در دنیای امروز همهی ما به نوعی گرفتار دروغ و حماقت شدهایم، خیانت به یک امر عادی تبدیل شده است و انگار هیچکس هیچ تلاشی برای بهتر شدن اوضاع نمیکند؛ گویی این مسائل با زندگیمان گره خوردهاند و به مسائلی روزمره تبدیل شدهاند. جان کندی تول چنین جامعهای را به تصویر کشیده است، جایی که در آن هیچکس به دوروییها اعتراض نمیکند و باورهای غلط جای همهچیز را گرفتهاند. در کتاب اتحادیه ابلهان نویسنده ما را با شخصیتی معترض در چنین جامعهای آشنا میکند.
جان كندی تول (john kennedy toole)، نویسندهی سرشناس آمریکایی در سال 1937 در نیواورلئان متولد شد. مادرش معلم موسیقی و پدرش در کار فروش ماشین بود. تول در سن 17 سالگی موفق به دریافت بورسیهی دانشگاه کال هانتر نیویورک شد و در سن 22 سالگی استاد دانشگاه شد. او بسیار باهوش بود و در سن شانزده سالگی تحت تاثیر شخصیت مورد علاقهاش، «فلانری اوکانر» رمانی با نام «انجیل نئون» نوشت. «اوکانر» نویسندهی سرشناسی است که آثارش دربارهی شخصیتهایی با نقصهای رفتاری در جامعهاند. «انجیل نئون» بسیار تحسینبرانگیز بود و با داستانی ساده شروع میشد که بیشتر به یک دفتر خاطرات شباهت داشت، دفتری که سیر زندگی پسرکی را به خواننده نشان میداد و احساسات و عواطف مخاطب را بهشدت درگیر میکرد. جان کندی تول کتاب اتحادیه ابلهان را در سی سالگی نوشت اما پس از آنکه هیچ ناشری چاپ کتاب را نپذیرفت، در سن سیودو سالگی خودکشی کرد. قبل از آنکه توجه مخاطب به محتوا و داستان کتاب جلب شود، دانستن سرگذشت نویسنده، خواننده را شگفتزده میکند. در سال 1980، یازده سال بعد از مرگ جان کندي تول، کتاب اتحادیه ابلهان توسط دانشگاه لوئیزیانا منتشر شد و بسیاری از منتقدان را تحت تاثیر قرار داد.
کتاب اتحادیه ابلهان جامعهای پوچ و سرشار از باورهای غلط را ترسیم میکند که افراد جامعه به شکلی بیمارگونه در حماقت و جهل دستوپا میزنند و در برابر تمام اتفاقات سکوت میکنند. جان کندی تول در این کتاب پسری جوان را به تصویر میکشد که در چنین جامعهی منفعل و خاموشی، نسبت به همه چیز اعتراض میکند و با روحیهای آرمانگرا سعی دارد مقابل نابههنجاریهای موجود بایستد. داستانی در ژانر کمدیِ سیاه که رفتار قهرمانِ داستان، ایگنیشس به گونهایست که انگار به این دنیا تعلق ندارد.
رمان اتحادیه ابلهان پر از موقعیتها و گفتوگوهای طنزی است که بارها خواننده را از ته دل میخنداند اما در پس آن واقعیتی تلخ پنهان شده است. این کتاب بیست شخصیت دارد که هرکدام به نوعی در جهل و نادانی گرفتار شدهاند و زیر بار اشتباهات خود نمیروند، تول در این کتاب آنقدر خوب به شخصیتها پرداخته است که هرکدام تا مدت زیادی در ذهن میمانند. در این کتاب تضادهایی پررنگ بین جامعهی حاکم و افکار ایگنیشس وجود دارد که شخصیتهای داستان را در موقعیتهای ابزورد یا کمدیِ پوچ قرار میدهد. ایگنیشس جامعهای که در آن زندگی میکند را متظاهر و دو رو میداند و علت بیزاریاش از جامعه همین است. این درحالیست که در شخصیت ایگنیشس هم تفاقضهایی دیده میشود؛ پسری که خود را منجی میداند اما گرفتار انفعال، بیتفاوتی، بیکاری و تنبلی شده است. او کار نمیکند و تمام وقت خود را در خانه و درگیر افکار شخصی خودش است. دلیلی که نمیتواند مثل انسانهای عادی کار کند رکگویی و انتقاد بیش از حد اوست. این رکگویی به حدی زیاد است که هیچکس با او معاشرت نمیکند.
