کتاب «راه و چاه موفقیت» یکی از آثار نویسندهی معروف آمریکایی «مارک مک کورمک» است. این کتاب در مجموعهی کتابهای «دامیز» منتشر شده و مانند سایر آثار این مجموعه به زبانی ساده و روان به شما یاد میدهد که چطور با چند روش اصولی و کاربردی میتوانید به فردی موفق، آرام و شاد تبدیل شوید. کتاب راه و چاه موفقیت با ترجمهی «سعید خاموش» در سال 89 در انتشارات آوند دانش منتشر شده است.
بخش اول، موفقیت در هر رشته و زمینهای
این بخش اصول اولیه و روشهای موفقیت در کار را مطرح میکند. از مجسم کردن هدفها گرفته تا اولویت بخشی و برنامهریزی و پیگیری. این بخش به شما کمک میکند تا مشخصههایی را که در همهی آدمهای موفق وجود دارد، یاد بگیرند. به علاوه، لابهلای حرفها نمونههایی واقعی آمده تا نشان دهد سایرین چطور به افرادی موفق تبدیل شدهاند.
بخش دوم، منظم شدن
نظم و ترتیب اولین قدم برای موفق شدن است. در این بخش، دربارهی سروسامان دادن به وسایل شخصی، دادههای مربوط به پروژه، نامه، وسایل الکترونیک، و پولتان صحبت میشود. از کاغذی که به دست میگیرید تا روشی که فضای شخصی خود را سازماندهی میکنید، و شیوهای که برای جواب دادن به تلفنها دارید، همه نیازمند یک سیستم منظم و مرتب هستند؛ سیستمی که میتواند در موفقیتتان نقش مهمی داشته باشد.
از این گذشته این بخش نگاهی هم به پیشرفتهای تکنولوژیک در زمینهی ارتباطات مردم و دگرگونیهایی که این تکنولوژیهای جدید در مورد روش کسبوکارشان ایجاد کردهاند، دارد. این پیشرفتهای جدید، روشهای خلاقانهی بیشتری برای افراد منظم فراهم کرده تا بتوانند وظایف متعدد را در کوتاهترین مدت انجام دهند. همچنین در این بخش طیف گستردهی وسایل و ابزارهایی موجود در بازار اطلاعاتی و چگونگی استفاده از این وسایل هم بررسی میشود.
بخش سوم، زمان یار و همراه شماست
برای خیلی از افراد، زمان همیشه مفهومی پیچیده بوده است. مردم میدانند که زمان چطور اندازهگیری میشود، و این را هم میدانند که همیشه آن را کم میآورند. با این حال این چیزها کافی نیست. بیشتر مردم واقعا نمیدانند زمان چیست و چطور با سایر عناصر عالم در ارتباط است. البته در اینجا نیازی نیست که به سراغ فرمولها و قوانین پیچیدهی فیزیک بروید. تنها چیزی که در حال حاضر به آن نیاز دارید، تغییر نگرشتان نسبت به ساعت و تقویم است.
بخش چهارم، نکات ظریفتر
موفق شدن یا به نتیجه رسیدن در کار، دانشی دقیق و مشخص نیست. افرادی که روزی به هدف خود میرسند، همان کسانی هستند که در مسیر خود به هزاران نکتهی ظریف و کوچک برمیخورند و از آنها استفاده میکنند. نظم دادن به فضای اطراف و سازمان دادن به زمان؛ بیشترین نقش را در این فرآیند برعهده دارد. منظم بودن اجازه میدهد در محیطی تمیز زندگی و کار کنید و جدول زمانبندی موثری داشته باشید. ولی پاداش نهایی آن، رسیدن به هدفی است که برای خود تعیین کردهاید. این فصل، نکتههای ظریفترِ نتیجه گرفتن را نشان میدهد. همان چیزهای کوچکی که تفاوت بین استفادهی بهینه از تلاشها و سرخوردگی و استیصال را تعیین میکنند. مطالبی که در این فصل میآید اگر چه فهرست کاملی نیست، ولی شما را متوجه مهارتهایی میکنند که برای بهرهبرداری حداکثری از سازمانیافتگی، باید در خود پرورش دهید.
بخش پنجم، بخش دهتاییهایاش
این بخش، نکتهها، راهنماییها، هشدارها و فنون آدمهای موفق را گردآوری کرده و آنها را به فهرستهای دهتایی تقسیم کرده است. این بخش روشهایی پیش پای شما میگذارد تا بتوانید با اطمینان در مسیر رسیدن به نتیجهی مطلوب گام بردارید. مطالب این بخش به شما کمک میکنند تا برنامههای خود را طبق صورت جلسهتان جلو ببرید.
انسانهای امروز، موجوداتی سردرگم هستند. همه میخواهند به موفقیت، آرامش و رفاه برسند. اما همیشه یک سوال ثابت وجود دارد: چرا من نمیتوانم؟ اگر شما هم با دیدن افراد موفق و زندگیهای آرام و پر از رفاه این سوال را بارها از خود پرسیدهاید، باید بدانید کتاب مناسبی را انتخاب کردهاید. این کتاب میتواند شما را از سردرگمی رها کند و به شما کمک کند کارهایتان را با موفقیت کامل کنید و به هدفهایی که در ذهن دارید، برسید.
