

کتاب سفر با سرعت عشق
نسخه الکترونیک کتاب سفر با سرعت عشق به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
نقد و بررسی کتاب سفر با سرعت عشق
درباره کتاب سفر با سرعت عشق
کتاب «سفر با سرعت عشق» Traveling at the Speed of Love نوشتهی «سونیا چاکت» در نوامبر سال 2010 منتشر شد. این کتاب زندگی پرفرازونشیب انسان را به سفری طولانی تشبیه کرده که هم میتواند محنتبار و هم سراسر از عشق باشد. همهی انسانها با ورود به این دنیا شانس شرکت در یک سفر خاص و استثنائی را به دست میآورند که سراسر از عشق، غصه، حسادت، ترس و هزاران احساس دیگر است. همهی انسانها در این جهان با یکدیگر سفر میکنند اما کیفیت و دریافت هر یک از آنها از زندگی با یکدیگر متفاوت است. سرعت و آهنگ سفر هر فرد در این دنیا بسته به شرایط مختلف، متفاوت است ولی در این مسیر همه باید در تلاش باشند تا شگفتیهای زندگی را لمس کنند و طعم آنها را بچشند.
«سونیا چاکت» نویسندهی آمریکایی در این اثر روشهای مناسب برای همسو کردن جسم و ذهن انسان را روایت میکند تا همهی افراد بتوانند از سفر زندگی بهخوبی بهره ببرند. او در این اثر راه رسیدگی به زندگی را آموزش میدهد تا انسانها بتوانند نقشهی سفر زندگی خود را از نو بررسی کنند و به فکر بهبود آن باشند. به توصیف نویسنده «سفر با سرعت عشق» یعنی آزاد بودن از ترسی که این سیاره را فراگرفته و مانع از سفر شادیبخش میشود. تغییر موضع از موج ترس به موج عشق تمام آن چیزی است که این کتاب دربارهی آن صحبت میکند.
«سونیا چاکت» Sonia Choquette نویسنده و سخنران اهل آمریکا در تاریخ 8 اکتبر سال 1957 به دنیا آمد. او معلم معنوی و سخنرانی معروف در سراسر آمریکا است که تا امروز چندین کتاب و مقاله منتشر کرده است. او بیش از سه دهه است که درزمینهی خودشناسی و مهارتهای توسعه فردی مشغول به فعالیت است. او در کتاب «سفر با سرعت عشق» راه گذر از دشواریها و ناآرامیهای زندگی را آموزش میدهد و همهی افراد را به داشتن یک زندگی آرام و سبکبال دعوت میکند. او این کتاب را در هفده فصل به نگارش درآورده است که عبارتاند از:
- فصل اول: با بلیت درجه یک سفر کنید
- فصل دوم: سبک سفر کنید
- فصل سوم: بلیت پروازتان طرز تنفستان است
- فصل چهارم: چمدانتان را وارسی کنید
- فصل پنجم: در قسمت بازرسی
- فصل ششم: با خلبان ملاقات کنید
- فصل هفتم: با برج کنترل تماس بگیرید
- فصل هشتم: از مسیر غیرمعمول بروید
- فصل نهم: دام احساس گناه
- فصل دهم: سوار بر جت جریان فیض الهی
- فصل یازدهم: خدمهی پرواز
- فصل دوازدهم: افقهای نو
- فصل سیزدهم: تلاطم
- فصل چهاردهم: تعمیر و پشتیبانی
- فصل پانزدهم: تغییر مسیر
- فصل شانزدهم: هواپیماربایی
- فصل هفدهم: سفر با بلیت رفتوبرگشت
- گفتار پایانی: مقصد نهایی ما
ترجمه کتاب سفر با سرعت عشق به زبان فارسی
کتاب «سفر با سرعت عشق» نوشتهی «سونیا چاکت» با ترجمهی «سیمین موحد» از سوی انتشارات کتابسرای تندیس در سال 1390 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «سیمین موحد» مترجم و نویسندهی ایرانی این اثر را به زیبایی ترجمه کرده است. او متولد سال 1337 است و تاکنون دهها اثر انگلیسی در حوزهی موفقیت، روانشناسی و توسعه فردی را به فارسی ترجمه کرده است. کتابهای «زن توانا» اثر «فان گرمر» و «ازدواج رنج مقدس» اثر «داریل شارپ» ازجمله آثار ترجمه شدهی این مترجم هستند که نسخهی الکترونیک و صوتی آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای مطالعه و دانلود موجود است.
