«و بعد، آن منزل را دیدم. در انتهای جایی که شبیه کوچه بود، گسترده شده در قطعه زمینی متروکه، به چشم میخورد. درحالیکه دروازه را باز و خود را برای ورود آماده میکردم، برای لحظاتی چشمانم را بستم و سپس خود را ایستاده در زمینی پوشیده از علف، گزنه و گیاهان خودرو یافتم که از میان سنگهای خردشده و شکستهای که مسیر را میساخت سر بیرون زده بودند.» این جملات، جملاتی است که پیتر اکروید توصیف خانه دکتر دی را با آن آغاز کرده است. خانهای که ماجرایی جذاب و خواندنی را در جابهجایی میان زمان حال و رنسانس رقم میزند. خانه دکتر دی داستانی است که اگر خواندن آن را آغاز کنید زمین گذاشتنش بسیار سخت خواهد بود.
خانهی دکتر دی با عنان اصلی «the house of doctor dee» اولین بار سال 1993 منتشر شد. این داستان جالب و جذاب از زبان دو روای در دو زمان مختلف روایت میشود. راوی اول متیو پالمر (matthew palmer) مردی در زمان حال است و راوی دوم دکتر دی در قرن شانزدهم میلادی. جالب است بدانید شخصیت دکتر دی شخصیتی واقعی و از مشاوران نزدیک ملکه الیزابت در قرن نوزدهم بود.
این داستان سرشار از وقایعی در ارتباط با کیمیاگری و تخم طلا و مباحثی ازایندست در تاریخ انگلیس است. کتاب خانه دکتر دی در فهرست 1001 کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید قرار دارد.
متیوپالمر پس از مرگ پدرش خانهای در لندن را از او به ارث میبرد. او متوجه میشود مرد کیمیاگری که مشاور ملکه الیزابت بوده است قبلاً صاحب این مکان بوده و در این خانه زندگی میکرده است. او کمکم کنجکاو میشود دربارهی کیمیاگر چیزهای بیشتری بداند.
در فصل بعد داستان از زبان دکتر دی در رنسانس روایت میشود. داستان از پیوند میان داستان پالمر و دکتر دی شکل میگیرد. شباهتهایی بین دو مرد وجود دارد و اتفاقاتی در هر دو زمانه در خانه رخ میدهد. به نظر میرسد وقایع در ابعاد مختلف زمان به هم مربوطاند...
آقای کلی، از این به بعد، شما را تو خطاب میکنم! بگو ببینم، آیا وجودت را پاک کردهای؟ خودت خوب میدانی که هرکس این کار را بکند اما وجودش پاک نباشد. نتیجه نخواهد گرفت.
«یک شبانهروز است که حتی فکر خطایی هم به سرم نزده. پرخوری هم نکردهام. ناخنهایم را کوتاه کردهام و خود را هم بهخوبی شستهام.»
«پس برو جلو و وارد شو. اینجا مکان مقدسی است.»
بهاینترتیب، تحقیقات را شروع کردیم. در آن اتاق نورانی نمایش، سنگ کریستالی را که با خود داشتیم، با اقدام و احتیاط هرچه بیشتر روی پارچهای ابریشمی گذاشتم و گفتم:«پشت میز مطالعه بنشین و خود را برای دیدن با شنیدن هر چیزی آماده کن.»
«کار سختی از من میخواهید. اين کار تمام انرژی و توان مرا از بین میبرد.»
«هنوز که اتفاقی نیفتاده.»
در کنار او جایی که هميشه میایستادم؛ ماندم و به آقای کلی گفتم:«چیزی میبینی؟»
«هیچچیز. هنوز چیزی در سنگ ظاهرنشده. حتی آن پرده طلایی.»
«آیا سنگ بهطور طبیعی باید آن پرده را داشته باشد؟»
«بله.»
«پس منتظر میمانیم. باید به نیروی برتر اعتماد کنیم. ما چیزهای زیادی آموختهایم؛ اما هنوز مطالب زیادی مانده که باید یاد بگیریم.»
پس از گذشت دقایقی، آقای کلی نجواکنان گفت:«حالا پرده طلایی را میبینم که درون سنگ ظاهرشده. کاملاً ثابت است... اما نه. حرکت میکند. کاملاً عقب رفت... فضای سنگ بین پرده و بخش جلو، کاملاً شفاف و روشن است. زیر پرده، مردانی را میبینم که زانوزدهاند. هنوز هم به همان حالت باقیماندهاند.»
