اخلاقشناسی فلسفی یا فلسفه اخلاق هرچند قدمتی به قامت تاریخ فلسفه دارد در اوان قرن بیستم و با اثرِ تأثیرگذار جورج ادوارد مور مبانی اخلاق(یا به تعبیری مبانی فلسفه اخلاق) به صورت شاخهای متمایز از دیگر نحلههای فلسفه تحلیلی مطرح شد و گسترشی بس عظیم را به خود دید. اثری که ترجمه آن را پیش رو دارید؛ نظریههای فلسفه خلاق یکی از آثاری است که در نیمه دوم این سده در حوزه «فلسفه اخلاق» تدوین شده و نشانگر گوشهای از گفتمان برجستهای است که مور و همصحبتان وی به وجود آوردهاند. با وجود این، مقالات مشهور و مهمی که در این مجموعه آمدهاند همه پیشاپیش در نشریات معتبر فلسفی به چاپ رسیده و بحثهای فراوانی را برانگیخته بودند. این مقالات به دو دسته بحث متمایز از فلسفه اخلاق تعلق دارند، مقالات دسته اولبه حوزه فرااخلاقمربوطند. در این حوزه، پژوهنده با اجتناب از تعهدات هنجاری، تحقیق در معانی دعاوی اخلاقی را سرلوحه کار خود قرار میدهد و در این راستا هرچند به تحلیل زبان اخلاق توجه دارد فراتر از آن میرود و توجیه و توجیهپذیری دعاوی اخلاقی را مدنظر دارد. چهار مقاله دیگر اما به اخلاق هنجاری تعلق دارند؛ حوزهای که در آن ما بیش و پیش از آنکه تحلیل و ایضاح مفهومی کنیم (کاری که در فرااخلاق صورت میدادیم) تعیین مصادیق میکنیم و میپرسیم که چه چیز خوب، درست، حق یا وظیفه و بد و نادرست و رذیلت است. این مجموعه البته قصد بررسی دیدگاه فایدهگرایی را با توجه به نوع اخلاق هنجاری که معرفی میکند در سر میپروراند و در این میان نظرات متفاوتی در مورد این نحله بس مهم اما پرمناقشه اخلاقی رفته است.
همه مقالات این کتاب مقالاتی تخصصی و فنی هستند و نیاز به مداقه و توجه بسیار دارند. با وجود این ثقیلترین مقالات این مجموعه مقالات استونسون، مور و رالز هستند که تأمل و دقت بیشتری را میطلبند.