فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۱ مگابایت |
تعداد صفحات | 271 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۹:۰۲:۰۰ |
نویسنده | زویا طاوسیان |
ناشر | انتشارات میراث اهل قلم |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۱۱/۱۲ |
قیمت ارزی | 7 دلار |
قیمت چاپی | 90,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
ممنون از این کتاب زیبا،من خودم رزیدنتم(قلب و عروق) دو بار این کتاب را خواندم،یک بار زمانیکه سال یک بودم و با تمام وجودم سختی هایش را درک میکردم و یکبار الان که در آستانه سال چهارم و ارشدم و این در رفتار من با رزیدنت های سال پایینم موثره رزیدنتی دوره ای سخت و پرحاشیه است،تمام رشته هایش بعضا رشته هایی مثه زنان بیشتر خدا قوت به همه رزیدنت ها و متخصصان و پزشکان عزیز هیچ کس به درستی درک نخواهد کرد که در این دوره به ما چه میگذره?
این کتاب در حوزه خود شاید کم نظیر باشد اگر در همه رشته ها از مهندسی تا پزشکی و کارشناسان رشته های مختلف نویسنده داشته باشیم وضعیت فرهنگی بهتری را در آینده خواه یم داشت.من که خود از دست اندکاران همین رشته ها هستم با انگیزه کتاب را خواندم و خوشحال شدم که از پزشکان و رزیدنتها هم نویسنده وجود دارد فقط در بین کتاب آنجا که فرم روایی داستا نها عوض می شود برگشت از سال سوم به خاطارو سالهای قبل، خواننده گیج می شود که ارتباط بین این دو قسمت می توانست بهتر باشد برای نویسنده و فیدیبو آرزوی موفقیت می کنم
به نظر من کتاب خاطرات جالبی رو بیان میکند اما زبان روایی نویسنده بسیار ضعیف است و مثل اکثریت زندگینامهها در ایران، نویسنده کتاب از اشتباه و خطا و بدجنسی و خلاصه وجوه بد آدمیزاد، مبرا هستند. و این نقطه صعف بزرگی محسوب میشود. در بخشهایی از کتاب هم که من نمیدونم مشکل کتاب الکترونیک است یا نه، سیر زمانی خاطرات بهمریخته است. خاطرات سال اول بعد از سال دو و حتی یک جایی در سال سوم بیان میشوند که امیدوارم اگر اشتباه فنی است زودتر رفع بشوند و اگر خطای نویسنده است هم یک فکری به حالش بکنند.
من مادرم متخصص زنانه با لحظه لحظه ی این کتاب زندگی کردم من همون بچه ای هستم که مادرش زجر میکشید تو این سیستم کثیف اگه درآمدی هم دارن پول خون و اعصاب خودشون و بچه هاشونه...تنها رشته ایه که جون دونفر مطرحه استرسش خیلی زیاده
کتاب رو دقیقا وقتی باید میخوندم، خوندم! وقتی که داشتم سعی میکردم از جوی که جامعه برای پزشک شدن بهم تحمیل میکرد، خلاص بشم، وقتی که داشتم کلیشه ها و باورهای عاریتی جامعه رو از ذهنم پاک میکردم، خوندم و فهمیدم پزشکی هیچ وقت جای من نبوده و نیست. کتابی روان، خوشخوان، ترس و امید توامان و حقیقی. ا
کتاب خیلی جالبیه ! نمیدونم تو نسخه الکترونیکی متن بهم ریخته یا کلا اینطوریه چون نویسنده جایی که سال دومی یا سال سومی شده بدون هیچ علتی از سال اول میگه ادم فکر میکنه داره ادامه داستان رو میخونه در حالی که به عقب برگشته و توالی بهم ریخته
بسیار کتابِ خوبى بود و به زیبایى بخشى از مشکلات دانشجوهاى پزشکى اعم از انترن و رزیدنت رو توصیف کرده بود سختگیرى هاى گاها بیجاى سال بالایى ها عدم وجود آموزش در دانشگاه هاى سطح کشور جوّ بدى که میان دانشجویان پزشکى وجود داره که براى خوب ماندن و همرنگ جماعت نشدن چه سختى هایى رو باید متحمل بشى...
خوب است حداقل منابعی هم هست که از سختی این رشته به جای درآمدشان هم حرف می زند!!!
رشته زنان واقعارشته پراسترسیه وواقعاجوحاکم برآن همین طوره.واقعاحرفی نمیمونه جزوحشت تاحدی که من فکرمیکردم نویسنده درواقع انصراف دادوبعدازاون ساختگیه ولی اون تونست باشجاعت اون راه روبره
من با این کتاب و خاطرات آن زندگی کرده ام. خاطراتی که نشان می دهد پزشکان برای این که بتوانند دردی از ما دوا کنند خود چه دردهایی کشیده اند. بعید است کسی شروع به خواندن این کتاب کند و بتواند آن را زمین بگذارد.