خواندن کتاب در توالت یکی از سکانسهای فیلمهای اروپایی و آمریکایی است که هم جالب و هم عجیب به نظر میرسد. این رفتار فارغ از درست و غلط بودنش منجر به شکلگیری کتاب صوتی «خواندن در توالت» در قرن بیستم از سوی «هنری میلر» شده است. این نویسندهی برجسته در این اثر این عادت و رفتار را کنکاش کرده و رویکرد خودش در باب مطالعه را بیان کرده است.
کتاب صوتی «خواندن در توالت» Reading at the Cabinets نوشتهی «هنری میلر» شامل دو داستان کوتاه به نامهای «آنها زنده بودند و با من حرف میزدند» و «خواندن در توالت» است که با زبانی طنز نگاشته شدهاند. این نویسندهی برجستهی ادبیات آمریکا در این اثر درباره عادتهای کتابخوانی و مطالعهی کتاب صحبت میکند و عقیدهاش دربارهی مطالعه و کتابهایی که در طول زندگی خوانده است را شرح میدهد. او دربارهی هدفش از نوشتن این کتاب میگوید: «فکر میکنیم دیگر نمیتوانیم تصویر جامعه را به همین شکل امروزی حفظ کنیم. ما بیشتر عمرمان را صرف دستوپنجه نرم کردن با انواع و اقسام سازگاریها میکنیم؛ هیچچیز درستکار نمیکند، از بدن انسان بگیر تا جامعه. من با این فرض که بدن انسان و اجتماع، در مقام لازم و ملزوم، منظم و هموار کار میکنند، میپرسم: با وقتمان چه میکردیم؟»
«هنری والنتین میلر» Henry Miller نویسندهی معاصر آمریکایی در تاریخ 22 دسامبر سال 1891 در منهتن به دنیا آمد. خانوادهی او آلمانی-آمریکایی بودند و او کودکیاش را در شرایط مالی ضعیف گذراند. او در نوجوانی به نیویورک رفت و تحصیل را دنبال کرد ولی پس از چند ماه آن را رها کرد. او پس از این دوران چندین شغل ازجمله کار در کارخانهی سیمان و کار در کارگاه خیاطی پدرش را دنبال کرد ولی پس از چندین سال فرازوفرودهای خانوادگی نوشتن را آغاز کرد. او به تأثیر از همخانهاش نوشتن را بهطورجدی دنبال کرد و نوشتههایش را در مجلات به چاپ رساند.
«هنری میلر» در سال 1930 به اروپا سفر کرد و در آنجا نوشتن داستانهایش را دنبال کرد. او کتاب «مدار رأسالسرطان» را در سال 1934 در پاریس منتشر کرد که تحسین «جورج اورول» را به دنبال داشت. این کتاب خودزندگینامهی «میلر» است که تا سالها اجازهی نشر در آمریکا را نداشت و خودش آن را اینگونه معرفی کرد: «هجو تهمت، هجو افترا، تصویری افراطی، آب دهانی بر هنر، لگدی به ماتحت هستی، به انسان، به تقدیر، به زمان، به زیبایی، به عشق.» این نویسنده مدتی پس از انتشار این کتاب در فرانسه زندگی کرد ولی پس از شروع جنگ جهانی به آمریکا بازگشت و سهگانه تصلیب گلگون بانامهای «سکسوس»، «پلکسوس» و «نکسوس» را منتشر کرد. او به دنبال فعالیتهایش درزمینهی ادبیات در سال 1958 به عضویت انستیتوی هنر و ادبیات آمریکا درآمد و در دهه ۶۰ به یکی از پرخوانندهترین نویسندگان آمریکا تبدیل شد. نام او بهعنوان نویسندهای با سبک خاص مشهور شده است و در این رابطه گفته است: «رمان در قالب زندگینامه به قلم خود نویسنده، که بنا بر پیشبینی امرسون باگذشت زمان اهمیتی دوچندان مییابد، حال جایگزین اعترافنامهها شده است. این ژانر ادبی درآمیختن حقیقت و داستان نیست، بلکه بسط دادن و عمق بخشیدن به حقیقت است. این فرم ادبی در مقایسه با خاطرهنویسی بهمراتب اصیلتر است. آنچه نویسندگان در این قالب ادبی ارائه میکنند حقیقت متزلزل و پوچ نهفته در واقعیات نیست، بلکه حقیقت نهفته در احساس، تعمق و ادراک است، حقیقتی بلعیده و هضم شده. نویسنده در تمام سطوح و ابعاد وجودیاش، همزمان پرده از هویت و شخصیت خویش برمیدارد.»
