«اگر این کتاب را پیدا کردید، از شما خواهش میکنم آن را بخوانید. میخواهم دست کم یک نفر از ماجرای گلدمنهای بالتیمور باخبر شود...» ژوئل دیکر نخستین جملات کتاب پروندهی بالتیمور را با این کلمات آغاز میکند. جملاتی که میتواند خواننده را مسحور کتاب کند. روشی که نویسندگان بزرگ و چیرهدستی مثل آلبرکامو، ولادیمیر ناباکوف در ادبیات غرب و ایرج پزشکزاد در ادبیات ایران در پیش میگرفتند تا خوانندگان کتابهایشان همیشه مجذوب آثارشان بمانند. ژوئل دیکر هم با پروندهی بالتیمور به همین ترتیب خوانندهاش را ترغیب میکند تا رسیدن به انتهای داستانش، پیش رود.
کتاب پرونده بالتیمور (The Baltimore Boys) برای نخستین بار در سال 2015 منتشر شد. کتاب پرونده بالتیمور ادامهی کتاب «پروندهی هری کبر» است. در این کتاب مارکوس گلدمن، رماننویس جوان بعد از حدود پنجاه سال با داستانی متفاوت برگشته است. او اکنون عاشق شده است و مشغول نوشتن سومین رمانش است. گلدمن در کتاب پروندهی بالتیمور غرق در خاطرات کودکی عشق زندگیاش میشود و داستان گروه پسرانی را شرح میدهد که بر اثر یک اتفاق، ناگهان زندگیشان غرق در دروغ و حسادت و خیانت به هم میریزد.
یکی از نکات جذابی که ژوئل دیکر در نگارش کتاب پرونده بالتیمور رعایت کرده است، تکه تکه و شکسته نوشتن داستان است. این سبک نگارش در کتابهای معمایی بسیار رایج است و به رمزآلودتر شدن داستان کمک میکند؛ عدم پیروی از یک خط زمانی ثابت ذهن خوانندگان را گیج میکند و به جذابیت کتاب میافزاید. استفاده از این فرآیند در کتابهای «فاکنر» بسیار مشهود است. البته عدم پیروی از خط زمانی در داستان را نباید با جریان سیال ذهن اشتباه گرفت. در سبک نوشتاری جریان سیال ذهن، نویسنده خواننده را در یک لحظه در چند مکان قرار میدهد، در حالیکه در کتاب پروندهی بالتیمور، ژوئل دیکتر تنها بازههای زمانی مختلف را بدون هیچ ترتیبی روایت میکند.
ژوئل دیکر در کتاب پروندهی بالتیمور لحن معمایی خود را حفظ کرده است. او در این کتاب با بیانی پراحساس ،داستان سه برادر متفاوت را روایت میکند. برادرانی که در اوج جوانیشان درگیر اتفاقات مختلف میشوند. اما دیکر به یک لحن وفادار نمیماند و با توجه به شرایطی که داستان در آن رخ میدهد در بخشهای مختلف کتاب از لحن معمایی، نوستالژیک یا هیجانانگیز استفاده میکند.
ژوئل دیکر در معرفی شخصیتهای کتاب و بیان ویژگیهایشان، دقیق و بی نظیر است. او شخصیتهایش را برای خوانندگان میشکافد و از نظر روانی و فلسفی بررسی میکند. برای مثال او در یک صحنه شخصیت هیلل را شوکزده توصیف میکند و مینویسد:« هیلل مثل یک روح شده بود، چشمانش خالی بود و گرهی کرواتش را شل. با او حرف میزدم ولی درست مانند آن بود که نمیشنید. به شانهاش زدم ولی درست مانند این بود که احساس نمیکرد. در اصل فرقی با شخص بیهوش نداشت.»
دیکر در یکی صحنهسازیهایش مینویسد:« بیآنکه چیزی که میدیدم را باور کنم، جلوی چشمانم، تابوت را به اعماق زمین فرستادند. احساس میکردم اتفاقی که جلوی چشمانم رخ میداد در دنیایی خیالی سپری میشد. کسی که در آن تابوت زیر زمین میرفت و میخواستند رویش را با خاک بپوشانند، او نبود. میخواستم آنجا باشد و مرا در آغوش بگیرد، همانطور که وقتی بچه بودم این کار را میکرد.»
