«تفسیر طبری» یکی از آثار ارزشمند زبان و ادبیات فارسی است که در این کتاب، منتخبی از برخی بخشهای آن آمده است. «محمد دهقانی» نگارندهی این اثر، تاثیر این کتاب را روی ذهن و زبان ایرانیان آنقدر عمیق و ماندگار میداند که معتقد است باید تفسیر طبری را یکی از منابع اصلی زبان فارسی و فرهنگ ایرانی دانست. به همین دلیل است که این کتاب از کتابهای همدورهی خود ارزش و اهمیت بسیار بیشتری دارند. ملک الشعرا بهار شاعر، ادیب و نویسنده ایرانی معتقد است که در ایران مورخانی مانند ابوریحان بیرون، علی بن حسین مسعودی و ابوعلی مسکویه، آثار گرانبهایی دارند، اما هیچ یک در تاریخنگاری و تفسیر به اندازهی طبری رنج نبرده است. تفسیر طبری در اصل به زبان عربی نوشته شده، اما با توجه به این که سامانیان در رقابت با سایر فرقههای مذهبی و سیاسی بودند، منصور بن نوح سامانی، دستور داد تا این کتاب به زبان فارسی ترجمه شود. این کتاب پس از تاریخ طبری، کهنترین شاهکار نثر فارسی در تاریخ ایران است.
تاریخ نوشته شدن تفسیر طبری به دوران سامانیان میرسد. نصر بن احمد از بزرگترین پادشاهان دوران سامانی بوده که در دوران طلایی سلطنت او بسیاری از دانشمندان و متفکران، آزادانه فعالیت میکردند و عقاید خود را بیپروا بیان میکردند. ذکریای رازی، رودکی، شهید بلخی و... همه چهرههای درخشان ادب و علم ایران در همین دوران بودهاند. آزادی بیان تا حدی بود که در این دوران خیلی از شخصیتها در دربار سامانی جایگاه رسمی داشتند و حکومت هر زمان که لازم میدید، از نظرات و آرای آنها استفاده میکرد. دوران طلایی حکومت نصر بن احمد، با وجود قدرت گرفتن مذهبهای سنی و برخی مبارزات مسلحانه در گوشه و کنار، تمام تلاشهای سی سالهی نصر بن احمد و دربار دانشپرور و آزاد اندیش او از بین رفت. نوح پسر شاه نصر و جانشینش منصور، جانشینانی با عقاید متعصابانهی مذهبی بود که در رقابت با آل بویه، سعی میکردند هر چه بیشتر دینخواهی و مذهبدوستی خود را نشان دهد. به همین دلیل بود که از گروهی از مترجمان خبره، خواستند تا این کتاب را به فارسی ترجمه کنند، این درخواست اگرچه مقاصد سیاسی هم داشت، اما بهانهای شد برای خلق و ماندگاری یکی از ارزشمندترین آثار ادبی فارسی.
شیوهی نگارش این کتاب و یکدستی کلمات و اصطلاحات نشان میدهد که نهتنها گروهی حرفهای از مترجمان آن را ترجمه کردهاند، بلکه در پایان یک ویراستار هم آن را بازبینی کرده است. حتی ساختارهای صرفی و نحوی هم در این کتاب یکدست هستند، که نشاندهندهی دقت و حساسیت در ترجمه و ویرایش این کتاب است. ملک الشعرای بهار دربارهی نثر فارسی این اثر گفته است که به نثر چهلوی شباهت دارد و تاثیر زبان عربی هم در آن دیده میشود. با این حال این نثر ویژگیهایی منحصربهفرد دارد که آن را از عربی و پهلوی متفاوت میکند.
