیشتر محل بحث و گفتگوی صاحب نظران قرار گرفته است بحث از اولویت پدر و مادر در فرضی است که آنان به علت طلاق ویا دلایل دیگر جدای از یکدیگر زندگی میکنند.
یکی دیگراز مباحث بحث برانگیز در جامعه کنونی و دنیای حاضر بحث از کودکان بد سرپرست است که از پدیده «کودک آزاری» در خانه رنج میبرندودسته آخر کودکان بی سرپرستی هستند که گاه از طرف والدین خود رها شدهاند و گاه دلایل دیگر این امر راموجب گردیده است.در این فرض بر عهده دولت است تا مداخله نموده واز حقوق کودک حمایت نماید.اسلام با تاکید بر حفظ امنیت شخصی و اجتماعی کودکان به رعایت حرمت و احترام آنان توأم با لطف و احسان سفارش میکند و در این باره وظایفی را متوجه سرپرست کودک مینماید. حتی شرایطی نیز برای سرپرست کودک در نظر گرفته است تا تضمینی برای اجرای حقوق او باشد، و در سایه این احکام حقوق و کرامت انسانی او حفظ گردد.
بنابراین والدین و یا دیگر سرپرست کودک وظیفه دارند تا حافظ خوبی برای کودک بوده. اما در فرضی که پدر و یا مادری نتوانند سرپرست خوبی برای فرزند خود باشند و یا اینکه اساساً کودک سرپرستی ندارد، شریعت اسلام در این باره سکوت نکرده و احکامی را در این باره تشریع نموده است، تا در هر حال هیچ کودکی از حق مسلّم خود بی بهره نماند. در این تحقیق سعی بر آن شده است تا به بررسی این موضوع از دیدگاه فقه امامیه و قانون مدنی و همچنین سایر قوانینی که به نفع کودکاندیشیده شده است اشاره نماییم.
در این تلاش ناچیز نگارنده برآن است ضمن برجسته نمودن دیدگاه فقه و حقوق امامیه پیرامون حضانت و حقوق کودک با ارایه دسته بندی احتمالات و دیدگاههای مختلفی که درجزییات بحث وجود دارد محکم ترین و مستندترین آنان را معلوم سازدودرهر بحث به دیدگاه علمای علم حقوق وبه قوانین موضوعه اشاره شود، همچنین این مسأله بررسی و پاسخ داده شود که چنانچه حقوق کودک از جانب سرپرست او مراعات نشودمبانی فقهی وظایف حاکم اسلامی در این فرض تبین و نقش نظام بررسی و سپس به اقدامات قانونی و تامینی انجام شده در دوران نظام جمهوری اسلامی اشاره شود.