مارکوس گلدمن: او راوی داستان است. یک رماننویس جوان که در طول داستان به شدت درگیر اتفاقات و دردهای گذشتهاش میشود. او با تلاشی مذبوحانه در حال تعریف کردن داستان پسران بالتیمور است. سه پسر که یکی ثرتمند است، یکی فقیر و دیگری پسری که به سرپرستی گرفته شده است. مارکو که از پدری مهندس و مادری فروشنده متولد شده است عاشق این است که با هیلل و وودی وقت بگذراند. مارکوس که شرمی درونی در خود دارد، احساس میکند که وقت گذرانی با آنها سبب خوشحالی و موفقیتش میشود و در عین حال او هرگز برای دوستی با این پسران کافی نخواهد بود. مارکوس در بخشی از کتاب میگوید:« در طول نخستین مراسم شکرگزاری پس از ورودمان به دانشگاه، حوالی ماه نوامبر سال 1998، از دیدن توفیق بی سابقهی آنها تعجب کردم. از اینکه یک بار دیگر عمو زادههایم را میدیدم بی اندازه خوشحال بودم، ولی از طرفی هم دیگر احساس افتخار تعلق داشتن به بالتیمور را در خودم احساس نمیکردم. تا آن زمان عمو و زن عمویم بودند که از پدر و مادر من پیشی میگرفتند، از آن زمان به بعد هم هیلل و وودی بودند که مرا پشت سر میگذاشتند.»
هیلل: هیلل فرزند پدری وکیل و مادری پزشک است. او جثهای کوچک دارد اما بسیار باهوش است.
وودی: وودی پسری خوش تیپ، با هیکلی متناسب و البته رمزآلود است. گذشتهی وودی بسیار تاریک است، البته این والدین هیلل بودند که او را به فرزندخواندگی پذیرفتند.
ژوئل دیکر (Joel Dicker) رماننویس سوئدی در سال 1985 در شهر ژنو به دنیا آمد. او تحصیلاتش را تا نوزده سالگی در سوئیس خواند و سپس برای دورهای یکساله به فرانسه مهاجرت کرد. ژوئل دیکر بعد از بازگشتش از فرانسه، در دانشگاه ژنو به تحصیل در رشتهی حقوق مشغول سال 2010 از این دانشگاه فارغ التحصیل شد. دو کتاب پرونده بالتیمور و «پرونده هری کبر» آثار ژوئل دیکر هستند که نسخهی فیزیکی آنها توسط انتشارات البرز منتشر شده است و نسخهی الکترونیکی آنها در سایت فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
آریا نوری مترجم جوان و پرکار ایرانی متولد چهاردهم مرداد سال 1370 است. او تحصیلاتش را در رشتهی مترجمی زبان فرانسه به پایان رسانده است و با تسلط به دو زبان انگلیسی و فرانسوی، تاکنون بیشاز یازده کتاب ترجمه کرده است. نکتهی جالب در مورد ترجمههای آریا نوری این است که معمولا کتابهایی را برای ترجمه انتخاب میکند که در ژانر پلیسی و جنایی نوشته شدهاند. کتابهای «آوای فرشته» و «ماجرای ناپدید شدن وِنکا راکوِل» از «گیوم موسو»، «ایستگاه پایانی» و «سایه» از «کارین ژیهبل»، «سورپرایز عشق» از «ژان پیِرمارتین»، «فردا دیر نیست» از «انیس لودویگ»، «چشمهایت» از «سیر سدریک»، «ناشناخته» از دیده «وان کوولر» و پرونده بالتیمور از ژوئل دیکر تعدادی از کتابهای آریا نوری هستند که نسخهی الکترونیکی و پی دی اف آنها در فیدیبو موجود و قابل دانلود است.
آریا نوری دو خط از کتاب پرونده بالتیمور را بسیار میپسندد و آن را در صفحات مجازی خود به اشتراک گذاشته است:«مارکوس دلیل اینکه نویسندگان روحیهای شکننده دارند اینه که دو تا مشکل احساس رو تجربه میکنند: غم و غصهی کتاب و غم و غصهی عشق. نوشتن یک کتاب مانند دوست داشتن دیگری است؛ گاهی ممکنه رنج بسیاری بهت تحمیل کنه.»