وقت، وقت... بیشتر اوقات به این فکر کردهام که اگر یکدفعه همهمان این مزیت را به دست میآوردیم تا بیعیب و نقص عمل کنیم، با وقتمان چه میکردیم. لحظهای که به کارایی بیعیب و نقص فکر میکنیم دیگر نمیتوانیم تصویر جامعه را به همین شکل امروزی حفظ کنیم. ما بیشتر عمرمان را صرف دستوپنجه نرم کردن با انواع و اقسام ناسازگاریها میکنیم؛ هیچچیز درستکار نمیکند، از بدن انسان بگیر تا جامعه. من با اين فرض که بدن انسان و اجتماع، در مقام لازم و ملزوم، منظم و هموار کار میکنند میپرسم: «با وقتمان چه میکردیم؟» در حال حاضر برای اینکه مسئله را تنها به یک جنبه خواندن محدود کنیم ازتان خواهش میکنم تصور کنید آن موقع آدم چه کتابهایی، چه جور کتابهایی، را ضروری میداند یا فکر میکند ارزش وقت صرف کردن دارند؟ لحظهای که آدم مسئلهی خواندن را از این زاویه بررسی میکند تقریباً کل ادبیات از هم فرومیپاشد. تا جایی که من میدانم الآن اصولاً به این دلایل مطالعه میکنیم: یک، برای اینکه از خودمان خلاص شویم؛ دو، برای اینکه خودمان را در برابر خطرهای واقعی یا خیالی مجهز کنیم؛ سه، برای اینکه پا بهپای همسایههایمان پیش برویم، یا آنها را تحت تأثیر قرار بدهیم، جفتش یکی است؛ چهار برای اینکه بفهمیم دنیا چه خبر است؛ پنج، خوش بگذرانیم، یعنی برای فعالیت بیشتر و عالیتر برانگيخته شویم و سعی کنیم موجود فرهیختهتری باشیم. میشود دلایل دیگری هم اضافه کرد اما به نظرم این پنج دلیل دلایل اصلی مطالعهاند و آنها را به ترتیب اهمیت رایجشان نام بردم، البته اگر همنوعانم را شناخته باشم. لازم نیست زیاد فکر کنی تا به این نتیجه برسی که اگر آدم با خودش روراست باشد و اوضاع دنیا مرتب، فقط دلیل آخر صحیح است، همانی که در حال حاضر تأثیرش از همه کمتر شده. بقيه دلایل محو میشوند چون دلیلی برای وجودشان در کار نیست. حتی آن آخری، با توجه به شرایط آرمانیای که گفته شد، اصلاً تأثیری روی ما ندارد، یا تأثیرش ناچیز است. چند نفری هستند، و هميشه بودهاند، که دیگر نیازی به کتاب ندارند، حتی کتابهای مقدس.
دقیقاً همین افراد آگاه و مطلعاند. آنها بهخوبی میدانند در دنیا چه خبر است. آنها زندگی را مشکل یا فاجعه نمیدانند بلکه زندگی به نظرشان مزیت و موهبت است. آنها در طلب این هستند که وجود خودشان را نه بادانش بلکه باخرد پر کنند.
کتاب صوتی «خواندن در توالت» نوشتهی «هنری میلر» را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «مجتبی مسافری نژاد» منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. این اثر را مجموعه انتشاراتی گالیمار بهصورت جیبی در فرانسه منتشر کرده و انتشارات ققنوس آن را تحت عنوان مجموعهی پانوراما با ترجمهی «محمدرضا شکاری» باهدف خواندن گزیدهای از آثار، بهمراتب بهتر از نخواندن آنهاست، به چاپ رسانده است که نسخهی الکترونیک آن نیز در فیدیبو موجود است. «محمدرضا شکاری» مترجم این اثر کتاب را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است، او مترجم جوانی است و از ترجمههای دیگر او میتوان به «سیلابهای بهاری» و «آتش سوزان» و «خانهی عروسک» اشاره کرد.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 115.۱۳ مگابایت |
مدت زمان | ۰۲:۰۵:۳۱ |
نویسنده | هنری میلر |
مترجم | محمدرضا شکاری |
راوی | مجتبی مسافری نژاد |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۱/۲۸ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اصلا دوستش نداشتم...کتاب نیست که.یه مقاله حوصله سر بره
بد نبود. در مورد کتابا و کتاب خوندن