دانشنامۀ جهان اسلام دایرةالمعارفی است دربارۀ شریعت مقدس اسلام و تاریخ و تمدن و فرهنگ ملل مسلمان از آغاز اسلام تا زمان حاضر. مقالات این دانشنامه که بهترتیب الفبایی تنظیم شده است حوزۀ وسیعی از علوم و معارف را دربر میگیرد: اصطلاحات علوم قرآنی و حدیث و فقه و کلام و عرفان و فلسفه و ادبیات و هنر، سیرۀ انبیا و اولیا و ائمه (علیهمالسلام)، شرح حال و آرای مفسران و محدّثان و فقها و متکلمان و فلاسفه و حکما و علما و عرفا و مورخان و شاعران و هنرمندان عالم اسلام، تاریخ سیاسی اسلام و سرگذشت خلفا و سلاطین و وزرا و خاندانهای حاکم، جغرافیای کشورها و بلاد اسلامی، وصف ابنیه و آثار تاریخی و مذهبی و شرح اعیاد و ایام دینی و ابزارها و پوشاکها و خوراکها و گیاهان و داروهای خاص جهان اسلام.
بخشی از مقالات دانشنامۀ جهان اسلام، بهخصوص آنچه دربارۀ اسلام و ایران و ادب فارسی است، اختصاصاً برای دانشنامه تألیف شده است که هم مؤلفان ایرانی و هم محققان مسلمان کشورهای دیگر در آنها مشارکت داشتهاند. بخشی دیگر از مقالات، خاصه حوزههایی که در ایران متخصص ندارد، ترجمه از منابع و مراجع مختلف است. برخلاف دانشنامۀ ایران و اسلام و دایرةالمعارفهای عربی و ترکی و اردو که ملتزم به ترجمه از یک منبع یعنی دایرةالمعارف اسلام بودهاند، دانشنامۀ جهان اسلام بدون چنان التزامی با جستوجو در دایرةالمعارفهای مختلف، مقالههای محققانهتر و مناسبتر را ترجمه کرده و در دانشنامه آورده است. گاه نیز از تلفیق دو یا چند مقالۀ معتبر به مقالهای جامعتر با ساختاری مناسبتر پرداخته است.
موسیقیدان و نوازندۀ تار و سهتار. وی در ۱۲۸۹ در تهران متولد شد. پدرش، حاجیبشیر، از اهالی طالقان، که گاهی سهتار مینواخت، او را با موسیقی آشنا کرد. غلامحسین در شعبۀ موزیک مدرسۀ دارالفنون به فراگیری نتنویسی و نواختن شیپور و طبل کوچک پرداخت و در حدود، یازده سالگی، بهسبب مهارت در نواختن طبل، از لومر فرانسوی، رئیس شعبۀ موسیقی مدرسۀ دارالفنون جایزه گرفت. وی در دستۀ موسیقی مَلیجک، که نوازندگان آن خردسال بودند، نیز طبل مینواخت. سپس به محضر آقاحسینقلی، استاد بزرگ تار، راه یافت و در شمار بهترین شاگردان او درآمد و برای تکمیل نوازندگی سهتار نزد میرزاعبداللّه رفت. مدتی نیز در دستگاه شعاعالسلطنه، پسر مظفرالدینشاه، نوازندۀ مخصوص بود و همراه او به شیراز رفت و در آنجا ازدواج کرد. خلقوخو و آزادمنشی درویش، چندان با خدمت در دستگاه شعاعالسلطنه سازگار نبود و خشم شاهزاده را برمیانگیخت تا جایی که شعاعالسلطنه حکم به قطع انگشتان او داد، اما با پا در میانی کمالالسلطنه، پدر ابوالحسن صبا، و سفیر انگلیس در ایران، نجات یافت.
درویشخان، بعد از رهایی از دستگاه شعاعالسلطنه، به تربیت شاگردان همت گماشت و بیشتر از این راه گذران میکرد. وی به شاگردانی که دورۀ آموزشی او را به پایان میرساندند، نشانی از طلا به شکل تبرزین اعطا میکرد. از جمله شاگردان درویشخان، موسی معروفی، مرتضی نیداوود، نورعلی برومند، سعید هرمزی، ارسلان درگاهی، میرزامحمودخان روحبخش و سلیمان روحافزا، در نواختن تار؛ و ابوالحسن صبا، عبدالحسین صبا، عبداللّه دادور (قوامالسلطان)، حسینقلی غفاری، میرزاعلیخان شاهین، قاسم رئیس، عماد ممتاز و کریم تاجبخش، در نواختن سهتار، بودند. از نوآوریهای درویشخان، افزودن یک سیم به ساز تار است که اهل فن از این اقدام استقبال کردند. درویشخان بعد از آشنایی با علیخان ظهیرالدوله، مؤسس انجمن اخوت، وارد این انجمن شد و سرپرستی برنامههای موسیقی این انجمن را بهعهده گرفت. احیا و گسترش قالب موسیقیایی «پیشدرآمد» از دستاوردهای درویشخان و برخی همکارانش در این انجمن، همچون رکنالدین مختاری است. او پیشدرآمد را که پیشتر ساده و مختصر بود، در تمام گوشههای اصلی دستگاه پروراند و آن را قطعهای مستقل کرد. نام «درویش» از تکیۀ کلام پدر او، که اطرافیان خود از جمله فرزندش را درویش صدا میکرد، گرفته شدهاست و با عضویت او در انجمن اخوت ارتباطی ندارد، زیرا نام او در این انجمن «خرسندعلی» بود. او افراد را «یا پیرجان» صدا میکرد و گاه دوستان و شاگردانش این نام را برای خود او بهکار میبردند.