طنز اصلی اثر تنها در جملات شخصیت ایگنیشس دیده نمیشود، بلکه در رفتارهای عجیب و غریب شخصیتهای دیگر رمان هم وجود دارد، آن چیزی که در درجه اول ایگنیشس را یک شخصیت خندهدار معرفی میکند، ادبیات خاص اوست که با ادبیات محاورهای که دیگران از آن استفاده میکنند متفاوت است. او فرهنگ مشترک تمام افراد جامعه را مسخره میکند و آگاهانه در تلاش است تا این فرهنگ را از بین ببرد. هیچکس ایگنیشس را درک نمیکند به جز همکلاسی دوران دانشگاهش؛ تنها کسی که برای نجات او از وضعیتی که به آن دچار شده اقدام میکند.
بسیاری از منتقدان ادبی معتقدند ایگنیشس، «دن کیشوتِ» زمانهی خود است. «دن کیشوت» کتابی از یک نویسندهی اسپانیایی به نام «میگل سروانتس ساآودرا» است که مخاطب را با زندگی فردی که دچار توهم شده آشنا میکند. او درگیر آثار ممنوعه شده و خود را به جای شخصیتهای ممنوعهی داخل کتابها میگذارد و برای خود دشمنانی فرضی تصور میکند. «دن کیشوت» یک قهرمان خیالیست که خود را شکستناپذیر میداند ولی بسیار بیدست و پا و نادان است. ایگنیشس هم خود را قهرمان میداند و دیگران را تحقیر میکند ولی با توهمات خود زندگی میکند و هیچ کار مفیدی انجام نمیدهد؛ به همین دلیل بسیاری این دو شخصیت را شبیه میدانند.
رمان اتحادیه ابلهان از لحاظ محبوبیت با کتاب «ناتور دشت» نوشتهی «جروم دیوید سلینجر» مقایسه شده است. در «ناتوردشت» شخصیت اصلی، پسری آشوبگر و عصبی است که سعی در تغییر محیط پیرامون خود دارد، درست مانند شخصیت اصلی رمان اتحادیه ابلهان!
«جان آنتونی برجس ویلسون»، داستان نویس، منتقد ادبی و آهنگساز بریتانیایی دربارهی اتحادیه ابلهان نوشته است: «حرف آخر، یک کمدی حماسی، کتاب نیست، بهمنی غران است.» روزنامهی واشنگتن پست، بزرگترین روزنامهی شهر واشنگتن بعد از انتشار این کتاب نوشت: «یکی از خندهدارترین کتابهایی که تا به حال نوشته شده، آنقدر میخندید که دلتان درد میآید و اشک از چشمانتان سرازیر میشود.»
کتاب اتحادیه ابلهان جایزهی پولیتزر ۱۹۸۱ را بعد از مرگ نویسندهاش از آن خود کرد. این جایزه، معتبرترین افتخار در زمینهی روزنامهنگاری در آمریکاست. جایزه ی پولیتزر (pulitzer prize) از سال 1917 با نظارت دانشگاه کلمبیا به افراد برتر در حوزههای ادبیات، روزنامهنگاری و موسیقی اهدا میشود.
اتحادیه ابلهان در سال 2005، مطابق نظرسنجی مجلهی تایم از نویسندگان آمریکایی به عنوان یکی از بهترین کتابهای ادبی آمریکا در 25 سال اخیر معرفی شد.
اولین و تنها برگردان فارسی کتاب اتحادیه ابلهان، ترجمهی جامع و کامل «پیمان خاکسار» است که در سال توسط «نشر چشمه» منتشر شد. این ترجمه توانست در نظرسنجی منتقدان و نویسندگان در سال 1391 رتبهی اول را بهدست آورد.
