فرمت محتوا | epub |
حجم | 6.۱۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 1,212 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۴۰:۲۴:۰۰ |
نویسنده | دانا تارت |
مترجم | مریم مفتاحی |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The goldfinch |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۶/۲۲ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 89,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اگر شیفته ادبیات کلاسیک و مخصوصا شاهکارهایی چون جنایت و مکافات، اولیور توییست و آرزوهای بزرگ هستید؛ خواندن سهره طلایی برای شما بسیار لذت بخش و هیجان انگیز خواهد بود. این رمان که برنده جایزه پولیتزر ۲۰۱۴ است؛ روایتی جذاب و خواندنی از زندگی پسر نوجوانی به نام تئودور دکر است؛ که در ۱۳ سالگی مادرش را در حادثه انفجار تروریستی موزه نیویورک از دست میدهد. او بعد از انفجار، یکی از معروفترین تابلوهای نقاش معروف هلندی-فابریتسیوس- را همراه خود از موزه خارج میکند. تابلویی که بسیار مورد علاقه مادرش بوده و پیرمردی که در موزه نظر پسرک را جلب کرده قبل از مرگش به او میسپارد. ادامه رمان فراز و نشیبهای بیشمار زندگی پسر تا بزرگسالی است. او پس از مرگ مادرش، مدتی را نزد خانواده یکی از دوستانش زندگی میکند. در این مدت ترس و استرس او از همراه داشتن تابلوی سهره طلایی و اینکه اگر پلیس او را دستگیر کند چه خواهد کرد؛ او را به سمت یافتن آدرسی که پیرمرد قبل از مرگ به او داده بود رهنمون میکند. این رمان پرکشش و جذاب تا انتها شما را درگیر نگه میدارد. ماجراهای پرشمار بیرونی در کنار خودگویی های تئو از نوجوانی تا زمانی که مردی بالغ شده و تابلو را از دست داده، لحظه ای از تب و تاب رمان کم نمیشود. سهره طلایی در روزگار غلبه پستهای کوتاه و بی حوصلگی خوانندگان در برابر متنهای طولانی، لذت بی بدیل خوانش کلاسیک ها را زنده میکند. یکی از ویژگیهای این رمان آشنایی خواننده با یک اثر مهم نقاشی است. تابلوی سهره طلایی در هر دورهای از زندگی تئو، با ذهنیات و فهم او رابطه ویژه ای برقرار میکند و به همه روابط و آدمهای زندگی او در تقابل با تابلو معنی جدیدی میدهد. دانا تارت به خوبی از پس تلفیق آن سه رمان کلاسیک در روایتی نوین بر آمده و جایزه مهم پولیتزر خود گویای موفقیت درخشان اوست.
کتاب طولانیه و توصیفات وجزئیات زیادی داره ولی با این حال حتی ذره ای حوصله آدمو سر نمیبره. نوشتار زیبایی داره. کلماتی که به کار میبره و جملاتی که میگه هدف دارن و محض کش اومدن داستان نیستن. فضاسازی و توصیفات اتمسفر آدمو غرق میکنه. انگار وسط صحنه ایستادی و اتفاقات رو تماشا میکنی. همه چی آهسته آهسته جلوی چشمات به تصویر کشیده میشه. جوری که تئو از احساس بعد از از دست دادن مادرش میگه خیلی برام قابل درک و ملموسه. وقتی میگه که میخواد بره خبرای مسخره ای رو بهش بده ولی میدونه که دیگه نیست. به جزئیات ریزی اشاره کرده که تا حالا توی کتاب دیگهای ندیده بودم. تئو خودش با دستای خودش زندگیشو با کاش و اگه خراب میکنه. در ظاهر اتفاقاتی که برای کاراکترا میفته خیلی بعیده که توی زندگی واقعی تجربه کنی ولی جداگانه و بخش بخش که به اتفاقا نگاه میکنی خیلی هم جای همدردی دارن. جوری که تئو وسایل قدیمی رو توصیف میکنه و از روح داشتنشون میگه باعث میشه منم طور دیگهای به اشیا و زیباییهاشون توجه کنم. کاش تمام داستان توی مغازه هابی میگذشت. خیلی زیباست. حس و حالش بی نظیره. جوری توصیف شده که میتونم خودمو وسطش تصور کنم و ازش لذت ببرم. خود شخصیت هابی هم خیلی دوستداشتنیه. ترجمه بهترین نیست. خوبه. قابل خوندن و لذت بردنه ولی هنوز جای کار داره. مثلا something very funny going on رو خنده دار است ترجمه کردن. بعلاوه اینکه هر چی fuck و shit و damn بوده رو کوفت ترجمه کردن. :)))) ترجمه ش جوری نبود که نشه بخونی ولی جلوی ماکسیمم لذت رو میگرفت.
