کتاب سرو، سپید... سرخ اثر جهانگیر شهلایی، رمانی تاریخی است که به زندگی و دوران پرفراز و نشیب محمدعلی فروغی، مشهور به ذکاءالملک فروغی، در سالهای منتهی به شهریور 1320 و وقایع پس از آن میپردازد. این کتاب از منظری داستانی و با روایتی جذاب، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران در آن برهه حساس را به تصویر میکشد و به نقش سرنوشتساز فروغی در جلوگیری از ورود ایران به جنگ جهانی دوم میپردازد. فروغی، سیاستمدار، نویسنده و ادیب برجسته ایرانی، در سال 1255 در تهران متولد شد. او در دوران قاجار و پهلوی اول مناصب مهمی را در دولت عهدهدار شد، از جمله وزارت امور خارجه، ریاست وزرا و استادی دانشگاه تهران. فروغی به عنوان یکی از شخصیتهای کلیدی در تاریخ معاصر ایران شناخته میشود و نقش مهمی در نوسازی و تحولات فرهنگی و سیاسی کشور ایفا کرد. کتاب سرو، سپید... سرخ به طور خاص بر وقایع سالهای منتهی به شهریور 1320 و پس از آن تمرکز دارد. در این دوران، ایران با بحرانی بیسابقه روبرو بود. از یک سو، متفقین در حال فشار به ایران برای اخراج اتباع آلمان از خاک کشور بودند و از سوی دیگر، رضا شاه پهلوی تحت فشار فزایندهای برای کنارهگیری از قدرت قرار داشت. در این میان، فروغی به عنوان نخستوزیر، نقشی کلیدی در هدایت کشور در این شرایط دشوار ایفا کرد. اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان فارسی حوزه تاریخی علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان تاریخی فارسی فیدیبو سر بزنید.
جهانگیر شهلایی نویسندهی جوان و تازهکار ایرانی است که در سال 1365 به دنیا آمد. از برجستهترین آثار او میتوان به کتابهای «لطفا منتظر بمانید»، «فاکنگو» و «شهرهای منهدم شده» اشاره کرد.
جهت مشاهده سایر آثار جهانگیر شهلایی کلیک کنید.
سرو، سپید... سرخ صرفاً یک کتاب تاریخی نیست، بلکه رمانی جذاب و خواندنی است. شهلایی با ظرافت و مهارت، وقایع تاریخی را در قالب داستانی روایت میکند و به خواننده امکان میدهد تا با شخصیتها و فضاهای آن دوره به طور عمیقتر ارتباط برقرار کند. فروغی در این کتاب به عنوان شخصیتی پیچیده و چندبعدی به تصویر کشیده شده است. او نه تنها سیاستمداری کارکشته و دیپلماتی ماهر است، بلکه انسانی متفکر، ادیبی فرهیخته و پدری دلسوز نیز هست. فروغی با اتخاذ سیاستی محتاطانه و دیپلماتیک، توانست از ورود ایران به جنگ جهانی دوم جلوگیری کند. او با مذاکرات نفسگیر با نمایندگان متفقین، به توافقی رسید که به موجب آن، ایران از اشغال توسط نیروهای خارجی مصون ماند. این اقدام فروغی، خدمتی بزرگ به کشور بود و از فاجعهای انسانی در ایران جلوگیری کرد.شهلایی با ظرافت، تناقضات و چالشهای درونی فروغی را به تصویر میکشد و به خواننده کمک میکند تا او را به عنوان یک انسان واقعی درک کند. سرو، سپید... سرخ کتابی ارزشمند و خواندنی است که به یکی از مقاطع حساس تاریخ معاصر ایران میپردازد. این کتاب نه تنها برای علاقهمندان به تاریخ، بلکه برای همه کسانی که به دنبال درک عمیقتر از شخصیت و اندیشه فروغی و نقش او در تحولات ایران هستند، اثری جذاب و آموزنده خواهد بود.
دکمه سردست پیراهن سفیدش را به آرامی و با طمأنینه بست. با اینکه دیگر مثل قدیم نمیتوانست به سرعت این کار را انجام دهد، در توافقی ناگفته با خودش سعی میکرد حتی اندکی از دقت به آراستگی را از کف ندهد. گذر عمر هرچه را از او گرفته بود، حق نداشت چند تایی از اصول عدول ناپذیرش را برباید.
«آقا، ماشین آمادهست.»
