
کتاب جمعسپاری، گامی فراتر
برگرفته از کتاب Crowdsourcing One Step Beyond
نسخه الکترونیک کتاب جمعسپاری، گامی فراتر به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق فیدیبو به صورت کاملا قانونی در دسترس است.
فقط قابل استفاده در اپلیکیشنهای iOS | Android | Windows فیدیبو
درباره کتاب جمعسپاری، گامی فراتر
این کتاب در زمینهی علوم مدیریت بنیان نهاده شده است؛ یعنی علومی که در صدد درک و فهمیدن کار به منظور بهبود بخشیدن به عملکرد سازمانها میباشند «یک موقعیت مدیریتی زمانی به وجود میآید که شرکتکنندگان گردهم آورده میشوند و باید در طول مدتزمانی مشخص، یک کار جمعی را به انجام رسانند؛ که آن کار منجر به نتیجهای میشود و آن نتیجه توسط بیرونیها، مورد قضاوت قرار میگیرد». بنابراین یک موقعیت مدیریتی، اعمال افراد را شامل میشود اما این اعمال در جهت نظام بخشیدن به عملکرد سازمان میباشند. به علاوه، انتظار نتیجهای را میکشند و آن نتیجه توسط ذینفعان مختلف و شرکتکنندگان اصلی در آن سازمان ارزیابی میگردد
بخشی از کتاب جمعسپاری، گامی فراتر
فصل یکم: محیط پرآشوب و تناقض
دهه ی ۱۹۹۰ آغاز یک عصر جدید بود، و مشخصه ی اصلی آن، دو تحول مهم است: پیدایش مالی گرایی(۱۸) اقتصادی، و گسترش انبوه اینترنتمالی گرایی اقتصادی و چالش های آن
گومز(۱۹)(۲۰۱۳) در کتاب اخیر خود، تجزیه و تحلیلی مبتکرانه از مالی گرایی اقتصادی و شیوه ی نمایانده شدن آن در رفتار کسب و کار هاارائه می دهد. ما نیز این کتاب را بر اساس تجزیه و تحلیل وی بنیان نهاده ایم. مالی گرایی اقتصادی ریشه در سرمایه گذاری خانوارهایی دارد که می خواهند پس اندازهایشان را حفظ نمایند، و سرمایه شان در امنیت باشد و هر وقت که خواستند به پل نقد تبدیلش نمایند. و این همان چیزی است که صنعت مالی آن را ارائه می دهد؛ این صنعت پس اندازهای خانوارها را به محصولات مالی از قبیل سیکاو(۲۰) «شرکت سرمایه گذاری با سرمایه ی متغیر»، صندوق های سرمایه گذاری مشترک، و محصولات بیمه ی عمر تبدیل می کند. وظیفه ی صنعت مالی این می باشد که منابع جمع آوری شده را در سرمایه گذاری های امن و سودآور به کار برد: امن، تا این که پس اندازها در معاملات کسب و کارهای پرریسک از دست نروند؛ و سودآور، به منظور این که سودهای به دست آمده، و نه سرمایه ی کسب و کارها، در قالب سود سهام، برای پس اندازگزاران سودآوری نمایند. در این دیدگاه، پس اندازهای خانوارها عمدتاً به سمت شرکت های بزرگی هدایت می شوند که در فهرست بازار سهام قرار دارند.بازار سهام، به عنوان یک بازارسهام دست دوم (باواسطه)، نقدینگی سرمایه گذاری ها را تضمین می نماید؛ علت در اولویت قرار داشتن شرکت های بزرگ ببه خاطر ثبات اقتصادی مشهود آن ها توجیه می شود: «آن ها به قدر کافی بزرگ هستند که شکست نخورند». آن چه که بعد اتفاق می افتد پدیده ی جذب می باشد: کسب و کارها هرچه بیشتر سرمایه به دست می آورند، احتمال سرمایه گذاری بر روی آن ها بیشتر می شود به این دلیل که آن ها قدرتمند هستند و سرمایه شان نقد است؛ آن ها سرمایه های جدیدی جذب می کنند؛ زیرا که پول، پول را جذب می کند.
همچنین رقابت بی سابقه ای بین این شرکت های بزرگ فهرست شده در بازار بورس وجود دارد؛ این شرکت ها پس اندازهای خانوارها را جذب می کنند و یا این که درصدد جذب آن ها هستند. درحقیقت، آن ها باید از طریق ایجاد سود مورد انتظار، توجه عمده ی حامیان مالی را جلب نمایند و یا این که حداقل بتوانند همان میزان سودی را به دست آورند که رقبایشان به دست می آورند. بنابراین شرکت ها در اثبات مزایای سرمایه گذاری در نزد آن ها از یکدیگر پیشی می گیرند. به دیگر سخن، شرکت ها از یکدیگر تقلید می کنند تا آن چه را که فکر می کنند بازار از آن ها انتظار دارد را برآورده سازند. این انتظارات معمول پیش بینی شده عبارتند از لزوم ۱۵% سود سرمایه ی سرمایه گذاری شده برای بازار؛ سرعت دستیابی به حاشیه سود؛ و ضرورت جهانی شدن، یا حفظ انعطاف پذیری. ابزارهای انتخاب شده برای دستیابی به این اهداف، مشابه خود اهداف هستند. این اهداف عبارتند از نوآوری، ادغام کسب و کار، رشد بین المللی راهبردی، و ایجاد ابزار مدیریتیِ گزارش دهی و نظارتی پیشرفته می باشد. این ابزار به این منظور طراحی گردیده اند که از طریق قدرت سیستم های اطلاعاتی کامپیوتری، نشان دهند که هر فعالیت، به چه نحوی به نتیجه ی پایانی کمک می کند یا (کمک نمی کند)، و با این کار به منطقی سازی فعالیت های این سازمان ها کمک می کنند. نتیجه این شده است که سازمان ها تحت فشار زیادی قرار گرفته اند: بیشتر از همه، شرکت های بزرگ موجود در فهرست بازار بورس تحت فشار قرار دارند؛ و همچنین دیگر شرکت ها، شرکا، ارباب رجوعان، تامین کنندگان، و پیمان کاران فرعی، که شرکت های بزرگ فشار بسیار زیادی به آن ها وارد می کنند تا به اهداف خود دست یابند.
