درباره خدای عشق و مسئله شر (توصیف، بررسی و نقد تئودیسه ایرنائوسیِ پرورشِ روحِ جان هیک)
خداوند در قرآن کریم همه جا رحمت بیپایان خویش را متذکر شده است و همه سورههای قرآن را به جز یکی، با ذکر اوصاف رحمت خود آغازیده است.
سایر ادیان نیز بیش و کم همین رویکرد را نسبت به خدای خویش یا آنچه غایت قصوانی هستی میدانند، دارند.
از سوی دیگر، جهانی که در آن زیست میکنیم، واجد مصائب و شروری است که به هیچ روی نمیتوان آنها را انکار کرد. چگونه میتوان میان وجود شرور و مهربانی و عشق خداوند به بندگانش جمع کرد. این درحالی است که معمولاً وی را عالم مطلق و قادر مطلق میدانند و عذر نداشتن یا نتوانستن در پیشگیری از شرور پذیرفته نیست. فیلسوفان و متلکمان و الهیدانان ادیان مختلف در پاسخ به این مسئله راههایی را پیمودهاند که یکی از زیباترین و پذیرفتنیترین راهحلها آن است که جهان را باز تعریف کنیم و بهجای آن که از خدای مهربان انتظار داشته باشیم جهان را چونان هتلی برای پذیرایی جسمانی از ما آفریده باشد و او را مدیر این هتل در نظر بگیریم که میبایست همه وسایل رفاه ما را فراهم آورد، جهان را پرورشگاه روح بدانیم و خدای جهان را رب و هادی آن بدانیم که میخواهد ما را قوی کند و برای این کار لازم است تمرینهای سخت را در برنامه ورزیده شدن ما قرار دهد. چنین تصویری از جهان کمک میکند که شرور را باز تعریف کنیم زندگی معناداری در پرتو رحمت خداوند متعال شکل بگیرد.
در فلسفه دین این نگرش را به ایرنائوس قدیس نسبت دادهاند گواینکه پیش از او در فرهنگ اسلامی جریان داشته است. در این کتاب نویسنده محترم تلاش کرده است قرائت جان هیک را از این نگرش مورد بررسی قرار دهد و نقدهایی به آن وارد کند.