نوآوری، کانون اقتصاد دانشمحور یا اقتصاد خلاقانه یا اقتصاد تجربی است. این در حالی است که نهتنها مباحث مربوط به نوآوری برای مدت زیادی تغییری نکردهاند، بلکه از نوآوری تعاریف بسیار ضعیفی در دسترس است. برای مثال، بسیاری از رویکردها، هیچوقت از نوآوری فرایندی و محصول فراتر نرفتهاند. خیلی از پژوهشگران حتی نوآوری را تعریف نمیکنند و از این رو بسیاری از آنها بهطور ضمنی فرض میکنند که نوآوری، همواره نوآوری فناورانه است. این پیشفرض، پژوهشگر را از نوآوری موجود در زندگی واقعی غافل میکند. حتی بسیاری از نویسندهها، موفقیت را یکی از مؤلفههای موجود در تعریف نوآوری در نظر میگیرند. بسیاری از نویسندهها حتی با اینکه میدانند برخی از نوآوریها شکست میخورند، اما انتخاب مثبت نوآوری را در تعریف آن بهمنزله پیشفرض در نظر میگیرند!
در این فصل، تنوع نوآوری با استفاده از یک تقسیم سهگانه، معرفی میشود. این سهگونه عبارتند از: نوآوری محصول، نوآوری فرایندی و نوآوری مبادلهای. همچنین در ادامه خواهیم دید که نوآوریهای جامع، مؤلفههای هر یک از این انواع بنیادین نوآوری را یکپارچه میکنند. به هر حال، کار را با تعریف نوآوری آغاز میکنیم.
از زمانی که اقتصاددان معروف، جوزف شومپیتر، نوآوری را در رأس پژوهشهای خویش قرار داد، بین ابداع یا اختراع اولیه چیزی جدید و اولین کاربرد تجاری آن یا نوآوری، تمایز ایجاد گردید. سه فرایند متفاوت برای تبدیل ابداع به نوآوری باید انجام شود:
*انجام تحقیق و توسعه بهمنظور تفکر بر روی همه جزئیات و برای راهاندازی فناورانه ابداع مورد نظر. برای مثال، بهمنظور ایجاد و توسعه ظرفیتهای جدید در هواپیمای بزرگ جامبو ایرباس (اِی۳۸۰)، کارهای فناورانه بسیار زیادی باید انجام میشد. این در حالی است که همه ابداعها به پژوهشهای فناورانه نیازی ندارند.
*جمعآوری اطلاعات مناسب در مورد نیازهای کاربران بالقوه بهمنظور افزایش احتمال موفقیت تجاری ابداع مورد نظر.
*مذاکره مداوم بین این دو مکتب فکری: آزمایش کردن و تبدیل الزامهای بالقوه بازار به شکل سؤالهای نظری و بر عکس.
اگر به مثال هواپیمای ایرباس بازگردیم، خواهیم دید که امروزه این فرایندها نسبت به گذشته بیشتر بهصورت همزمان و تعاملی رخ میدهند. شرکت ایرباس تنها پس از اطمینان یافتن از تطابق انتظارها و نیازهای مشتریانش (شرکتهای خطوط هواپیمایی و لیزینگها) با نوآوریهای هواپیمای مذکور، توسعه فناورانه چیزهای جدید را آغاز کرد. از همین مورد میتوان دریافت که چرا برخی از نویسندگان، نوآوری را معادل «بهرهبرداری موفق از ایدههای جدید در نظر گرفتهاند». اگرچه باید خاطر نشان کرد که یادگیری و جمعآوری اطلاعات در مورد نیازهای مشتریان، سبب تضمین موفقیت تجاری نمیشود.