رابطه فرزندان و رقابت آنها با یکدیگر موضوعی است که هنگام تشکیل خانواده و بچهدار شدن، فکر والدین را به خود مشغول میکند. اگر به فکر داشتن بچه دوم هستید و خود را برای این مهمان آماده میکنید، باید درباره طرز رفتار و برخورد بچهها با یکدیگر فکر کنید. شکی نیست که بچه دوم تغییراتی در نحوه زندگی والدین بهوجود میآورد که بعضی از آنها دوستداشتنی و برخی مشکلآفرین هستند. این کتاب به شما یاد میدهد که چگونه با این تغییرات روبهرو شوید، مشکلات غیرقابل اجتناب را از سر راه خود بردارید و به پیوندهای خانوادگی خود استحکام بخشید.
نویسنده کتاب در طول شانزده سال تجربه خود بهعنوان پرستار و مشاور خانواده، با مشکلات هزاران خانواده آشنا شده و به این نکته پی برده است که والدین منتظر بچه دوم، نگران تأثیر نوزاد بر رفتار کودک اول خود هستند. این والدین پس از تولد بچه دوم، به رابطه دو فرزند و چگونگی تأثیر این رابطه بر امور خانواده میاندیشند. این کتاب شما را با این مسائل آشنا میکند و به پرسشهایتان دراینباره جواب میدهد.
بخش اول کتاب ــ یعنی فصلهای یکم تا بیستوپنجم ــ شما را در برنامهریزی تشکیل خانواده، حاملگی، زایمان دوم و استقبال از نوزاد دوم راهنمایی میکند. با خواندن این بخش از کتاب، خواهید دانست که چگونه با نیازها و نگرانیهای خود مقابله نمایید. خواندن این بخش از کتاب، حتی اگر نوزادتان به دنیا آمده باشد، برایتان لازم و مفید است. این بخش به شما کمک میکند تا درک بهتری از طرز فکر کودک اول خود پیدا کنید و به او بیاموزید تا احساس مثبتی درباره حاملگی و زایمان بهدست آورد.
مطالعه بخش دوم کتاب به والدینی توصیه میشود که دارای یک، دو یا تعداد بیشتری فرزند هستند. این بخش به شما یاد میدهد که با رفتارتان، پیوند و دوستی بین فرزندان برقرار کنید تا مراحل رشد و تکامل را بهتر پشت سر بگذارند و در زندگی موفق باشند. نقش والدین در استحکام یا تعدیل رابطه بین اطفال قابلتوجه است. طرز رفتار و برخورد اعضای خانواده نسبت به یکدیگر و الگوبرداری کودکان از رفتار و برخورد والدین در برابر مشکلات نیز دارای اهمیت زیادی است.
گاهی والدین تصور میکنند که چشموهمچشمی خواهران و برادران با یکدیگر، بزرگترین مشکل در یک خانواده است. این مشکل در خانوادههایی وجود دارد که خواهران و برادران بیشتر وقت خود را صرف بگوومگو و مشاجره و آزار یکدیگر میکنند. این کودکان اگر بتوانند در برخوردها با یکدیگر مدارا کنند و با یکدیگر کنار بیایند، مشکلی برای خانواده ایجاد نخواهند کرد. خوشبختانه از این برخوردها و مشاجرهها تااندازهای میتوان جلوگیری کرد.
اغلب، آنچه که والدین رقابت بین کودکان تصور میکنند، برخورد و اصطکاک سادهای است که حلوفصل آن از عهده کودکان و نوجوانان خارج است؛ ولی والدین و بزرگترها میتوانند آن را فیصله دهند. کودکان برای پیدا کردن راههای مسالمتآمیز بهجای مشاجره، به وقت و تجربه نیاز دارند و بهتدریج یاد میگیرند که افراد مختلف در عین داشتن تفاوتهایی، قابل رفاقت و دوستی هستند. این مطالب را باید والدین به کودکان خود بیاموزند و بدانند که کودکان بدون تجربه کردن و معاشرت، این روابط را یاد نمیگیرند. کودکان این نکات را در زندگی روزمره و در بازی با دوستان خود تجربه میکنند و میآموزند. اگر این رفتار کودکان را چشموهمچشمی یا حسادت بنامیم و این مشکلات عادی را بغرنج تلقی کنیم، فرصت رشد و تکامل را از آنها خواهیم گرفت. کودکان وقتی باهم هستند، چیزی میآموزند و اگر آنها را بهنحوی تربیت کنید که نسبت به دیگران خوش رفتاری کنند، راه موفقیت در اجتماع را برای آنها هموار خواهید کرد.