«پیمان خاکسار» در دانشگاه، سینما خواند و مدت زیادی کتابهایی که هنوز به فارسی ترجمه نشده بودند را میخواند و به دیگران معرفی میکرد. اولین ترجمهی «خاکسار» برگزیدهای از اشعار «چارلز بوکفسکی» و اولین رمانی که ترجمه کرد، کتاب «عامه پسند» از همان نویسنده است. «پیمان خاکسار» در مقدمهی کتاب اتحادیه ابلهان، طوری از اثر تعریف کرده که اغراقآمیز بهنظر میآید. اما با خواندن کتاب این حس به کلی تغییر میکند و ممکن است خواننده، شیفتهی شخصیت عجیب ایگنیشس شود. او دربارهی شخصیت اصلی کتاب نوشته است: «تمام مدتی که مشغول ترجمه این کتاب بودم با ایگنیشس زندگی کردم. به کارهایش خندیدم، نگرانش شدم، از او متنفر شدم و بالاخره نتیجهی این تجربهی غریب این شد که او را چون برادرم دوست بدارم.»
علاقهمندان به ژانر کمدیِ سیاه و كتاب اتحادیه ابلهان ميتوانند نسخهي پی دی اف (pdf) این اثر ادبی را در قالب کتاب الکترونیکی در سايت فيديبو خرید و دانلود كنند.
ایگنیشس فریاد میکشید: باید با شهردار تماس بگیرم.
صدایی از میان جمعیت گفت: دست از سر این پسر بردارین.
پیر مردی اضافه کرد: برین رقاصای خیابون بربن رو بگیرین. اون بچه خوبیه منتظر مادرشه.
ایگنیشس مغرورانه گفت: ممنونم امیدوارم همهی شما به این بی عدالتی شهادت بدین.
پلیس با اعتماد به نفسی که لحظه به لحظه کمتر میشد به ایگنیشس گفت: باید با من بیای، جمعیت داشت در هم گره میخورد و هیچ افسر راهنمایی و رانندگی هم آن اطراف نبود. میریم کلانتری.
دیگه گار به جایی رسیده که حتی یه پسر خوب هم نمیتونه بیرون فروشگاه منتظر مادرش بایسته، دوباره پیر مرد بود.
این شهر تا حالا این جوری نشده بود، کار کمونیستاس.
پلیس در همان حال که از تازیانههای سیم عود جاخالی میداد خطاب به پیر مرد گفت: به من گفتی کمونیست؟ تو رو هم میبرم. باید حواست باشه به کی میگی کمونیست.
پیر مرد فریاد زد: تو نمیتونی منو دستگیر کنی. من عضو باشگاه سالخوردگانی هستم که تحت نظر بخش سرگرمی نیواورلینز اداره میشه.
زنی جیغ کشید: این پیر مردو ول کن پلیس کثیف، اون دیگه الان نوه نتیجه داره.
پیر مرد گفت: بله که دارم. شش تا نوه دارم که همهشون هم پیش خواهرای مقدس درس میخونن. خیلی هم باهوشن.
ایگنیشس مادرش را دید که آرام از فروشگاه بیرون میآمد، جوری جعبههای شیرینی را دست گرفته بود که انگار به جای شیرینی پر از سنگ هستند.
داد زد: دیر رسیدی مادر، دستگیر شدم.