دانلود کتاب الکترونیکی کتاب پرونده بالتیمور اثر ژوئل دیکر ترجمه آریا نوری در همین صفحهی فیدیبو امکانپذیر است.
بله، نویسندگی تبدیل شده است به هویت من. مردم تصور میکنند نویسندگی حرفهای است بسیار آرام و بی دردسر. به تازگی یکی از دوستانم از مسیری که هر روز برای رفت و آمد به محل کارش باید طی کند شکایت میکرد، سرانجام به من گفت:«خوش به حالت مارکوس، تو حداکثر کاری که میکنی اینه که صبحها پامیشی، میشینی پشت میزت و شروع میکنی به نوشتن.»
هیچ پاسخی به او ندادم، ولی همیشه این مسئله برای من جای سوال داشت که چرا مردم گمان میکنند نویسندگی کاری خیلی ساده است؟ اکثر مردم بر این تصورند که نویسندگی سادهترین حرفه در دنیاست، در صورتی که اصلا چنین نیست. کسی که نویسنده نباشد، هیچ وقت درک نمیکند حرفهی ما تا چه اندازه مشکل است.
نوشتن یک رمان، درست مانند رفتن به تعطیلات است. زندگی شما که تا پیش از آغاز کار بسیار آرام است، به ناگاه با هجوم شخصیتهای بسیاری، دگرگون میشود، شخصیتهایی که خودتان وظیفهی خلقشان را بر عهده دارید. فرض را بر این بگذارید که یک روز گرم تابستان، شخصیتهای داستانتان با اتوبوس به خانه شما میآیند و الان قرار است مدت زمانی را با آنها بگذرانید، باید در کنارشان باشید و ازشان مراقبت کنید. شما دیگر مسئول همه چیز آنها هستیدو چرا؟ چون شما نویسندهاید.
این بار تصمیم گرفته بودم، برخلاف اقامتهای پیشین، مدت زمان زیادی در خانه بمانم، برای همین هم ترجیح دادم فاصلهی 1900 کیلومتری را به جای هواپیما، با خودرو خودم طی کنم. در طول سالیان گذشته، چندین و چند بار آن مسیر را پیموده بودم تا به عمو تام سول سر بزنم. برای همین هم آن را مثل کف دستم میشناختم. سول گلدمن، عموی من، پس از اتفاق دراماتیکی که برای خانوادهاش رخ داده بود، ترجیح داده بود به میامی اسباب کشی کند. نیویورک را در حالی ترک کردم که دمای هوا ده درجه زیر صفر و لایهی نازکی از برف سطح زمین را در برگرفته بود. تقریبا دو روز بعد به مقصدم رسیدم. دائما در فکر عمویم بودم. یک لحظه از ذهنم خارج نمیشد. به شدت دلتنگش بودم. دلم میخواست جاده را تا خود میامی ادامه دهم تا به او سر بزنم. ولی خب نمیشد. حتی دیگر گمان کردم شاید سر و سامان دادن به خانهای که خریده بودم تنها بهانهای بود برای بازگشت به فلوریدا.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۲۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 456 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۱۲:۰۰ |
نویسنده | ژوئل دیکر |
مترجم | آ ریا نوری |
ناشر | انتشارات البرز |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Le Livre des Baltimore |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۶/۱۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 90,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب خوبی بود من دوسش داشتم. اما با هری کبر مقایسهش نکنید. اگه با ذهنیت هری کبر بخواین بخونیدش احتمالا براتون جذابیتش کمتر باشه چون هری کبر از این کتاب جذابتر و بهتر بود اما این کتابم به تنهایی کتاب جالب و خوندنیه. جنایی و هیجانی نیست و صرفا خانوادگیه با معمایی که باعث از هم پاشیدن این خانواده شده. باید کتاب رو بخونیم تا بفهمیم اون معمایی که باعث شده این خانواده اینجوری نابود بشه و به قول معروف از عرش به فرش بیاد چیه. در کل کتاب خوبیه و پیشنهاد میکنم بخونید اما بدون مقایسه با هری کبر.
