بازنویسی متون کهن در چند دهه اخیر یکی از رایجترین اتفاقهای فرهنگی ادبی در جریان ادبیات ایران بوده است. بسیاری از نویسندگان و اصحاب قلم به ویژه آنها که مخاطبانی از گروه کودک و نوجوان دارند، با بازنویسی آثاری ادبیات کهن ایران، سعی کردهاند داستانها، اندرزها و حکمتهای این آثار را به زبانی ساده و همهفهم برای مخاطبان خود بازگو کرده و آنها را با جان کلام این متون آشنا کنند.
کتاب «موش و گربه و باقیدوستانا» در این میان اما اتفاقی تازه و بکر را برای مخاطبان این دست از متون به ارمغان آورده است. این کتاب را نه بازنویسی که باید نوعی همکاری مشترک میان نویسنده معاصر و نویسنده کهن به شمار آورد. سید علی شجاعی در مقام نویسنده در این کتاب اشعاری از داستان بلند موش و گربه اثر عبید زاکانی را دستمایه بازنویسی قرار داده؛ اما متنی که او نوشته تلفیقی از زبان روایت عبید به نظم و توضیح منثور او بر داستان است.
شجاعی در این نوشتار خلاقانه زبان طنزآمیز را نیز چاشنی کار خود کرده است و از این منظر داستان موش و گربه عبید زاکانی را که یکی از متون داستانی طنزآمیز و البته حکمی است را در تلفیق با نثر امروز دوباره خواندنی کرده است. در واقع استفاده از زبان طنز را میتوان تکنیک او در مقام نویسنده برای حفظ ساختار و روح حاکم بر این اثر دانست.