کتاب «خرگوش مخملی» نوشته مارجری ویلیامز (۱۹۴۴-۱۸۸۱) است.
این کتاب را رضی هیرمندی به فارسی برگردانده است و گروه سنی مخاطبان آن را گروه سنی اوایل دبستان تشکیل میدهند.
«خرگوش مخملی» که اولین بار در سال ۱۹۲۲ به چاپ رسید، پر است از جادو و شادی و شیطنتهایی که زندگی کودک را سرشار میکنند و تقریباً محال است در قلمرو بزرگسالان با آن روبه رو شوید. این کتاب به گفته مترجم آن یکی از بهترین کتابهای مارجری ویلیامز است و میتوان به عنوان یک اثر کلاسیک و ماندگار به آن نگاه کرد.
داستان «خرگوش مخملی» اینگونه آغاز میشود:
« روزی روزگاری خرگوش مخملیای بود که در اوایل، زیبایی خیره کنندهای داشت. آقا خرگوشه مثل بقیهی خرگوشها، تپل مپل بود. کت او پر از دایرههای قهوهای و سفید، سبیلهایش بلند و گوشهایش پر از خطهایی با ساتن صورتی بود. در صبح کریسمس وقتی بیحرکت در کیسهی گرم و نرم هدایای کریسمس نشسته بود، دو شاخهی درخت راج بین پنجههایش بود. به غیر از آقا خرگوشه چیزهای دیگری مثل پسته، پرتقال، قطار کوکی، شکلات بادامی و موش کوکی هم در کیسه بودند، اما خرگوش مخملی از بقیه آنها بهتر بود. پسر بچه تقریباً دو ساعت با خرگوش مخملی بازی کرد و او را دوست داشت. وقتی خالهها و داییهای پسرکوچولو برای شام به دیدنش آمدند، پسر کوچولو صدای خشخش بستههای کادو را شنید و بخاطر هیجانی که در گرفتن کادوهای جدیدش داشت، خرگوش مخملی را فراموش کرد».
از رضی هیرمندی تا کنون ترجمههای زیادی برای کودکان و نوجوانان منتشر شده که از مشهورترین آنها می توان به «درخت بخشنده»، «لافکادیو»، «در جستوجوی قطعه گمشده»، «گوزن شاخدار فایدهاش چیه؟» ، «مجموعه دکتر زیوس» و «وقتی هورتون صدای هو میشنود» اشاره کرد.