ساناز اسدی (۱۳۶۵)، نویسنده و نمایشنامهنویس اهل قائمشهر، در دانشگاه هنر تهران تئاتر خوانده. اولین کتابش، مجموعه داستان نیازمندیها، خبر از نویسندهای داد که قصۀ آدمهای درمانده را خوب مینویسد. آدمهایی که جهان به آنها تحمیل شده اما سختپوست اثری درباۀ پدر است، دربارۀ رفت و بازگشتهای مکرر پدر، دربارۀ بارانی که بند نمیآید و عکسهایی که از حافظه نمیرود. کتاب با بارانی سیلآسا در شمال ایران آغاز میشود، بارانی که باعث میشود خاک رم کند و گورستانی را پس بدهد. از جمله قبر «داوود» را، پدر راوی داستان که به اشکال گوناگون سرنوشتش با آب گره خورده است. این اتفاق داستان را جان میبخشد، زمان بازمیگردد و با مردی همرا میشویم که عادتهای عجیب و بازگشتهای مدام دارد... ساناز اسدی، با ضرباهنگی درست و فصلهایی کوتاه و با استفاده از قابهایی که به قالب عکس نزدیکاند، روایتی خواندنی و شاعرانه میسازد از فقدان و خاطره که در هر قدمش برای مخاطب فرصتی تازه فراهم میآورد تا قهرمانش را تجسم کند. استعارهی بزرگ این اجرا فقدان و بازگشت مدام پدران در تاریخ است.
بخشی از کتاب
پدر با آخرین باران تابستانی برگشت. کسی نمیشناختش ولی عکسش توی همهی موبایلها بود. زیر عکسها نوشته بودند «بیرون آمدن مُردههای قبرستان رامسر بر اثر باران شدید.» باران شدید زمینِ گِلی امامزاده محمد و چندتا از قبرهایی را شسته بود که تازه بودند و سنگ نداشتند. توی عکس، چهارتا جنازه همانجور صاف و کفنپوش از توی قبرها زده بودند بیرون. نصفشان بیرون بود و نصف دیگرشان توی گِل. هر چهارتا شبیه هم، هماندازه، همقد. من پدر را شناختم. درخت انجیرِ بالای قبرش خم شده بود و ریشههای بزرگ درخت خاک را پاره کرده بود و آمده بود بیرون. درخت را شناختم، چینهی کوتاه کنار قبرش را شناختم و خودش را که وسط تمام آن عکسهای بیکیفیتی که همهجا دستبهدست میشد، جوری روی زمین دراز کشیده بود که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده. انگارنهانگار که همین ده روز پیش دفنش کرده بودیم و انگارنهانگار که آنقدر توی دریا دنبالش گشته بودند تا یک جایی کنار ساحل پیدا شده بود...
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 195.۳۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۳:۲۸:۲۴ |
نویسنده | ساناز اسدی |
راوی | بانیپال شومون |
ناشر | رادیو گوشه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۲/۲۲ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
پر از درد و بسیار شنیدنی🤍🥲 گویندگی بانیپال شومون فوق العاده گیرا و روان بود. لذت بردم داستان روایتی اشنا و قابل همزاد پن داری از بسیاری جهات داشت. توصیفات به اندازه و خط داستانی هوشمندانه بود.
گویندگی بانیپال شومون خیلی خوب بود. امیدوارم در آینده گویندهی کتاب های بیشتری باشد.
بانیپال شومون بی نظیییر:)
پایان عالی