علیاکبر بود. طبق عادت مألوف این پانزده سال، لای در را باز کرده بود و بدون اینکه نگاهی به داخل کند، او را مخاطب قرار داده بود. البته که چیزی برای پنهان کردن در اتاق نداشت؛ اما از اینکه با لباسخواب یا لباس راحتی به چشم دیگران بیاید، ابا داشت. حتی وقتی اطبا میخواستند برای معاینه بالای سرش بیایند، اصرار داشت لباس مرتب و آبرومندی به تن داشته باشد؛ چه قبلاً که آن پروانسکی فرانسوی طبیب شخصیاش بود، چه بعد از فرار پروانسکی که ادیب این نام را یدک میکشید. اطبا محرم همۀ دردهایش بودند؛ اما نه آنقدر که اجازه داشته باشند او را با لباسخواب ببینند. نگاهی به کلاه سیلندری کنار آینهاش انداخت. کنار آن هم یک کلاه پهلوی بود؛ به دقت چیده شده. آنقدر به این اصول مسلط بود که بداند برای رفتن به فرهنگستان همان کت و شلوار فراک سیاهرنگ کفایت میکند. نیازی به کلاه نداشت. اصولاً شش سالی میشد که دیگر نیاز چندانی به کلاه پهلوی نداشت. جایی نمیرفت. شرفیابی هم. از دنیا کنار گذاشته شده بود. خودش هم این را میدانست؛ اما انگار برای دیگران اهمیت بیشتری داشت تا خودش. برای خودش نه آن شرفیابیها خیلی ارزشی داشت و نه آن شلوغیها و درچشم بودنها. اصلاً معذب میشد در چنان گردهماییهایی. در همین شش سال اما دیده بود چقدر آدم رفتند و آمدند و از او خواستند در فلان مهمانی یا دانس یا تیاتر شرکت کند تا به چشم فلان کس بیاید تا فلان کس حرفش را پیش عالیجناب ببرد. حتی یک بار یمینالممالک برای دیدارهای منظم روزانه که به دیدنش آمده بود، به طعنه گفته بود: «قربانت شوم، خودت را که به دستبوسی راه نمیدهند، بگذار اقلاً حرفت به دستبوسی برسد.» البته که یمینالممالک هم اهداف خودش را داشت. برای همین چیزها بود که فکر میکرد این مسائل برای دیگران بیش از خودش اهمیت دارد. اگر او دوباره به دستبوسی میرسید، شاید میشد جوری دوباره بقیه هم از قِبَل او خود را بالا بکشند. مگر راه دیگری برای امثال یمین وجود داشت؟ برای پیرمرد دنیادیدهای چون او عین روز روشن بود که اصول این مملکت آدمهای متوسطالحال را مجبور به توسل به چنین واسطهگریهایی میکند.
اگر شما هم به خواندن کتابهای داستان و رمان تاریخی فارسی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
سوء قصد به ذات همایونی نویسنده رضا جولایی انتشارات چشمه
تاریخ با غرغر... ایران چگونه ایران شد؟ نویسنده علی اصغر آبادی گروه انتشاراتی ققنوس
شاهنامه به نثر (بی گزند از باد و باران) نویستده ابوالقاسم فردوسی، کاوه گوهرین انتشارات نگاه
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۱۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 251 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۲۲:۰۰ |
نویسنده | جهانگیر شهلایی |
ناشر | انتشارات چترنگ |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۲۶ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 280,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این کتاب برای علاقمندان به رمان های تاریخی مناسبه.نویسنده به نقش محمدعلی فروغی در برهه تاریخی و سرنوشت ساز حمله متفقین در ۱۳۲۰ و بیطرفی ایران میپردازه.بنظرم کتاب میتونست پرداخت بهتری داشته باشه و با توجه به بکر بودن سوژه میتونست اثری برجسته باشد.نویسنده سعی کرده بود با نقب زدن به اعماق احوالات و رویاهای فروغی در فکتهای معمولی و دم دستی تصویری روشن از شخصیت اصلی سوژه بسازد اما بنظرم خیلی موفق نبود و از جایی به بعد به تکرار می افتاد.شخصیت دنیا دیده ای مثل فروغی و تجربیات زندگی سیاسی این شخصیت میتونست فکتها و روایتهای تاثربرانگیزتر و اثربخش تری برای ساختن یک داستان جذاب برای خواننده در بر داشته باشد اما خب داستان با ساده ترین و معمولی ترین ارجاعات روحی و شخصیتی سوژه داستان پیش میره و به سادگی هم تموم میشه.
رمان به شدت گیرا و پر کشش است. من رو که دو سه باری احساساتی کرد و بسیار از خواندنش لذت بردم.
کتاب گیرایی بود هرچند در موردشخصیت فروغی کمی اغراق شده بود ولی اطلاعات تاریخی خوبی داشت.
خیلی منتظر نسخهی صوتیشم. ازش کلی تعریف شنیدم و مشتاقم سریعا بخونمش
رمانی خواندی که با نگاهی تازه و قصهگو از محمد علی فروغی گفته
رمانی تاریخی با قصهگویی جذاب و کم نظیر