درپایان، و به شیوه ای مبالغه آمیز، می توان ارتباط مستقیمی را بین پس اندازهای میلیون ها خانوار کوچک و ناشناس، و رفتار تقلیدآمیز هزاران کسب و کار بزرگ و کوچکی که در یک محیط رقابتی همواره رو به افزایش، تحت فشار زیادی قرار دارند، برقرار نمود.
گسترش انبوه اینترنت و پیامدهای آن
اگرچه اغلب از گسترش اینترنت سخن به میان می رود، ما عقیده مندیم که به مسئله ی تغییر و تحولات انبوه صورت گرفته توسط فن آوری اطلاعات، آن طور که شایسته و بایسته است، پرداخته نشده است. با این حال، فریدمن (۲۰۰۵) در کتاب خود، بر نقش پیش برنده ی اینترنت در تحول جهانی تاکید نمود. به خاطر داشته باشید آن چه که ما اینترنت می نامیم، در واقع، ادغامی از فن آوری های اطلاعات مختلف می باشد، که برخی از آن ها هنوز از پروتکل اینترنت استفاده نمی کنند (برای مثال، پیام های متنی و پیام های بِلک بِری(۲۱)). یک قطعه ی فن آوری متشکل است از یک فن و یک منطق مفید (فن+ منطق)؛ فن یا نرم افزارهای زیادی وجود دارد (مثل وب، اسکایپ، توئیتر، همتا به همتا(۲۲)، ویدئوها، گروه های خبری و غیره) و همچنین روش های مختلفی برای استفاده از آن هاوجود دارد. درک تمایز بین فن و منطق بسیار حائز اهمیت است. برای مثال، تلفن همراه(۲۳) ضرورتاً یک ابزاری نمی باشد که به منظور تبادل ارتباطات صوتی از یک فاصله ی طولانی(۲۴) به کار می رود؛ اغلب این وسیله می تواند یک ابزار هماهنگ سازی با بُرد کوتاه باشد(۲۵) مثل مواقعی که گفته می شود «تا دو دقیقه ی دیگر آن جا خواهم بود. این جا هستم، آیا مرا میبینی؟». همچنین اهمیت دارد که این اصطلاحات را با یکدیگر به اشتباه نگیریم: اینترنت یک پروتکل است و وِب، برای مثال، یک نرم افزاری است که از این پروتکل استفاده می کند.تیتر مجله ی وِرد(۲۶) که در ماه آگوست سال ۲۰۱۰ منتشر گردید، این تفاوت ظریف را به روشنی نشان داد: «وب مرده است، زنده باد اینترنت». این عبارت نشان داد که وب، دیگر نرم افزار غالب برای پروتکل همواره پویا یعنی اینترنت محسوب نمی شود.نگاهی به دو مثال زیر می افکنیم.
در۱۵ ماه سپتامبر۲۰۰۸، بانک سرمایه گذاری برادران لیمن(۲۷) پس از ۱۵۰ سال حضور، ورشکست شد. این شکست ریشه در ترسی داشت که باعث شد سرمایه گذاران به طور هم زمان پول های خود را از بانک بیرون بکشند. بانک ها قادر نیستند که از این گونه شرایط جان سالم به در ببرند زیرا پول نقد آماده و کافی ندارند. مطمئناً، به منظور تضمین نمودن اعتماد مشتریانشان، آن ها پول را در اوراق بهاداری سرمایه گذاری می کنند که به اندازه کافی نقدینگی دارند؛ یعنی در مواقعی که تعداد زیادی از مشتریان، پول های خود را بیرون می کشند، به راحتی بتوان آن را فروخت. با این حال، این نقدینگی نیز محدودیت هایی دارد، که فراتر رفتن از آن، به طور آماری در یک موقعیت مبتنی بر اعتماد کنترل می شود. بانک ها همچنین پس اندازهایی را که مردم به آن ها اعتماد کرده و نزدشان سپرده اند در اوراق بهادار مختلفی سرمایه گذاری می کنند تا امنیت سرمایه گذاری هارا تضمین نمایند. پس چطور باید بحران اعتمادی که درباره ی برادران لیمن به وجود آمد را توضیح داد؟ این ترس از کجا ناشی شده بود؟ و چرا از قبل آن را پیش بینی نکرده بودند؟ فن آوری اطلاعات در این ورشکستگی نقش داشت؛ آیا می توانست در جلوگیری از به وجود آمدن چنین وضعیتی نیز نقش داشته باشد؟
نظرات کاربران درباره کتاب جمعسپاری، گامی فراتر