وینسنت اسمیت متصدی بار هتل کایت است، هتلی پنج ستاره و مجلل در شمالیترین نقطه جزیره ونکوور. شبی که وینسنت با جاناتان آلکایتیس آشنا شد، فرد ناشناسی روی دیوار شیشهای لابی هتل نوشت: چرا خرده شیشه را قورت نمیدهی؟ اما در بخش اعیاننشین منهتن جرم به مراتب بزرگتری در حال وقوع بود: آلکایتیس مسئول یک کلاهبرداری پانزی بینالمللی بود که سرمایهگذاران از همه جا بیخبر خود را با وعده سودی کلان و مداوم فریب میداد. وقتی این امپراتوری مالی عظیم فروریخت، ثروت هنگفتی را نابود کرد و زندگیهای زیادی را به تباهی کشید. وینسنت که سالها نقش همسر آلکایتیس را بازی میکرد، خودش را به دست تاریکی سپرد. سالها بعد یکی از قربانیان کلاهبرداری مأمور شد تا در مورد یک اتفاق عجیب تحقیق کند: زنی در دل شبی طوفانی از روی عرشه یک کشتی کانتینربر ناپدید شده بود.
امیلی سنت جان مندل در این داستان مجذوبکننده، خوانندگان را از میان منظرههایی پنهان عبور میدهد و با زوایای تاریک کمپهای بیخانمانها، باشگاههای زیرزمینی، صنعت حملونقل دریایی بینالمللی، هتلهای لوکس و زندانهای فدرال آشنا میکند. هتل شیشهای داستانی مملو از زیباییهای غیرمنتظره و تصویری خیرهکننده از طمع و گناه، عشق و توهم، پیامدهای ناخواسته تصمیمات انسانها و مسیرهای بیشماری است که در آنها به جستوجوی معنای حقیقی زندگی میپردازیم.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۳۱ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 328 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۵۶:۰۰ |
نویسنده | امیلیسنتجان مندل |
مترجم | ابوالفضل نصری |
ناشر | انتشارات کتابسرای تندیس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The Glass Hotel |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۱۰/۱۷ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
خوب کتاب پر است از روایت های Easter egg از کتاب های قبل نویسنده یعنی دریای آرامش و ایستگاه یازده ؛ ایستراگ هایی که اگر خیلی با اون ها آشنا نباشی میتونه مطالعه کتاب را برای تو بجای شفاف و روی غلطک افتاده گاهی گنگ و حوصله سر بر بسازه. سبک نویسنده به گونه ای هست که مدام دوست داره که پرش های زمانی گوناگونی داشته باشه «چیکار کنیم مدلشه دیگه :) » اما در این روند پرش های زمانی اغلب نکاتی اصلی و بنیادینی از داستان رو قرار داده که بسته به دید شما می تواند این نکات شفاف و ملموس باشند. حالا برگردیم به روند اصلی خود کتاب این اثر برای یک فرد عادی که پیش زمینه ای نداره از سنت جان مندل یونیورس ، بهتره که سراغش نیاد چون المان های علمی تخیلی آن کمتر از حد قابل قبول است حتی المان های جنایی معمایی . در پایان ترجمه ی آقای نصری عزیز رو هم باید در نظر گرفت که به قدرت و به جد متن داستان رو برگردانده فارسی نموده اند. نتیجه گیری من این است که معرفی این کتاب را در پک جان مندل قرار بدم ، که اگر ایستگاه ۱۱ را خوانده ای و درگیر اپیدمی بیماری شدی و با دریای آرامش ارتباط برقرار کردی و در زمان سفر کردی بیا به هتل کایت شیشه ای ، جایی که باید آخرین ذرات شیشه خورد شده را ؛ «تـــــــــو» قورت دهی !!
کتاب بسیار مزخرف وگنگ