پریستلی، رماننویس معروف در مقدمهی خود بر چاپ انگلیسی کتاب «رد گم» میگوید: «مشتاقانه دلم میخواهد در حضور همگان فریاد بزنم: خدایا کاش من این کتاب را نوشته بودم!»
کتاب «رد گم» The Lost Stepsنوشتهی «آلهخو کارپانتیه» در سال 1953 منتشر شده است. این اثر یکی از حیرتانگیزترین آثار قرن بیستم است که در سال 1956 جایزهی بهترین کتاب خارجی فرانسه را از آن خودش کرد. «آلهخو کارپانتیه»، بهعنوان یکی از مهمترین نویسندگان اسپانیاییزبان قرن بیستم موضوعات اجتماعی و فرهنگی را در این اثر با نثری پرکشش و خواندنی روایت کرده است. او این اثر را با موسیقی گره زده و در میان داستانی پرماجرا زندگی انسان از پارینهسنگی تا قرونوسطی را نشان داده است. این اثر را پدر ادبیات مدرن آمریکای لاتین میدانند و تا امروز به بیش از بیست زبان دنیا ترجمه شده است. «کارلوس فوئنتس» رماننویس مکزیکی دربارهی نویسندهی این اثر گفته است: «آلهخو کارپانتیه انقلابی در رمان آمریکای لاتین بهپا کرد. او ناتورالیسم را به اوج رساند و خالق رئالیسم جادویی بود. کارپانتیه زبان اسپانیایی باروک را در نگارش ادبیاتی به کار بست که بهجای تقلید از واقعیت، آن را تقویت میکند و بسط میدهد... ما وارثان میراث زبان و خلاقیت او هستیم. ما همه بازماندگان کارپانتیه هستیم.»
داستان کتاب صوتی «رد گم» روایت زندگی یکنواخت و سادهی زنوشوهری هنرمند و پرمشغله در سالهای میانه دو جنگ جهانی است که به تئاتر و سازشناسی مشغول هستند. مرد این داستان به دنبال پیشنهاد کاری برای تحقیق راجع به سازهای ابتدایی قبایل آمریکای لاتین وارد سفری پررمزوراز میشود و دنیا را از زاویهی جدیدی میبیند. او این سفر پرفرازونشیب و اکتشافی را روایت میکند و خواننده را همراه خود به زمان و مکانهایی دیگر میبرد.
«آلهخو کارپانتیه» Alejo Carpentier یکی از تأثیرگذارترین نویسندههای قرن بیستم در سال 1904 در لوزان سوئیس به دنیا آمد. پدرش فرانسوی و مادرش روس بود به همین دلیل او از کودکی با دو فرهنگ و زبان متفاوت آشنا شد. او در نوجوانی به همراه خانواده به کوبا رفت و در آنجا در پی علاقهاش به نوشتن، حرفهی روزنامهنگاری را دنبال کرد. او در کوبا زنان و مردان کارگر و طبقهی ضعیف جامعه را از نزدیک دید و با آنها آشنا شد؛ تأثیر این بخش از زندگی این نویسنده را میتوانیم در سایر آثارش ببینیم. او برای تحصیل در رشتهی تئوری موسیقی به پاریس سفر کرد و در آنجا تحصیلات تکمیلیاش را گذراند. او در این سالها به نوشتن در روزنامهها و انتشار مقالات و نقد دربارهی موسیقی مشغول بود و فعالیتهای سیاسی و اجتماعی هم انجام میداد که در سال ۱۹۲۷ به مدت شش ماه به اتهام پذیرفتن و دنبال کردن نظریات کمونیستی به زندان افتاد. او زندگی پرباری داشت و پس از سالها فعالیت درزمینهی موسیقی و ادبیات در ۲۴ آوریل ۱۹۸۰ درگذشت. «آلهخو کارپانتیه» بنیانگذار رئالیسم جادویی است، او آثار بسیار ارزشمندی به زبان فرانسوی و اسپانیایی نوشت و بیشتر عمرش را در فرانسه گذراند. او مدتی را هم در ونزوئلا زندگی کرد که به تأثیر از آن داستان کتاب صوتی «رد گم» را نوشت.
