داستان جنگ و دفاع مقدس در ایران از چنان حجمی برخوردار شده که اغلب فراموش میشود. این داستان خود زیر گونۀ ادبیات داستانی سیاسی به شمار میرود و البته چون سخن از سیاست در بسیاری مقاطع تاریخی ایران پرهزینه بوده است، چنان نادیده انگاشته شده که گویی اصولاً وجود نداشته است. این گونۀ داستانی نیز تحت نام ادبیات داستانی انقلاب خلاصه شده است. تقریباً هیچیک از فرهنگهای ادبیات داستانی فارسیزبان از داستان سیاسی یاد نکردهاند و بهطور طبیعی از داستان جنگی. اما نویسندگان بزرگی چون ماریو بارگاس یوسا و بسیاری پژوهندگان دیگر از جمله نویسندۀ کتاب تحقیقی پلیتیکال نوول بر داستان سیاسی بهعنوان گونۀ شناختهشده داستانی تأکید کردهاند و از داستان جنگی بهعنوان نوعی از داستان سیاسی یاد کردهاند. پس شناخت داستان سیاسی میتواند راهنمای وقوف به زوایایی از چیستی داستان جنگ باشد.
در یک تقسیمبندی کلی، داستان به گونههای مختلفی چون داستان اجتماعی، داستان اقلیمی و داستان تاریخی تقسیم میشود که موضوعات سیاسی میتواند زیرمجموعۀ هریک قرار بگیرد؛ یعنی هرگاه عامل محرکۀ اصلی روابط گروههای اجتماعی، کشمکشهای تاریخی یا طبیعی و مسائل سیاسی مثل جنگ و مناقشههای منطقهای باشد و تأثیرگذاری سیاست بر حادثههای داستانی و درونمایۀ اصلی آن انکارنکردنی به نظر برسد، داستان سیاسی خلق شده است. در این نگاه، معمولاً بنمایۀ اصلی داستان سیاسی به روابط میان دولتها و ملتها یا دولتها با یکدیگر میپردازد و نظامهای حکومتی، گروههای مبارز سیاسی و چریکی، رقابتهای حزبی، انتقادهای تند از جریانات سیاسی و انقلابی، جنگهای داخلی، جنگهای بین دولتها و... در این راستا قرار میگیرند.
عموم صاحبنظران به ادبیات داستانی سیاسی و بهخصوص ادبیات جنگ نگاه مثبتی نداشتهاند. بسیاری آن را نزدیکترین گونه به داستان تعلیمی و بهویژه شاخۀ مهم آن یعنی داستان تبلیغاتی، دانستهاند که هدف آن برانگیختن مخاطب به موضعگیری خاصی است. در این نگاه «معمولاً درونمایۀ آثار ادبی تبلیغی بر محور مسائل اخلاقی و سیاسی استوار است و قصد گوینده و سرایندۀ آن ابلاغ و در نهایت تعلیم و آموزش است.» داستان سیاسی، خصوصاً با اوجگیری ادبیات رئالیسم سوسیالیستی، مورد هجوم قرار گرفت. با وجود آن، داستان سیاسی و پیروِ آن داستان جنگ که هر ملتی نامی بر آن نهاده و در ایران بیشتر با نام داستان دفاع مقدس یا پایداری شناخته میشود، همواره وجود داشته است و به حیات خود ادامه میدهد و پیشبینی میشود شاهکارهای ادبیات داستانی ایران در این حوزه نوشته شوند. نویسندگان بزرگی در جهان همچون تولستوی، اریک آرنو بلر (جورج اورول)، میخائیل شولوخف، جان اشتاین بک، اریک ماریا رمارک، میلان کوندرا، تادئوش کونوویتسکی، ارنست همینگوی، اتل لیلیان وینیچ و نویسندگان بسیاری در ایران از جمله جلال آلاحمد، بزرگ علوی، احمد محمود، علیاشرف درویشیان، صمد بهرنگی، سیمین دانشور، سیدمحمود گلابدرهایی، جهانگیر خسروشاهی، محمد محمدعلی، گلعلی بابایی، امیرحسن چهلتن، محسن حدادی، امیرحسین فردی، فیروز زنوزی جلالی، رضا امیرخانی، علیاصغر شیرزادی، سیدمهدی شجاعی و بسیاری دیگر به خلق زیرگونههای مختلف داستان سیاسی پرداختهاند و جالب اینکه با وجود مخالفتهای بسیار با توجه به سیاست در داستان، این مفهوم اندیشۀ بشری در آثار برخی برندگان جایزۀ نوبل با ظرافت بیشتری انعکاس مییابد. مثلاً در رمان گفتوگو در کاتدرال، ماریو بارگاس یوسا جامعۀ دستخوش دیکتاتوری و درگیریهای داخلی پرو را در قالب داستان زندگی خانوادهای بورژوایی نشان میدهد. در رمان مرد معلق اثر سال بلو، بارها از جنگ، بحران اقتصادی و همچنین تبعیض سخن به میان میآید، اما بهانۀ پرداختن به این موضوعات درگیریهای درونی شخصیت اصلی (ژوزف) است و نویسنده از این راه رفتار جامعۀ آن روزگار آمریکا را با اقلیتهای مهاجر بررسی میکند. در رمان کودکی کوئتسی نیز صحنههای جزئینگرانهای از کودکی شخصیت اصلی که یک هلندیتبار ساکن آفریقای جنوبی است، بهانهای برای نقبزدن به جنگ جهانی دوم، روسها، آلمانیها و دیگر طرفهای درگیر در جنگ از جمله آفریقای جنوبی میشود.