در طی پنجاه سال گذشته، دنیا شاهد رشد الهامبخشی شده، اما این رشد بدون اطمینان از آشتی و فراوانیِ نعمت بوده است. روزنامهها و مجلات در سالهای پس از جنگ اول (۱۹۱۹ و ۱۹۲۰) پر بودند از پیشبینیهایی کاملاً توجیه شده در مورد بروز جنگ جهانیِ دوم. در گرماگرم جنگ دوم جهانی و از پایان آن تا به امروز هم (۱۹۴۷) بحثهای زیادی در مورد سومین کشاکش بر سر زبانهاست. امروزه قطعی نبودن صلح و آشتی، نگرانیِ عمدهی همهی انسانهاست.
دکتر چارلز کترنیگ، معاون پژوهشیِ شرکت جنرالموتورز و رئیس انجمن آمریکایی پیشرفت علم در جایی اظهار میدارد: «ما دانش تهیهی غذای کافی برای همهی دو میلیارد ساکن زمین را داریم(۱۱)، اما سهچهارم این جمعیت ـ یعنی یکونیم میلیارد مرد، زن و کودک – غذای کافی برای خوردن ندارند.» یعنی فقر بشر ساخته، اما اجتنابپذیر، دومین نگرانیِ همهی انسانهاست. بخش اعظم بشریت در هراس از جنگ است و از نیاز در رنج. بشریت در لفافی از ناامنی درهم پیچیده است.
دولتها و دیپلماتها این ناامنی را بهخوبی بازمیتابند. هر فرد عادی هم، به شکلی ناخواسته همین ناامنی را با اصرار به فراموشیِ آن، یا با تلاش سراسیمه برای دستیابی به امنیت، لو میدهد. ناامنیِ سیاسی و اقتصادی، بر روی اعصاب، سلامتی، عادات، اخلاقیات، کسب و کار، انتخابات و قوانین تأثیر میگذارد.
پارهای مردم برای حفظ احساس امنیت اقتصادی، پول کافی دارند؛ اما میدانند که اطمینانی به آشتی و صلح نیست.