کتاب صوتی «رد گم» نوشتهی «آلهخو کارپانتیه» را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «مجتبی مسافری نژاد» منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. این اثر را «ونداد جلیلی» شاعر و مترجم ایرانی به فارسی ترجمه کرده است، او ترجمهی آثار نویسندگان آمریکای جنوبی نظیر آرژانتین را در کارنامهی کاریاش دارد، او کتاب «رد گم» را براساس نسخهی اسپانیایی ترجمه کرده و با نسخهی انگلیسی تطبیق داده است. از ترجمههای دیگر او میتوان به «جنایات نامحسوس» اثر «گییر مارتینس»، «دشمن» اثر «جی. ام. کوتسی» و «حلبیآباد» اثر «سزار آیرا» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
در تاریکی به نظر میرسید آنطرف رودخانهی یکسره خروشان کناره ندارد و صدای جریان رودخانه از همین لحظه تمام جهان را در خود غرق خواهد کرد. قدمزنان در تاریکی به یک خور رسیدیم که بیشتر به پساب رودخانه میمانست و اکنون گورستان کشتیهای بهگلنشسته بود که تیغهی سکانشان با امواج آب میجنبید و قورباغهها بر عرشهشان سروصدا میکردند. یکی از کشتیها یک کشتی بادبانی اشرافی بود با تندیس چوبی آمفیتریت جلوش، سینهی عریان تندیس از میان بادبانهای تاخورده همچون بال پرندگان بیرون زده بود. نزدیک بدنهی کشتی ایستادیم، تقریباً زیر تندیس، چنانکه انگار بالای سرمان در پرواز بود. نشستیم، پشتمان را به ساحل شنی تکیه دادیم و خود را به خنکای شب و صدای یکنواخت و آرامشبخش آب روان سپردیم. روساریو بند موی خود را گشود و آرامآرام مشغول شانه کردن شد، حرکاتش آنقدر صمیمی و یادآور فرارسیدن ساعت خواب بود که جرات نمیکردم با او حرف بزنم.
موش اما یکسره حرفهای احمقانه میزد، سؤالهایی از مرد یونانی میپرسید، جوابهای او را میشنید و خندههای تند و زننده میکرد، ظاهراً غافل بود و نمیدانست تکتک عناصر محیطی که در آن بودیم صحنهای فراموشنشدنی خلق میکند از آن قسم که بهندرت دست میدهد. تندیس، شعلهها، رودخانه، کشتیهای متروک و صور فلکی در آسمان... انگار هیچکدام چیزهایی که میدیدیم ذرهای بر موش اثر نمیکرد. احتمالاً از همان لحظه این حس سراغم آمد که حضور او همچون باری بر دوش من است، باری که هر روز سنگینتر میشود.
سکوت در دایرهی لغات من کلمهی مهمی است. من که کارم موسیقی است بیش از دیگران به سکوت خوکردهام. میدانم چگونه میشود با سکوت اندیشید و آن را تجزیهوتحلیل کرد. اما در آن لحظه، نشسته بر آن سنگ، خود تجسد سکوت بودم: سکوتی که از دوردستها میآمد و ترکیبی از سکوتهای بسیار بود، چنانکه اگر کلمهای در آن میافتاد صدایی چون کوس خلقت میداد. اگر چیزی میگفتم یا به عادت معمول با خودم حرف میزدم، مایهی هراس خودم میشدم. ملوانان کمی پایینتر برای گاوهای تخمکشی علف میچیدند که همراه سفرمان بودند.
صدای ملوانها به من نمیرسید. بیاینکه به آنها فکر کنم به دشت وسیع نگاه کردم، مرزهای دشت در آسمان مدور و تاریک محو شده بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 689.۹۱ مگابایت |
مدت زمان | ۱۲:۳۲:۰۶ |
نویسنده | آله خو کارپانتیه |
مترجم | ونداد جلیلی |
راوی | مجتبی مسافری نژاد |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۴/۱۲ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
داستان برام خیلی جذابه ولی راوی مثل یه ربات میخونه، هیچ و مطلقا هیچ حسی رو منتقل نمیکنه! حتی برنامه های متن خوان هم روی اهنگ کلام کار میکنن. باشنیدن این کتاب لذت خوندنش رو از دست ندین.
داستان برای من گیرایی و زیبایی خاصی نداشت و نتونستم از اواسط کتاب جلوتر برم. شخصیت اصلی داستان هم بسیار نچسب بود.
انقدر راوی بد روایت میکنه که نتونستم از فصل اول جلوتر برم.