ارمغان مور جستاری است دربارهٔ چند مفهوم بنیادی شاهنامه... این کتاب بیش از تاریخ، اثری شاعرانه است و کار شعر گردآوری دانش گذشتگان نیست، برگذشتن از بینش و دانش، اعتلای «خودآگاه و ناخودآگاه» اهل زمانه و آفرینش دید و دریافتی دیگرتر است... شاهنامه تاریخ پیروزی در شکست، یا به زبان دیگر تاریخ پیروزیِ شکست است. زیرا در برابر مرگ «گزینشی» در کار است و نیروی اراده بر غریزهٔ بقا فرمان میراند... شاهنامه تاریخی آرمانی است، آنگونه که میپنداشتیم و آرزو داشتیم. و فردوسی با گزینشی که میکند این آرزو، این آرمان را به سرمنزل عافیت میرساند...
در داستانهای شاهنامه، با خواندن «تاریخ»، هر بار حقیقت متعالی و زیبایی را —که ویژگی هر اثر والای هنری است— در روح خود میآزماییم و اینگونه بازیابی خاطرهٔ جمعی، توأم است با موهبت شادی فرخندهای که دیدار زیبایی به ما ارزانی میدارد. و لذت این شادی، اگرچه از گذشته میآید، دیگر از آنِ ماست که هستیم و آنها که پس از ما خواهند بود.
در زمینه بررسی داستان های شاهنامه و مفاهیم بنیادین این اثر، از زروانیسم گرفته تا داستان آفرینش از دیدگاه زرتشتی، پیشا زرتشتی و آنچه آشکار است و به چشم نمی آید.تضاد میان چهرههای مردمی و اسطوره ای همچون رستم و اسفندیار....کتاب بی مثل و مانند است.