در بخشهایی از کتاب سفر با سرعت عشق میخوانیم
واگذار کردن کنترل زندگی از ذهن به قلب میتواند از بعضی جهات آسان به نظر بیاید، و از بعضی جهات غیرممکن. گاهی برای من خیلی جالب است که نیازم به کنترل کردن مافوق عشق قرار میگیرد.
ما در حال بازسازی یک خانهی ۱۰۰ ساله در شیکاگو هستیم. این روند طولانی و دشواری بوده که بیش از یک سال به طول انجامیده است. این کار در دو مرحله انجام شده است. در مرحلهی اول که شش ماه طول کشید، ما طبقهی اول شامل آشپزخانه و زیرزمین را بازسازی کردیم، که به این معنا بود که بدون آشپزخانه باید میدیدیم چطور غذا بخوریم، آشپزی کنیم، مواد غذایی انبار کنیم و حتی آب آشامیدنی داشته باشیم.
یک راه این بود که به جای دیگری اسبابکشی کنیم، اما ما تصمیم گرفتیم این کار را نکنیم چون خیلی گران تمام میشد.
بنابراین، راه دوم را انتخاب کردیم، یعنی این که بیشتر بیرون غذا بخوریم یا سفارش بدهیم یا در فضای باز کباب درست کنیم. ما میبایست به این وضع تسلیم میشدیم، و این برای بعضی از اعضای خانواده بینهایت ناخوشایند بود اما برای من اصلاً ناراحتکننده نبود.
پس از گذشت شش ماه از این وضع دیوانه کننده، بازسازی به طبقهی دوم رسید، که میبایست اتاقخوابها و دستشویی و حمام را درست میکردیم. بنابراین همهی ما به زیرزمین نقل مکان کردیم و همگی مثل خوابگاه دانشجویی به مدت شش ماه در یک اتاق با هم زندگی کردیم و از یک دستشویی استفاده کردیم. دوباره، من بهراحتی توانستم تسليم این جریان شوم - من در خانهی کوچکی با خانوادهی پرجمعیتی بزرگ شده بودم که فضای خصوصی محدودی داشت. بنابراین این وضع آشنا بود و دست کم برای من گاهی سرگرمکننده بود.
پس از پایان این دوره از این که توانستهام بیش از ۱۲ ماه کنترل را رها کنم احساس غرور میکردم. اما وقتی پاتریک سه تا پادری بسیار زشت (به عقیدهی من) را که در کاسکو خریده بودیم جلوی دستشویی تازه بازسازی شدهی «من» گذاشت ناگهان به چنان گرداب ترس و وحشتی افتادم که خواستم کنترل را به دست بگیرم. با خودم فکر کردم، اون چه فکری کرده که پادریهای به این زشتی (که به رنگ نارنجی استفراغی بودند) رو توی خونهی قشنگ من گذاشته؟ واقعاً از خشم و غضب داشتم منفجر میشدم.
بهسرعت تمام پادریها را جمع کردم و صاف دم در دفتر کارش گذاشتم و گفتم «مطلقاً نمیشه این چیزای بدترکیب رو اینجا بذاری»
البته این طرز حرف زدن نشانهی اعلانجنگ بود و او هم فوراً واکنش نشان داد و در جوابم گفت «واقعاً؟ اما من اونا رو دوست دارم. بنابراین همون جا می مونن»
نظرات کاربران درباره کتاب سفر با سرعت عشق