رمان سهره طلایی پشت ویترین آمریکا رو توصیف می کنه به طوری که هنگام خواندن این کتاب خدا رو شکر می کنید تو ایران و توی یک کشور اسلامی زندگی می کنید (به خاطر خانواده ممنوعیت اسلحه مشروب و مواد مخدر و ...) فروپاشی کامل خانواده تو این رمان نشون داده شده وقتی مادر شخصیت اصلی (تئودور دکر ) می میره عملا هیچ فامیلی نداره که اونو نگه داره آدم دلش برای تئودور می سوزه چون تنها کسی که به فکرش بود یعنی مادرش می میره یک جا می گه منم اگه مادر داشتم شامپاین نمی خوردم یعنی خودشونم می دونن از بدبختی و بی کسی رو به مشروب آوردن به نظر همه ما ایرانی ها که عشق آمریکا هستیم باید این کتابو بخونیم تا دید واقعی پیدا کنیم به جامعه اونا یه جمله دیگشم اینه تئودور می گه ما آمریکایی ها زن ها رو نمی زنیم بعد دوستش می گه شما کارتون اینه که کشور های کوچیک که مثل شما فکر نمی کنن رو اذیت کنید . تا وقتی مادر تئودور زنده بود تو نیویورک خلافش این بود که تو مدرسه سیگار کشیده و مدیر مدرسه مادرشو خواسته (البته دزدی هم می کرد ) ولی وقتی مادرش مرد در لاس وگاس و در کنار پدر دائم الخمرش زندگی نوجوان سیزده ساله خلاصه می شه در خوردن شراب و مست بودن و بالا آوردن ناشی از مستی
تأثیر گذارترین رمانی که تا به حال خونده ام... داستانی کاملا واقعی با شخصیت های کاملا حقیقی و ملموس هیچ جای داستان احساس نمیکنید شخصیت ها حتی بی اهمیت ترین شخصیت های داستان تصنعی هستن... نویسنده اونقدر خوب نوشته و مترجم اونقدر خوب ترجمه کرده که احساس میکنید همراه با تئو شخصیت اصلی داستان هستید... از دلتنگی هاش برای مادرش تا علاقه ای که به دختر توی موزه پیدا میکنه و روابط تئو و پدرش... کلا کتاب عالیه.... کتابی که احساسات شما رو به شدت برانگیخته می کنه... و اصلا از طولانی بودنش نترسید ،تا آخرین بخش داستان کشش و جذابیتی داره که شما رو رها نمیکنه حتی یک لحظه... بخصوص از بخش دوم کتاب... پس توصیه می کنم براش وقت بگذارید.
نام این خانم نویسنده بعدتر توسط مجله تایم در زمرهی صدنفر تأثیرگذار سال اعلام شد
فیدیبو لطفا این کتابو بذارین تو طرح رایگانتون.ممنون?
بالاخره این کتاب رو تمام کردم از همون اول که این کتاب رو شروع کردم هم دوست داشتم که سریع برم جلو و هم اینکه ای کاش کتاب نشود تا بیشتر در دنیای شخصیت اصلی داستان,نظرات و درونیاتش قرار بگیرم. باید بگم که سهره طلایی کتابی بود که بعد از مدت ها توانست به حس درونی من پاسخ بده و اون حس و حالی رو که دنبالش بودم در من ایجاد کنه این کتاب برای من تا حدی مثل عقاید یک دلقک بود بخصوص که هر دو با دید اول شخص به خوبی توانستند من رو به درون ذهن شخصیت اصلی داستان و همه زاویه پنهانی وجودشون ببرند. از فیدیبو ممنون برای فراهم کردن این کتاب.
کتاب سهره طلایی، تئو دکر سیزده ساله فرزند مادری فداکار و پدری که خانواده را ترک کرده است، مادرش در یک حادثه ی تروریستی از دست می دهد و خود به طرز معجزه آسایی نجات پیدا می کند. تئو با کشته شدن مادرش بی سرو سامان می شود و در نیونیورک تنها می متند. خانواده ی ثروتمندی از دوستان او را در خانه ی خود می پذیرد. تئو که به شدت دلتنگ مادرش است سال ها به چیزی که او را به یاد مادرش می اندازد می چسبد: یک تابلو نقاشی کوچک مسحور کننده که در نهایت پای او را به دنیای تبهکاران باز می کند...
خوندن این کتاب خیلی برای من طولانی شد. داستانش بنظر من خیلی هیجان انگیز نبود، یه قسمت هایی کشش زیادی داشت ولی خیلی جاها هم الکی کش پیدا میکرد و حوصله سر بر میشد. روایت زندگی پسری هست که در نوجوانی در یک حادثه مادرش رو از دست میده و به موازات همون اولین دزدی زندگیش رو انجام میده و ماجراهای زیادی رو از سر میگذرونه. به نسبت تعریف هایی که ازش شنیده بودم و شهرتی که کتاب داشت، قوی نبود. اما داستانش برای من تازگی داشت بخصوص که جزو معدود رمان هایی بود که شخصیت اصلی مرد بود.
خب من بلاخره این کتاب رو خریدم و خوندم. خیلییی وقت بود میخواستم بخونمش. اول کتاب به شدت قشنگ و جذاب شروع میشه. ولی بعدش میفته توی دور تکرار و توضیحات و تعاریف طولانی و گاها حوصله سربر... برای من به شخصه طوری بود که حوصله خوندن بعضی از جاهای کتاب رو نداشتم و فقط میخواستم بره جلو و یه اتفاق هیجان انگیزی بیفته که متاسفانه هیچ... این نظر شخصی من هستش و حتمااااا دیگران با سلایق مختلف نظرات دیگری دارن.