در آغاز تفسیر طبری، مترجمان مقدمهای نوشتهاند که اطلاعات جالبی را میتوان از آن فهمید. در این بخش از کتاب از سامانیان «ملوک عجم» نامیده شدهاند. و این یعنی هویتی جدا از حکمرانان عرب برای خود قائل بودهاند و همچنان خود را به دوران پیش از اسلام مربوط میدانستند. مساله دیگر این است که پادشاه سامانی نمیتوانسته این کتاب را به زبان عربی بخواند و درک مطالب آن به این زبان برایش دشوار بوده است. پس به احتمال زیاد، زبان دربار در آن دوران فارسی بوده است. به همین دلیل دستور میدهند کتاب تفسیر طبری به فارسی ترجمه شود تا شاه هم بتواند آن را مطالعه کند. مترجمان در این مقدمه طوری از زبان فارسی تعریف کردهاند که مشخص است، فارسی زبان رایج و محبوب در مناطق زیادی از مملکت آن زمان بوده است. با این حال نمیتوان با قطعیت گفت که آنها به فرهنگ و آیین پیش از اسلام در ایران علاقه داشتهاند. آنها بههرحال خود را مسلمانانی درستکار میدانستند که خیلی از آموزههای ایران باستان در نظرشان شرکآمیز میآمد. مثلا بتپرستی و شرک را به جمشید، شاه بزرگ پیشدادی نسبت میدادند. جالب اینجاست که دهقانی معتقد است که مترجمان تاریخ طبری برای فهم آسانتر متن برای فارسی زبانان، آن را ترجمه نکردهاند. بلکه در آن زمان ترجمهی این کتاب ابزاری بود تا مردم متن اصلی عربی را نخوانند و به آن مراجعه نکنند.
زبان ترجمهی تفسیر طبری بسیار روان و آسان است. مترجمان آن را طوری ترجمه کردهاند که حتی عوام مردم هم میتوانستند آن را بخوانند و درک کنند. در برخی بخشهای این کتاب، صور خیال و زیبایی کلام هم دیده میشود که البته به عقیدهی نگارندهی کتاب، اتفاقی بوده و اصلا عمدی در کار نبوده است. در این کتاب کلمات اصیل فارسی زیادی وجود دارد که باز هم شاهدی بر ارتباط زبانی آن با زبان پهلوی در آن دوران بوده است. حتی تخمین زده شده که تعداد کلمات و اصطلاحات عربی در این کتاب حدود پنج تا ده درصد است. به نظر میرسد مترجمان در ترجمهی آیات قرآن نگران این بودهاند که مبادا در ترجمهی وحی خطایی مرتکب شوند. به همین دلیل برای هر کلمهی عربی در آیات، عین همان کلمه را به فارسی برگرداندهاند. آنها حتی جمع مکسر و صرف عربی که بعدها در زبان فارسی خیلی رایج شد، را در نوشتههای خود استفاده نکردهاند. همانطور که دهقانی اشاره میکند، آنها «نشان دادهاند که زبان فارسی از همان آغاز گسترش، پویا و زاینده بوده است». نمونههای مختلفی در این کتاب وجود دارد که نشان میدهد، مترجمان توانستهاند بهجای هر کلمهی عربی، معادلی فارسی جایگزین کنند. مثلا بدعت و نوآمده، ایمان و گروش، استکبار و بزرگمنشی از نمونه ترجمههای کمنظیری است که مترجمان سامانی توانستهاند از زبان مادری خود نهایت استفاده را بکنند. تمام اینها باعث شده تا این کتاب، گنجینهای گرانبها و ارزشمند برای زبان فارسی کلاسیک باشد.
«محمد بن جریر طبری» پدر علم، تاریخ و تفسیرایران است. او در علوم بسیاری مانند فقه، حدیث و تاریخ تخصص بالایی داشت. او حافظ قرآن بود و به درک بالایی از معانی و مفاهیم آن رسیده بود. تاجایی که تفسیری بر قران نوشت که به «تفسیر طبری» معروف است. او در بیان مسائل و بررسی وقایع تاریخی آنقدر منصفانه و با صداقت حرف زده، که منتقدان و متخصصان هنوز دقیقا نمیدانند او شیعه بوده یا سنی. او این کتاب را آنقدر با دقت و ژرفاندیشی نوشته که بعدها تبدیل به منبعی موثق برای مترجمان و مفسرات دیگر شده بود. طبری این کتاب را در قرن سوم هجری به زبان عربی نوشته بود. در نیمهی دوم قرن چهارم بود که منصور سامانی دستور داد آن را به فارسی ترجمه کنند. معروف است که او مردی خوشزبان، زاهد و از دنیا گذشته بوده است. حتی به پیشکشها و وعدهی مقام در دربار شاهی هم علاقهای نشان نمیداده است. او چنان مرد بزرگی بوده که خطیب بغدادی در بارهی درگذشتش میگوید که انبوهی از مردم در تشییع جنازهاو شرکت داشتند که تعداشان بیشمار بود. آنها چند ماه برای طبری نماز خواندند و حتی اهل ادب و هنر هم اشعاری برایش سرودند.