آقای کلی کاملاً آرامش خود را حفظ کن. آنچه میبینی بسیار مهم است.»
بنابراین بار دیگر همین مسیر تحقیق را پیمودم. انجام هر بار تحقیق؛ یک روز تمام طول میکشید. اما ازآنجاییکه همواره کنجکاوی در مورد حرفه ما زیاد است و برخی از این کنجکاویها میتواند برای ما خطرآفرین باشد، بنابراین ترجیح دادیم فقط هفتهای یک روز به اتاق نمایش برویم.
از آن گذشته مطالب زیادی وجود داشت که لازم بود آنها را تفسیر کنم. بنابراین مجبور شدم مدت زیادی از وقت خود را در میان کتابهایم بگذرانم تا بتوانم مفهوم آنچه را که میبینیم، دریابم. این مطالب نباید حریصانه بلعیده شود بلکه باید در آرامش کامل موردبررسی قرار گیرد.
دوازده ماه تمام است که ادوارد کلی را به خدمت گرفتهام. از روزی که به سرزمینی باتلاقی سفر کردیم تا شهر گمشده لندن را بیابیم. تا امروز یک سال تمام گذشته، اما این زمان طولانی بهسادگی نگذشته است...
پیتر اکروید (peter ackroyd) متولد سال 1949 در لندن است. او نویسنده، منتقد و استاد دوران عهد عتیق در دانشگاه است. او در دانشگاه کمبریج درسخوانده و سال 1971 مدرک کارشناسی ارشد خود را از این دانشگاه دریافت کرده است. سپس مدتی در دانشگاه ییل تحصیل کرد و پسازآن به انگلستان بازگشت.
اکروید در بازگشت به انگلستان بهعنوان ویراستار مجلات مشغول به کار شد و چند سال بعد یکی از منتقدان اصلی مجلهی تایمز شد. او در نویسندگی سبک خاصی دارد و خالق داستانهایی پر از تشویش و اضطراب است که بهنوعی ریشه در تاریخی جعلی دارند. او پیش از آنکه بهعنوان نویسنده شناخته شود شعر هم مینوشت و بخشی از اشعار او منتشرشده است.
از میان آثار این نویسنده میتوان به کتابهای «آتش بزرگ لندن»، «آخرین وصیت اسکار وایلد»، «نخستین نور»، «موسیقی انگلیسی» و «محاکمهی الیزابت کَری» اشاره کرد.
خانهی دکتر دی یکی از آثار ادبی جذاب جهان است که خواندن آن خالی از لطف نیست. نشر درسا در سالها اخیر تعداد زیادی از آثار ادبی جهان را به فارسی منتشر کرده است تا خوانندهی فارسیزبان نیز با جهان همگام باشد و بتواند از آثار ادبی روز استفاده کند.
انتشارات درسا کتاب خانه دکتر دی را با ترجمهی فرزام حبیبی اصفهانی عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است.
خانه دکتر دی یک کتاب جذاب و دلهرهآور است. این کتاب که داستانش در دو زمان مختلف روایت میشود خواننده را با خود به سفری در دنیایی تاریخی اما آمیخته به تخیل میبرد. پیتر اکروید نویسندهای توانمند است که بازیهای خاص و عجیبی برای درگیر کردن خواننده در اثر خود انجام میدهد. او داستانهای سادهاش را به زبانی پیچیده مینویسد اما درعینحال آنچه مینویسد آنقدر ملموس است که خواننده میتواند خودش را در میان معرکه احساس کند. او خوانندهاش را وادار میکند تا زندگی ر.زمره را از جنبهی دیگری ببیند و نگاهش را به زندگی تغییر دهد. اگر داستانهای تخیلی را دوست دارید و دلتان کتابی میخواهد که برای مدتی شما را از فضای زندگی روزمره دور کند و به دنیایی دیگر ببرد خانه دکتر دی انتخاب بسیار مناسبی است.
کتاب خانه دکتر دی در دستهی کتابهای داستان انگلیسی قرار دارد.
کتاب خانه دکتر دی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 408 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 20 روز بخوانید.
کتاب خانه دکتر دی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان انگلیسی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان انگلیسی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب خانه دکتر دی اثر پیتر اکروید بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان انگلیسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۴۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 408 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۳:۳۶:۰۰ |
نویسنده | پیتر اکروید |
مترجم |