0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب مرگ تلخ کاس آقا  - نسخه صوتی رایگان

کتاب مرگ تلخ کاس آقا - نسخه صوتی رایگان

کتاب صوتی
درباره مرگ تلخ کاس آقا

«مرگ تلخ کاس آقا در میان صدای نیلبک پیرمردی که پُرغم می‌زند...» در سال ۱۳۹۲ نوشته شد و همان سال به‌عنوان بهترین داستان بلند جشنواره جوان سوره انتخاب شد. اما انتشار کتاب با تاخیر و در سال ۱۳۹۹ و از طریق نشر ترعه انجام شد.

 

این اثر درباره زندگی نویسنده‌ای توده‌ای به نام آرش نگهدار است که پس از فرار از تهران، با هویتی جعلی و در قالب معلم مهمان، به روستایی کوچک در اطراف رشت پناه می‌برد. آرش به‌تدریج میان کودکان روستا محبوبیت پیدا می‌کند و با آغاز دوران قحطی بزرگ، به چهره‌ای محوری در روستا تبدیل می‌شود.

نقش روستا در نگهداری سیلوهای برنج، تنش‌های درون‌روستایی و جست‌وجوی نیروهای امنیتی برای یافتن آرش، باعث بروز شکاف نسلی و درگیری دو نسل متفاوت در روستا می‌شود.

 

اگرچه این داستان ساختاری قصه‌گو و پیرنگی پرکشش دارد، اما ویژگی‌هایی چون روایت چندصدایی، بازی‌های تاریخی، ساختارشکنی و ارجاعات بینامتنی آن را به اثری «پست‌مدرن» تبدیل کرده‌اند.

 

 بخشی از کتاب:

ایراندخت نگاهش کرد، و تمام لحظه‌هایی که نگاه می‌کرد گوشه‌های لبش بالا بود. و بالا ماند تا آه بلند آرش تمام شد. «چه آتیشی به پا کردید، چرا هرشب آتیش درست می‌کنید؟» آمده بود غذای آرش را بدهد و برود. ولی مانده بود. مثل همه‌ی شب‌ها. بی‌بی چند باری دعوایش کرده بود که نباید این کار را بکند، که برایش حرف در می‌آورند، که اینجا ده کوچکی است. اما ایراندخت می‌گفت از آرش یاد می‌گیرد. می‌خواهد از شهر بداند، داستان بخواند. می‌خواهد چیز بنویسد، آقا معلم غلطهایش‌ را بگیرد. اما نه اینکه بخواهد دیکته کار کند، نه مثل فاطمه. نه «ناگهان هذا حبیب الله.»

 

«همین سرپا جواب می‌خوای؟» ایراندخت دستش را کشید زیر باسنش، دامن از سرخ تا زردش را جمع کرد و نشست روی یک تخته سنگ. می‌خندید، نور آتش بر صورتش موج می‌زد. موج می‌زد لای بوی سیب‌زمینی نیم سوخته‌ی زیر آتش. همیشه همین‌طور بود. تمام چند ساعتی که آنجا بود را خیره نگاه می‌کرد و می‌خندید. آرش هم نگاه می‌کرد. کمتر. اما دقیق به مرکز چشمهای سبز ایراندخت. سبزی که با تمام سبزهای همه‌ی آن جنگل‌ها فرق می‌کرد. سبزی شبیه یک بیشه، یک بیشه‌ی خلوت. آرش نگاهش را از سبز کنار کشید و شروع کرد: «به یه نفر قول دادم، تمام شبایی که تو کوه‌ها...، حالا نگو اینجا که کوه نیست، حیاط خونه‌ست... اینجا همه‌جا کوهه واسه من... همه‌جا جنگله... چه می‌دونم. چه اهمیتی داره!». ایراندخت گفت: «خب؟» و آرش گفت: «هیچی، به یادش آتیش روشن کنم.» خنده‌ی ایراندخت پرید، اما لبخندش ماند، گفت: «یه دختر؟» آرش گفت: «یه دختر.»



نویسنده: پویا پیرحسینلو

با صدای مهدخت مولایی، آرمین بشرویه، مرضیه سهراب، امیر عباسیان، نفیسه زارع، مهتاب پرنیان، بهزاد مهدی زاده، رضا پیلگاه، آرمین میلانی و عباس توفیقی.

طراحی و ترکیب صدا: بهزاد مهدی‌زاده

موسیقی: کاوه سجادی

ضبط شده در استدیو ماردین

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
140.۰۳ کیلوبایت
مدت زمان
۰۲:۲۹:۲۲
نویسندهپویا پیرحسینلو
راوی جمعی از گویندگان
ناشرپویا پیر حسینلو
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۴/۰۱/۳۱
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۴۰.۰۳ کیلوبایت
۰۲:۲۹:۲۲

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
رایگان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مرگ تلخ کاس آقا
پویا پیرحسینلو
پویا پیر حسینلو
منتظر امتیاز
رایگان