فرمت محتوا | epub |
گوینده هوشمند (AI) | راوی |
حجم | 3.۰۷ مگابایت |
تعداد صفحات | 467 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۵:۳۴:۰۰ |
نویسنده | جان کندی تول |
مترجم | پیمان خاکسار |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | A Confederacy of Dunces |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۱/۲۱ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 130,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اتحادیه ابلهان داستان زندگی جوانی سی و چندساله به نام ایگنشس جی رایلی است که متخصص فلسفه قرون وسطا است و با جامعه و افراد آن سر ناسازگاری دارد .با مادرش زندگی میکند، اما حتی با او هم رابطه خوبی ندارد. ایگنشس که فردی آرمانگرا،تنبل و خودخواه است ترجیح میدهد تمام عمرش را در رخنخواب و جلوی تلویزیون بگذراند. کار نمیکند و هزینه تحصیلاتش را هم مادرش میپردازد اما کوچکترین تقدیری از پسرش نمیبیند.اما مادر ایگنشس با یک تصادف دنیای پسرش را خراب میکند چون باید خسارت زیادی را بپردازد و این اتفاق ایگنشس را مجبور میکند که کار کند و این آغازی است بر ورود او به اتفاقات جالب زندگی و جامعه ی آمریکایی و اتحادیه ابلهان. ابتدا در یک شرکت استخدام میشود و سیاهان کارخانه ای در حال ورشکستگی را به شورش تشویق میکند و در فرصتی دیگر نقش یک رئیس حزب ترقی خواه را بازی میکند اما در نهایت، هم جامعه و هم مادرش اورا طرد میکنند و از خود میرانند. جاناتان سویفت میگوید:(( وقتی نابغه ای حقیقی در دنیا پیدا میشود، میتوانید او را از این نشانه بشناسید: تمام ابلهان علیه او متحد میشوند )). جالب اینجاست که قهرمان رمان ما هم نابغه است و هم عضوی از اتحادیه ابلهان. در این رمان ما با شخصیتی متفاوت با بسیاری از کتاب ها مواجهیم، یک انسان تحصیل کرده که به شدت اعصاب خردکن است ، خیلی سخت میشه همچین انسانی رو تحمل و یا درک کرد اما با تمام اینها ایگنشس هم قهرمان است و هم ضدقهرمان(از خودخواهی متنفر است اما به شدت خودخواه است). اتحادیه ابلهان طنزتلخی را دارد و نویسنده در قالب این داستان حماقت و جهالت یک جامعه را به تصویر میکشد و تنها کسی که به مخالفت و مقابله با این جامعه میپردازد ایگنشس است. به نظرم کتابی است که ارزش فقط یکبار خواندن را دارد و اگر بتوانید خواندن این رمان را تمام و قهرمان ضدقهرمان داستان را تحمل کنید میتوانید با بسیاری از ابلهان اطرافتان راحت تر کنار بیایید. 🖋یادگار محمودیان ۹۶/۶/۲۳
بهترین کتابی که تا حالا از نویسندگان آمریکایی خوندم یه حس خوبی داره کل کتاب انگار داری با همه شخصیتها زندگی میکنی یکی از نقاط قوت کتاب اینه که تعدادی افراد که ارتباط زیادی هم با همدیگه ندارن در یک منطقه زندگی میکنن ولی اثر کارهاشون خیلی روی زندگی هم دیگه تاثیر داره و این تاثیر و ارتباط با هنرمندی بسیار ماهرانه جان کندی تول انجام شده برشی از زندگی جوانی چاق،لخت و کند ولی باهوش و دارای آرمانهای عالی که با جامعه سازگار نیست را به نمایش میگذارد و روزگار او را در جدال با انسانها و افراد مختلف و اثبات خود به عنوان یک شهروند مفید و موثر را نشان میدهد. خیلی متن روان و دوست داشتنی ای داره و اگر کتابهای دیگری در دست مطالعه نداشتم حتما یک بار دیگه میخونمش ضمنا صحنه های طنز خوبی هم داره که از یکنواختی جلوگیری میکنه تاسف برانگیزترین نکته کتاب اینه که نویسنده با این قلم قوی و منحصر به فردش وقتی از چاپ کتابش ناامید میشود دست به خودکشی میزند و جهان را از یک اندیشه عالی و کم نظیر محروم میکند که البته دلیل اصلی آن هم قدرت ابلهانیست که جامعه او و تقریبا تمام جوامع را در بر گرفته است نکات خوبی در کتاب وجود دارد که نشان میدهد ابلهان در جهان قدرت بسیار زیادی دارند و هرچند اندیشمندان هم کم نیستند ولی پول و قدرت و سیاست در اختیار ابلهان است.
