«رستوران نقاشی» ایدهای ناب و شگفتانگیز دارد. در این کتاب «مارسل امه» توانسته به مفهوم «هنر، غذای روح» تجسمی واقعی ببخشد، تا جایی که حالا دیگر هنر نه فقط غذای روح، که غذای جسم هم شده است. در این کتاب صوتی واقعیت و خیال در هم آمیخته و ماجرایی بسیار پرکشش و جذاب خلق کرده است. کتاب رستوران نقاشی با ترجمهی «مریم خراسانی» در سال 96 در انتشارات ققنوس منتشر شده و انتشارات آوانامه نسخهی صوتی آن را با صدای «ژوبین دارابیان» منتشر کرده است.
«لافلور» جوان فقیری است که با علاقه و شور زیاد نقاشیهای زیبایی میکشد. در سن سی و پنج سالگی این نقاش جوان به جایی رسیده که تابلوهایاش سرشار از غنا، احساس و طراوت هستند. او پس از مدتی متوجه میشود، هنگامی که نقاشی میکشد یا به آنها نگاه میکند، تا مدتها نه غذایی میخورد و نه چیزی مینوشد. او بیتفاوت نسبت به این موضوع به کارش ادامه میدهد تا این که راز شگفتانگیز تابلوهایاش را کشف میکند. با فاش شدن این راز، افراد ثروتمند و سودجو به سرعت اطراف این نقاش جمع میشوند. دوران جدیدی در زندگی لافلور آغاز میشود. حالا او بین زندگی پر از رفاه و آرام و حفظ شرافت و ماهیت هنر خود سرگردان شده است.
امه با انتخابی موضوعی تخیلی و غیرواقعی توانسته حاشیهی امنی ایجاد کند که در آن مستقیما گروه خاصی از افراد جامعه را نشانه گرفته است: هنرمندان و منتقدان هنر. در رستوران نقاشی درونمایههای طنز هم دیده میشود. هر چند این طنز برای خنده و خوشی نیست، بلکه ابزاری است که به وسیلهی آن امه توانسته تاثیر کلاماش را بیشتر کند و حرفهایی را بزند که اگر آنها را خشک و جدی بیان میکرد، ممکن بود خیلی از افراد و گروههای جامعه واکنشهای ناخوشایندی به آن نشان دهند. نویسنده، از این طنز تلخ، برای نقد کردن جایگاه و ارزش واقعی هنر در نگاه روشنفکرگرایانهی برخی افراد صاحبنظر، استفاده کرده است.
رستوران نقاشی جایی است که همه برای صرف هنر و نوشیدن یک لیوان آب روی آن، دور هم جمع شدهاند؛ هنرمندان و نقاشان فقیر و غمگین، ثروتمندان تشنهی قدرت و شهرت، و البته مخاطبانی که هیچ درکی از هنر ندارند. آنها تمام تلاش خود را میکنند تا ارزش واقعی هنر را برای رسیدن به امیال شخصی خود، قربانی کنند. در این میان شاید بار سنگین این دورهمی مبتذل روی دوش همان نقاشی باشد که آرام و بیصدا به تابلوهایاش نگاه میکند و همزمان شاهد هیاهویی بیشرمانه بر سر هنر ذاتی و ناب خودش است.
مارسل امه با نوشتن این کتاب ثابت کرده که مهارت زیادی در تلفیق واقعیت و خیال دارد. این که چنین اتفاقات تخیلی را وارد زندگی روزمره کرد، کار سختی است که امه از پس آن به خوب برآمده است. جالب اینجاست که او طوری این کتاب را نوشته که اتفاقات آن کاملا زمینی و قابل قبول به نظر میرسد. مخاطب به سادگی مسحور کلام نویسنده میشود و هر چه او بگوید، میپذیرد. نوشتن چنین اثری، به مراتب دشوارتر از یک اثر صرفا علمی و تخیلی است. با این حال این هنر نویسنده است که توانسته بین پدیدههای واقعی و عناصر خیالی چنین هماهنگی یکدست و کاملی ایجاد کند. تلفیق واقعیت و خیال در این کتاب آن قدر نرم و آرام ساخته و پرداخته شده که فضای ذهنی مخاطب را آشفته نمیکند و باعث گیجی و سردرگمی او نمیشود.