«محمد دهقانی» نویسنده، مترجم و منتقد ادبی ایرانی است. او علاوهبر انتشار کتابهای تحلیلی و تخصصی دربارهی تاریخ و ادبیات فارسی، آثار ادبی و تاریخی زیادی هم ترجمه کرده است. دهقانی در سال 85-84 بهعنوان استاد مدعو به دانشگاه پکن رفت و دو سال بعد، به جرم توهین به مقدسات اسلامی از دانشگاه تهران اخراج شد. با این حال فعالیت این نویسنده و منتقد بزرگ همچنان ادامه پیدا کرد. تا جایی که به خاطر ترجمهی آثار «نیکوس کازانتزاکیس» در ایران، برندهی دیپلم افتخار انجمن ادبی پارناسوس در سال 2006 شد. جایزهی بهترین نقد کتاب در حوزهی تاریخ و جغرافیا از خانهی کتاب ایران، از دیگر جوایز این نویسنده و مترجم بزرگ است.
و آنگه مر آن دل تو را دو گوش آفرید، یکی از سوی راست و یکی از سوی چپ. و بدین گوش راستِ دل یکی فریشته است، نام او وَلَهان. و این وَلَهان مر دل تو را بعث کند به طاعت خدای تعالی، و نیکی کردن فرماید تا خدای تعالی از تو خشنود باشد و تورا به بهشت باقی برساند. و این که بر گوش چپِ دل است، دیوی است نام او وسواس، از یاران ابلیس. آن که خدای عز و جل گفت که «من شرّ الوسواس الخنّاس، الّذی یوسوس فی صدور النّاس، من الجنّه و الناس». و این وَلَهان با این وسواس همیشه به غضبیت است. و هر آن هنگام که این فرزندان آدم به طاعت و عبادت خدای عز و جل مشغول باشند، این وسواس ضعیف شود و مقهور گردد و طاعت خداوند عز و جل در دل بنده شیرین شود. و چون فرزند آدم فرمان وسواس کند و به شر و فساد و بدی مشغول باشد، این وَلَهان ضعیف گردد، و وسواس چیره شود و بنده بر معصیت حریص گردد. و به فرمان دیو کار کند تا او را به دوزخ رساند.
نقد و بررسی کتاب تفسیر طبری که در بالا آمده، فرصت مطالعه و انتخابی درست را در اختیار شما میگذارد. نسخهی الکترونیکی این کتاب در قالب pdf از طریق وبسایت فیدیبو و یا اپلیکیشن آن، بهآسانی قابل خریداری و دانلود است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 832.۷۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 135 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۴:۳۰:۰۰ |
نویسنده | محمد دهقانی |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۰۱ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 24,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوبی چنین کتابی این است که مقدمهای بر کتاب مفصلتر میخوانی و میبینی کتاب تو نبوده یعنی از خستهکنندگی متن تاریخ طبری که بگذریم، و مقدمه بهتر مولف را درنظر بگیریم که متن طبری در دوره سامانی با مقاصد سیاسی تعریف شده، محتوای کتاب پیش از هر چیز خوراک سنت گرایی اسلامی فراهم میکند و خرافات فراوان! انگار تفسیر کتاب شبیه به افسانهپردازی است و کلی روایت ایجابی در اسلام دارد که بعد از قرنها هنوز بدانها استناد میشود. در کل، شاید چنین مقدمهای بجای خود تاریخ طبری کفایت کند
شاهکار زبان فارسی در دوره سامانیان و یکی از اولین کتابها به زبان فارسی در بعداز اسلام. بسیار شیرین و ساده و برخلاف فارسی دو قرن بعد از آن بسیار خالی از لغات عربی
این قسمتی از ترجمه تارخ طبری است اون مطمئنم از هزار صفحه بیشتره
ترجمه ناقص بود و همه ی سوره ها را پوشش نداده بود
نظرشما چیست که نوشته اند ناقص است
عای