نوری که از دست دادیم داستان پرفراز و نشیبهای یک عشق عمیق است که در خلال سالها دوری و تصمیمهای سخت همچنان پابرجا میماند. عشقی سیزده ساله که از سربالاییهای جاده عبور کرده است و اکنون در سرازیری قرار گرفته است. نویسندهی این کتاب، جیل سانتوپولو سرنوشت، عشق و هویت را دستمایهی اصلی رمان خود قرارداده و راوی داستانی پرکشش و خواندنی است.
کتاب «نوری که از دست دادیم» یک داستان عاشقانه و خانوادگی است که مفاهیم عمیقی از زندگی را مورد هدف قرار میدهد. قلم جیل سانتوپولو روان و دوست داشتنی است و جملات او تامل برانگیز است. این کتاب از زبان لوسی، یکی از دو شخصیت اصلی داستان روایت میشود و به توضیح احساسات و دیدگاههای او میپردازد. نوری که از دست دادیم در 80 فصل نوشته شده است. فصلهای کوتاه و کم حجم آن به خوبی مخاطب را با خود همراه میسازد و به سوی فصل بعدی و ماجرایی جدید سوق میدهد.
ماجری لوسی و گیب از روز یازدهم سپتامبر 2001، روز تلخ و سیاه نیویورک آغاز میشود. لوسی برای اولین بار گیب را در آن روز در دانشگاه کلمبیا میبیند و پس از آن یک رابطهی خاص میان آن دو شکل میگیرد و کمی بعد گیب به یک بخش جدانشدنی از زندگی لوسی تبدیل میشود. این داستان تنها یک کتاب عاشقانه نیست، بلکه کتابی است که معنای زندگی و هویت انسان رادر خلال دو زندگی که به یکدیگر گره خورده است بیان میکند. لوسی و گیب بارها در مقابل تصمیمهای سخت قرار میگیرند و هربار از یکدیگر دورتر میشوند. گیب به دنبال عکاسی میرود و راهی سفری به خاورمیانه میشود. آن دو پس از هر دیدار آدمهای به جدیدی تبدیل میشوند و اتفاقات زیادی بین آنها میافتد اما در پس تمام رویاها، حسادتها و خیانتها آنچه در میان آنها بدون تغییر باقی مانده است، عشق است.
دربارهی جیل سانتوپولو نویسندهی کتاب نوری که از دست دادیم
جیل سانتوپولو نویسندهی جوان و سرشناس آمریکایی است. او در کنار یک دریاچه نزدیک نیویورک و همراه با والدین، دو خواهر و تعداد زیادی کتاب بزرگ شد. جیل اولین داستان خود را در سن سه سالی نوشت. داستان او دربارهی یک گربهی جادویی بود که انسانها را به عروسک تبدیل میکرد. جیل در دورهی تحصیلات ابتدایی کاغذهای مختلف را به شکل کتاب به یکدیگر میچسباند و داستانهای خود را در آن مینوشت. جیل که شیفتهی نویسندگی بود، در دوران دبیرستان نیز هیچگاه نوشتن را رها نکرد و داستانهای کوتاه، نمایشنامه، شعر و مقالات زیادی را به نگارش درآورد. او تحصیلات خود را در رشتهی ادبیات انگلیسی ادامه داد و از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد.
جیل پس از اتمام دانشگاه به عنوان ویراستار کتابهای کودکان استخدام شد. او پس از مدتی تصمیم گرفت تحصیلات تکمیلی خود را در این زمینه ادامه دهد و کارشناسی ارشد خود را در رشتهی نویسندگی برای کودکان اخذ کرد. او کتابهای مختلفی را در زمینهی ادبیات کودک و بزرگسال منتشر نموده است. از آثار او میتوان به مجموعه «قلبت را دنبال کن» اشاره کرد. کتاب «نوری که از دست دادیم» برای جیل سانتوپولو شهرت زیادی به همراه داشت و نام او را به عنوان یک نویسندهی توانا و خوش فکر بر سر زبانها انداخت. این کتاب عنوان پرفروشترین کتاب نیویورک تایمز و وال استریت ژورنال را از آن خود کرد. این اثر نه تنها در آمریکا تحسین منتقدان را برانگیخت بلکه در سطح بینالملل نیز مورد استقبال گسترده قرار گرفت به شکلی که تاکنون به بیش از 35 زبان دنیا ترجمه شده است.