مارسل امه، نویسندهی پرکار فرانسوی، در سال 1902 به دنیا آمده است. او در زمینههای رمان، داستان کوتاه، نمایشنامه، فیلمنامه و ادبیات کودک آثار زیادی نوشته است. بیشتر کتابهای او در فضایی بین واقعیت و فانتزی رخ میدهد. او در نوشتههایش از عناصری دور از ذهن استفاده میکند، تا بیشترین تاثیر را روی مخاطب بگذارد. آثار امه، با توجه به شناخت عمیقی که از روح و روان انسان دارد، از ارزش ادبی و اخلاقی زیادی برخوردار است. «مادیان سبز»، «خیابان بینام» و «تصویر زیبا» از معروفترین آثار این نویسنده هستند. امه در سال 1967 در سن 65 سالگی در پاریس درگذشته است.
آینده دیگر معنایی نداشت و چیزی نبود، جز بیکرانهای از درد و اندوه در زمان حالی تمامنشدنی. بهناگاه اندیشید که توقف زمان آغاز مرگ است؛ ترسی عظیم بر جانش مستولی شد. با نهایت خستگی و درماندگی، بریده از دنیا و ناامید، خشمزده به زندگی چنگ انداخت. با حداکثر سرعتی که در توان زانوانش بود، از روبهرو شدن با مرگ فرار میکرد. از فرط خستگی قدمهایش سست شد و وقتی نیمنگاهی به عقب انداخت تا فاصلهاش را با مرگ بسنجد، نگاهش بر ترکیب عجیبی از رنگهای گونهگون در ویترین مغازهای میخکوب شد و او را متوقف کرد. هماهنگی و همخوانی رنگهای زرد و قرمز که در ابتدا چون لکهای مغشوش به نظر میرسید، بهسرعت وسوسههای شوم را زایل کرد و او را واداشت تا به ویترین نزدیک شود. سردرد دیدش را تار کرده بود، رنگهای تابلو میرقصیدند، میپریدند و از هم دور میشدند. اما در دم و پیش از جمعوجور کردن هوش و حواسش تحت تأثیر اشکال و حواشی، احساسی باورنکردنی از تنآسودگی، خوشبختی و آسایش در او راه یافته بود. زندگی دیگر بار به جسم ضعیفش بازمیگشت، خونش سریعتر جریان مییافت و گرمایی سبک و ملایم در اندامش منتشر میشد. لفاف خلائی که در آن منزوی مانده بود رفتهرفته ناپدید میشد. هیاهوی خیابان را واضحتر و نزدیکتر میشنید، انگار گوشهایش ناگهانی باز شده باشند. آرامآرام زانوانش قوت گرفت، شدت گرسنگی کم شد و ذهنش آزادتر و تیزتر. وقتی خوب فکر کرد، این اکتشاف به نظرش عجیب آمد و در نهایت او را نگران کرد. از این میترسید که مبادا قربانی خیالی واهی شده باشد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 286.۶۵ مگابایت |
مدت زمان | ۰۳:۲۸:۳۳ |
نویسنده | مارسل امه |
مترجم | مریم خراسانی |
راوی | ژوبین دارابیان |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۳۰ |
قیمت ارزی | 8 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
جالب بود و متفاوت، من دوست داشتم چون خودمم نقاشی میکنم بیشتر برام جالب بود ، فانتزی بود ، نقاشی که با دیدنش آدم گرسنه احساس سیری پیدا میکنه ! اجرای گوینده هم خوب بود . ممنون
خیلی کتاب جالبی بود با یه موضوع خاص و عجیب نقاشی که تابلوهاش غذای جسم بود وچه خوب بود اگر واقعا میشد...
مخصوصا برای کسی که حرفه نقاشی داره میتونه جالبتر باشه
من دوست نداشتم