کتاب فوقالعاده گیرایی بود، اصلا نباید با کتاب دیگر نویسنده یعنی "پرونده هری کبر" مقایسه بشه چون اون کتاب تم جنایی داشت و این کتاب بیشتر حالت درام داشت و اتفاقایی که بین چند خانواده افتاده بود رو از دید یکی از اعضای خانواده روایت میکرد، نویسنده خیلی خوب تونسته حس عشق نفرت خیانت حسادت و هیجان رو منتقل کنه، در کل کتاب خیلی خوبی بود و لذت بردم!
سوژه کتاب جالب بود،اما به نظر من خیلی زیاد روی جزییات مانور داده شده،تا نصف کتاب هنوز به موضوع اصلی نرسیده بود،و اینکه بعضی وقتها جالبه که زمان اتفاق های داستان جا به جا و عقب و جلو روایت بشه اما وقتی تو سرتاسر کتاب این روال باشه خسته کننده میشه و از جذابیت داستان کم میشه
واقعا کتاب قشنگیه..به نظرم نباید با پرونده هری کبر مقایسه بشه چون اون کتاب تم جنایی داشت ولی این کتاب روایت زندگی چند خانواده است و اتفاقاتی که براشون افتاد.. اتفاقاتی که ممکنه برای خیلی از انسان های دور و اطرافمون بیفته ولی این داستان ها رو به حدی پر کشش و جذاب گفته که مجذوب داستان و قلم نویسنده میشی
این کتابو با پیش فرض اولین کتابی که از ژوئل دی کر خوندم یعنی پرونده هری کبر شروع کردم. ولی واقعن ناامیدم کرد. یه ماجرای تا حدودی حوصلهسربر که میشد تو ۱۰۰ صفحه جمعش کرد ولی بیخودی تا ۵۰۰ صفحه کشش داده بودن. شخصیتام اصلن درست بهشون پرداخته نشده بود. با این که خیلی در مورد شخصیتا صحبت سده بود ولی تو در آخر نمیفهمیدیشون.
فکر میکردم مثل دو تا کتاب دیگه نویسنده، کتاب پل یسی باشه اما نیست. تا وسطای کتاب دنبال معما میگشتم!!! داستان زندگی چندین نفر رو روایت میکنه و خیلی جاها هم کشدار میشه و یه جاهایی اغراق شده ست. یه مقدار صفر و صدیه. ادماش یا فوق العاده پولدار و موفقن یا کاملا برعکس. و این همه عقب جلو رفتن توی زمان، واقعا رو اعصابه.
دوستانی که کتاب های معمایی قوی و خوب میخونن اصلا این کتاب رو نخونن حیف واژه افتضاح برای این کتاب ...دو سوم کتاب رو میخونی هنوز انگار هیچ داستانی شروع نشده ....فقط چون پرونده هری کبر خوب و عالی بود این داره تبلیغ میشه اصلا قابل مقایسه با پرونده هری کبر نیست حیف پول
دوستش نداشتم اونقدر اتفاقای معمولی روزمره و با تاریخهای پس و پیش آورد که دیگه حوصله ام رو یر برد نصف کتاب تموم شده بود و فقط م یگفت فلان قدر مونده به فاجعه اصلی نسبت به پرونده هرکبر خیلیییییییییییی ضعیفتره برای همین دو ستاره رو هم به زور بهش دادم
در مقایسه با پرونده هری کبر ضعیفتر بود. اوایل داستان کند و کسالت بار بود و پرش های زمانی تا حدی گیج کننده ، در کل بد نبود. اون هایی که پرونده هری کبر رو دوست داشتن کتاب ناپدید شدن استفانی ملر رو از همین نویسنده بخونن .به نظر من همونقدر جذاب بود
فکر میکردم این نویسنده نتونه بهتر از پرونده هری کبر چیزی بنویسه اما پرونده بالتیمور حتی از اونم جالب تر بود. شخصیت پردازی ها آنقدر قوی هستند که وقتی داستان تموم میشه انگار یه بخشی از زندگی خواننده تموم شده. بسیار با کشش و روان. یکی از به ترین آثار معمایی که خوندم