بحث از تولید علم دینی و تحولآفرینی در علوم جدید، دغدغه مقدسی میباشد که مدتی است در برخی از جوامع اسلامی، خصوصا ایران اسلامی مطرح گردیده است. طبیعی است که نباید روند تولید علم را همچون تولید یک فناوری، فرآیندی قابل برنامهریزی منضبط در یک مقطع زمانی مشخص دانست. رویش علم در یک جامعه، همانند رویش درختی است که تنها کمک باغبان به او، تهیه کردن زمینههای رشد، آبیاری و آفتزدایی بهموقع از آن است؛ نه رویاندن گیاه. البته چنین تحولآفرینیای نیازمند یک عزم همهجانبه و تحولی در آحاد جامعه است. ابتدا باید دغدغه علمآموزی و حقیقتجویی در کل جامعه بیدار شود تا بتوان از اصل تولید علم در آن جامعه سخن گفت، خواه علم دینی باشد، خواه هرگونه علم دیگری. به دلایل تاریخی متعددی، که برخی از آنها به عوامل فرهنگی درون جامعه مربوط میشود و برخی به نقش بیگانگان و استعمارگران، قرنها خودباختگی و خمودی بر شؤون مختلف جوامع اسلامی مسلط شده، و رخوت و سستی عمیقی بر فضای علم و معرفت سایه افکنده بود. البته شخصیتهای علمی برجسته در این ادوار پیدا میشدند، اما همچون ستارههایی در شب تار میدرخشیدند و میرفتند، و فضای کلی جامعه با آنها همراهی نمیکرد. از زمان سید جمالالدین اسدآبادی کمکم روحیه خودباوری و بازگشت به خویش در جوامع اسلامی دمیده شد که اوج آن را میتوان در تحقق انقلاب اسلامی در ایران مشاهده کرد که پویایی و تحول عظیمی در احوال مردم پدید آمد، و فضای پیش آمده در دوره دفاع مقدس، این خودباوری دینی مردم را بسیار تقویت کرد.
با این حال هنوز مسیری طولانی پیش روی داریم. آنچه به عنوان راهکارهای علم دینی مطرح شد، عمدتا از سنخ سیاستگذاریهایی است که برخی از مراکز و نهادهای رسمی کشور برای زمینهسازی تولید علم دینی باید انجام دهند. اما آنچه واقعا به ثمر میرسد و به تولید واقعی علم میانجامد، تلاشهای شبانهروزی من و تو است. تا من و تو بر خدا توکل نکنیم و دامن همت به کمر نبندیم و خود را وقف علمآموزی و تحقیق و تعقل نکنیم و در مسیر پرپیچ و خم علم، صبر و بردباری را شعار خویش نسازیم و از مشکلات نهراسیم و از نقدها و بلکه طعنهها و نیش و کنایهها با روی باز استقبال نکنیم، همه پیشنهادات فوق و اقدامات حاصل از آنها تنها برای پر کردن آمار فعالیتها و گزارشهای دستگاههای اجرایی مفید خواهد بود و بس.