این رو هم اضافه کنم که با اثر سطحی رو به رو نیستیم اثر عمق داره و حرفی برای گرفتن و در نظراتی که بیان شده کتاب چیزی برای گفتن نداره این طور نیست نباید این طور فکر کرد که فقط اثاری که توش ماجرا و اتفاق داره اثر خوبیه خیر این فکر اشتباست بعضی از اثار سبک و نوعش توصیف و توضیحه محضه بدون هیچ رویداد خاصی ! و این ارتباطی به سطحی بودن اثر نداره از حق نگذریم شخصیت پردازی ها بسیار عالی انجام شد ه اما جیزی که باعث میشه این کتاب را درجه ۱ ندونم حداقل به اندازه تعاریف و تمجیدها اینه که نویسنده سعی داشته راجع به موضوعی با مخاطب صحبت کنه و البته اصله موضوع زیباست اما من چیزی رو که نویسنده سعی کرده بگه در اثار دیگر و از نویسنده دیگر خواندم و هزاران برابر جذابتر و دوست داشتنی تر ! نوع روایت خیلی مهمه ( منظورم نثر و شیوایی بیان نیست) البته این برداشت و نظر منه
کتاب سنگینیه، از اون دسته داستانها که چند صفحه پشت سر هم به یه صحنه میپردازه. اگه مثل من با توصیفهای بیش از حد حال نمیکنید، یا بهتر بگم، طرفدار ماجراها هستین تا توصیفها، اصلا سراغ این کتاب نرید.
سلام لطفا کتاب جز از کل استیو تولتز رو هم به اشتراک بذارین با تشکر
کاش بعضی ناشرها توی فایل نمونه، یه چیزی بیشتر از مقدمه رو بذارن تا بفهمیم کتابه به دردمون میخوره یا نه. این کتاب که مزخرف بود. یه مشت کاراکتر دیوونه رو انداخته توی کتاب که یا چرت و پرت میگن، یا الکی به جون هم می افتن. اصلا داستانی وجود نداره که بخواد تعریف کنه؛ همش بداهه پردازیه! این همه هم تعریف و تمجید الکی ازش کردن. بعد میگن "نه به دانلود غیر قانونی کتاب". اگه برای فهمیدن حال و هوای کتاب، فایلش رو از یه جای دیگه دانلود نکرده بودم، نمی فهمیدم چقدر مزخرفه و پولم هم حیف میشد. فایل نمونه هم که فقط تعریف و تمجید های داخل مقدمه کتابه.
شخصیت پردازی های کتاب طوری بود که کاراکتر ها رو، بخصوص شخصیت محوری داستانی رو، به عینه حلو چشمت می دیدی! بسیار عالی بود
این کتاب به طور قطع یکی از بهترین کتابهای معاصر هست.با توصیف درستی از جامعه کنونی آمریکا.در حقیقت این کتاب چند داستان مرتبط با هم رو جلو میبره و در هربخش یکی از داستانها رو روایت میکنه که در نهایت این داستانها در آخر به یک اتفاق میرسند.قهرمان کلی کتاب ایگنیشس هست که نشانه هایی از حماقت و دیوانگی رو گاها از خودش نشون میده.به نظرم همه ما یک ایگنشس درون با سطح بالاتر یا پایین تر از قهرمان داستان داریم. گاهی حتی در بعضی مسائل ایگنشس بسیار عاقلتر از انسانهای اطرافش هست و اونها هستند که ابله هستند اما چون این آدم بسیار آرمانگراست درک حرفهاش برای اطرافیانش سخته
جهان ایگنیشس یا جهان آدمهای پیرامونش، کدامیک جدی و اصیل هستند؟ این سوال اصلی رو اثر در برابر خواننده میگذاره و جای تامل اصلی در باب قصه اینجاست. در مورد نسخه صوتی، ضمن تشکر از تلاش هومن خیاط دوستداشتنی، لحن ابله برای شخصیت ایگنیشس انتخاب خوبی نبوده و با جریان کلی اثر سازگار نیست. بخصوص کار فوقالعاده مترجم در ترجمه یادداشتهای ایگنیشس و خلق متن فارسی متناسب با ادبیات کهنهی اون بخشها از متن اصلی، میبایست طراح نسخه صوتی رو به این فکر میانداخت که لحنی خنثی، یا حتی جدی و فاضلانه برای ایگنیشس درستتر بود و حتی بار طنز اثر رو هم بهتر انتقال میداد.
یعنی چی نمی شد ی نمونه طولانی تر میزاشتین حداقل چند صفحه از کتاب رو آدم بخونه. اینکه فقط پیشگفتار بود😡😠