فرنوش جزینی متولد سال 1351 است. او نامی آشنا در عرصهی ترجمه آثار داستانی، کارآفرینی و موفقیت است. از آثار ترجمه شده توسط فرنوش جزینی میتوان به کتابهای «خانم رئیس»، «من یک نویسنده هستم» و «اگر میتوانید حرف بزنید پس حتما میتوانید بنویسید» اشاره کرد. انتشارات البرز کتاب «نوری که از دست دادیم» را با ترجمهی فرنوش جزینی در سال 1397 عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است.
کتاب نوری که از دست دادیم در دستهی کتابهای داستان و ادبیات آمریکا قرن 21 قرار دارد. کتاب نوری که از دست دادیم مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 344 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 17 روز بخوانید.
کتاب نوری که از دست دادیم جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان و ادبیات آمریکا در قرن 21 است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی ادبیات آمریکا و رمان زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص داهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب نوری که از دست دادیم اثر جیل سانتوپولو بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان و ادبیات آمریکا در قرن 21 میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
ما به اتاق خوابگاه برگشتیم. چون تو به من قول ناهار داده بودی. خودت به من گفته بودی که میخواهی پس از آنکه ناهار را خوردیم. با دوربین به پشت بام بروی و عکس بگیری.
پرسیدم: «همینطوری برای خودت می خوای عکس بگیری یا برای جای خاصی؟»
و تو گفتی:«برای روزنامه؟ نه. برای خودم میگیرم.»
در آشپزخانه محو تماشای عکسهایی که گرفته بودی شدم. عکسهای سیاه و سفیدی که از سرتاسر محوطه دانشگاه گرفته بودی. آنها زیبا، شگفتانگیز و غرق در نور بودند. تصاویر به قدری زوم شده بودند که شیئی ساده درست مانند هنری مدرن به نظر میرسید.
پرسیدم: «این عکسو کجا گرفتی؟» پس از آنکه لحظهای به آن نگاه کردم. متوجه شدم از فاصلهای خیلی نزدیک از لانه پرندهای گرفته و انگار با چیزی شبیه روزنامه و مجلهها و مقالهی یک نفر برای کلاس ادبیات فرانسه طراحی شده بود.
تو به من گفتی: «اوه. باورکردنی نیست. جسیکا چو اونو میشناسی؟ همون که به سبک کایلا می خونه؟ دوست دختر دیوید بلوم شده؟ - اون به من گفته بود عکس این لونه رو از پنجرهاش دیده و شبیه کاردستی می مونه. منم رفتم تا اونو ببینم و برای اونکه بتونم از اون عکس بگیرم. مجبور بودم از پنجره آویزون بشم. جسیکا از دیوید خواست منو نگه داره که بتونم عکس بگیرم. میترسید از پنجره بیفتم. اما هر طور بود. عکسو گرفتم.»
پس از آن داستان بود که من تو را جور دیگری دیدم و برای من آدمی متفاوت شدی. فردی شجاع و جسور به نظرم رسیدی که به هنر احساس تعهد میکردی. این حدس را نیز میزدم که تو هم میخواستی که من چنین تصوری درباره تو داشته باشم. تلاش میکردی در من تأثیر داشته باشی ولی آن زمان متوجه آن نشده بودم. فقط فکر میکردم: وای او چقدر فوق العاده است! اما حقیقت ام تا جایی که من فهمیدم. این بود که تو همه جا درجست وجوی زیبایی بودی و آن را مییافتی. چیزهایی نظر تو را جلب میکرد که هر کسی متوجه آن نمیشد. این هم یکی از آن چیزهایی بود که تو را هميشه بابتش تحسین میکردم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۸۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 352 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۴۴:۰۰ |
نویسنده | جیل سانتوپولو |
مترجم | فرنوش جزینی |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The light we lost |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۱۰/۱۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 35,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
دوستان این همون کتاب دنیا بدون تو نشر مصدق هست،که در فیدیبو موجوده اشتباهی دوتا رو نخرید(داستان کتاب عالی و خیلی قشنگه)
این همون کتاب دنیا بدون تو هستش،بعد جالب اینجاس نه دنیا بدون تو نه نوری از دست دادیم اسم اصلی کتاب نیس،اسم اصلی کتاب لوسی هستش?
عالی بود