سازمانهای غیردولتی در فعالیتهای بشردوستانه در طی دههی ۹۰ به مدیریت «اجتماعمحور» به عنوان رویکرد مدیریت بلایای طبیعی توجه کردند. سازمانهای غیردولتی متوجه شدند که ظرفیت جامعهی محلی و درجهی آسیبپذیری آنها اهمیت دارد و برخی از این سازمانها فعالانه این دیدگاه را پذیرفتند که «بهبود زندگی مردم آسیبدیده تنها از طریق بسیج تواناییهای خود آنان امکانپذیر است».
تجربیات و مشاهدات نشان میدهد که ساکنان مناطق آسیبدیده، بزرگترین منبع بالقوهی دانش بومی در موقعیت بحران هستند، آنان اولین کسانی هستند که در نخستین ساعات بحران به حادثه واکنش نشان میدهند و تا آخر نیز برای بازسازی تلاش میکنند.
برای اینکه این رویکرد را بشناسیم، در درجهی اول بایستی بدانیم معنی آن در ادبیات جهانی چیست و سپس به جستوجو برای فهم انواع روشها و مکانیسمهای بومی آن بپردازیم، ظرفیتهای آن را در جامعهی خود بشناسیم و آن را تقویت کنیم؛ در حقیقت هیچ الگوی از پیش تعیینشدهای برای یک جامعهی معین وجود ندارد، آنچه هست ظرفیتهای واقعی است که باید تقویت شود و حس تعلق به آن پدید آید. در غیر این صورت این رویکرد مفهوم واقعی خود، یعنی «اجتماعمحوری» و «تکیه بر جامعهی محلی» را از دست میدهد و همواره علامت سؤالی بر پایداری آن باقی خواهد ماند.