کمرنگ بودن نقشهای ظاهری در صفحات تاریخ، سالهاست که مجال گفتوگو و عرصه بروز بحثهای فراوانی درباره این شخصیت حاشیهنشین و دفاع از حقوقِ نادیدهگرفتهشدهاش، گشوده است.
در این میان، عدّهای بهنام دین، داعیهدار حقّ و حقوق زنان بوده و گروهی بهنام تمدّن و مدرنیته، شخصیت و هویت اصلی او را مورد خدشه و هجمه قرار داده و تا آنجا پیشرفتهاند که به نام دفاع از حقوق بربادرفته زن، تمام هویت و حقّانیتش را ستانده و او را به کالایی مصرفی و طعمهای لذّتافزا تبدیل کردهاند.
هنوز هم اینگونه نگرشهای افراط و تفریطگرایانه وجود دارد، که باعث شده رسالت زن در سایهسار این عرصه مبهمتر و بلاتکلیفتر باقی بماند و موجب سردرگمی زندگی فردی و اجتماعی وی شود.
زنانی که سالیان دراز با ایثار و پا نهادن بر تعینات و وجود خویش، به انسانهای بسیاری هویت بخشیدند و با چشمپوشی از منافع شخصیشان، مصالح اجتماعی آحاد کثیری را در نظر گرفتند. زنانی که شاید زندگی کوتاهی داشتند، شاید با فقر دست و پنجه نرم میکردند، شاید منصوب به شغل چندان مهمّی نبودند، ولی میدانستند از زندگی چه میخواهند. زنانی که هیچکس را محکوم به اراده دیگری نمیدانستند و معتقد بودند هیچ عامل و دکترینی نمیتواند آزادی واقعی انسانها را محدود کند.