بیشترین تمرکز این کتاب روی نظم و ترتیب است. مک کورمک معتقد است نظم در کارها، چه در خانه و چه در محل کار، نه تنها بازدهی شما را بالا میبرد، بلکه ذهنتان را از نگرانی و تنش آزاد میکند و زندگیتان را متحول میکند. با نظم میتوانید شادتر و احتمالا سالمتر باشید. نظم باعث میشود روابطتان در خانه و محل کار بهبود پیدا کند، تا جایی که حتی دیگران هم متوجه میشوند که شما کنترل خوبی روی زندگی و تصمیمات خود دارید. هر چه منظمتر باشید، میتوانید زندگی و کسبوکارتان را مدیریت کنید. در این کتاب همچنین با دیدگاههای نتیجهمحور آشنا میشوید. داستانهای جالبی هم دربارهی رهبران، ستارههای ورزشی و سایر افراد موفق آمده، باعث جذابیت بیشتر مطالب آن شده است.
یکی از ویژگیهای مهم این کتاب این است که میتوانید فهرست مطالب را باز کنید و هر موضوعی که به نظرتان جالبتر بود را برای خواندن انتخاب کنید. البته توصیه میشود تمام فصلها را به هر ترتیبی که میخواهید بخوانید و از آن یادداشتبرداری کنید یا آن را جایی در دسترس خود نگه دارید تا در صورت نیاز بتوانید به آن مراجعه کنید. برای یادداشتبرداری بهتر است از تعدادی کاغذ کوچک در اندازهی سه در پنج سانتیمتر استفاده کنید.
مارک مک کورمک نویسنده و وکیل آمریکایی در سال 1930 به دنیا آمده است. او بنیانگذار یک شرکت چند ملیتی به نام «کارگزاری بینالمللی» است. کورمک در دنیای ورزش هم چهرهی شناختهشدهای در رشتههای گلف و تنیس است. او کتابها و آثار زیادی در زمینهی موفقیتهای فردی و کاری و ورزش نوشته است. «آن چه کماکان در دانشکدهی تجارت هاروارد یادتان نمیدهند» و «دنیای گلف حرفهای» از کتابهای معروف این نویسنده هستند. این نویسنده در سال 2003 در نیویورک درگذشته است.
قبل از آغاز هر کار سازمانبندی شده، باید فهرستی از اولویتهای خود داشته باشید. در این جا نشان داده شده که چطور این کار صورت میگیرد:
۱. خواندن این متن را متوقف کرده، تکه کاغذی بردارید و از کارهایی که باید طی سه-چهار ساعت بعد انجام دهید، فهرستی تهیه کنید.
اگر شما هم مثل من باشید، این فهرست شامل چند تماس تلفنی خواهد بود و خواندن چند مطلب (امیدوارم مثلاً چند فصل بیشتر از همین کتاب)، احتمالاً شرکت در یکی دو جلسه، تکمیل چند کار اداری، و شاید هم در نظر گرفتن مدت زمانی کوتاه برای تفریح و استراحت. بی شک فهرست پر و پیمانی از کار در میآید (شاید هم با در نظر داشتن مدت زمانی که در نظر گرفته شده، زیادی پر و پیمان باشد).
۲. نگاهی به فهرستتان بیندازید و برای تاکید بر ترتیب اهمیتشان، شمارهای کنار هر یک از آنها بگذارید.
اولی باید مهمترین کاری باشد که امیدوارید در مدت تعیین شده به انجام رسانید و دومی، دومین کار مهم و همین طور الی آخر. این ردهبندی، کمی بیش از نوشتن خود فهرست وقت میگیرد، چون شاید خواندن روزنامه و تماس با یکی از همکارانتان نیز به اندازهی کارهای دیگر برایتان اهمیت داشته باشد. با این وجود ابتدا باید همهی متغیرها را بسنجید و سپس اولویتها را تعیین کنید.
۳. فهرست را نصف کنید.
این قسمت دشوار ماجرا است. امکان ندارد بتوانید همهی کارهای فهرست شده را در زمان مشخص شده به انجام برسانید. بعضی چیزها را ناتمام میگذارید، یا بعداً کاملشان میکنید. از آن بدتر، شاید تلاش کنید کاری را در زمانی به انجام برسانید که با آن مناسبت ندارد و در نتیجه آن را ضعیف انجام دهید و یا بیشتر به جای آن که حواستان به درست انجام دادن کار باشد، شتابآلوده به پایاناش برسانید. با نصف کردن فهرست، علاوه برآن که فرصت کافی برای انجام کارهایی که در نظر داشتهاید در اختیارتان قرار میگیرد، خود را نیز مجبور میکنید تا اولویتهایتان را بازنگری کرده و آن چه را که واقعا اهمیت دارد، به بالای فهرست منتقل نمایید.