0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  جزیره مثنوی نشر نوین کتاب

کتاب صوتی جزیره مثنوی نشر نوین کتاب

مرتد شدن کاتب و عیادت رفتن شخص ناشنوا

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره جزیره مثنوی

در داستان «عیادت رفتن شخص ناشنوا» از جزیره مثنوی چه می‌شنوید؟

روزی به مردی ناشنوا خبر می‌دهند که همسایه‌اش بیمار شده است. او برای آنکه حق همسایگی را ادا کند، تصمیم می‌گیرد به عیادت همسایه‌اش برود. مرد ناشنوا با خودش فکر کرد که چطور می‌خواهد حرف‌های همسایه بیمارش رو بشنود و چطور باید جواب همسایه را بدهد؟ ارتباط‌ گرفتن، آن هم با کسی که مریض و در بستر است و جان حرف زدن ندارد، خیلی سخت است.

اما چاره‌ای نداشت و باید حق همسایگی را به جا می‌آورد. برای همین، در جست‌وجوی چاره بود. در نهایت تصمیم گرفت به لب‌های همسایه خیره شود تا از این طریق حدس بزند و جواب سوالاتش را پیش‌بینی کند. مرد ناشنوا قبل از رفتن به خانه همسایه حرف‌‌هایش را تنظیم کرد و پیش‌بینی کرد که پس از هر سوالش همسایه چه جوابی خواهد داد.


«چون ببینم کان لبش جنبان شود من قیاسی گیرم آن را هم ز خود

چون بگویم چونی ای محنت‌کشم او بخواهد گفت نیکم یا خوشم

من بگویم شکر، چه خوردی ابا او بگوید شربتی یا ماش با

من بگویم صحه نوشت کیست آن از طبیبان پیش تو، گوید فلان

من بگویم بس مبارک‌پاست او چونک او آمد شود کارت نکو»


به نظر شما نتیجه این عیادت چه می‌شود؟ آن‌ها می‌توانند با یکدیگر ارتباط بگیرند؟

در حکایت صوتی «مرتد شدن کاتب» پیش از آنکه عثمان کاتبِ وحی شود، عبدالله بن سعدبن ابی سرح کاتب وحی بود و هرآنچه که به پیامبر نازل می‌‌شد را می‌نوشت. کم کم هرچه پیش می‌رفت این کاتب قصه ما درگیر غرور و خودبزرگ‌بینی شد و با خودش فکر کرد او هم در نازل شدن پیام‌های الهی سهمی دارد و در این صورت چه فرقی با پیامبر دارد؟ با خودش به این نتیجه رسیده بود که حتما به هر دوی آن‌ها وحی می‌شود و او نیز جایگاه پیامبری دارد. بعد از تمام این فکرها سر دشمنی با پیامبر پیدا کرد و تو روی پیامبر در آمد. اینکه در ادامه چه می‌شود و جواب پیامبر به دشمنی او چیست و چطور این کاتب نتیجه‌ اعمالش را می‌بیند و مولانا چطور به این ماجرا می‌پردازد، را از زبان علیرضا شریعتی بشنوید، که در مجموعه «جزیره مثنوی»، با رویکردی درمانی به سراغ داستان‌های مولانا می‌رود و آن‌ها را برای شما با زبانی ساده تحلیل می‌کند.


«پیش از عثمان یکی نساخ بود کو به نسخ وحی جدی می‌نمود

چون نبی از وحی فرمودی سبق او همان را وا نبشتی بر ورق

پرتو آن وحی بر وی تافتی او درون خویش حکمت یافتی

عین آن حکمت بفرمودی رسول زین قدر گمراه شد آن بوالفضول

کانچ می‌گوید رسول مستنیر مر مرا هست آن حقیقت در ضمیر»


این حکایت هنگام نازل شدن سوره مومنون، آیه چهاردهم رخ می‌دهد، و آنجاست و کاتب شک می‌کند و شکش عواقب جبران‌ناپذیری برای او دارد. مولانا از این روایت استفاده کرده است و در تلاش است از خلال آن پند و درسی که لازم است را به مخاطب روزگار خود بدهد. شنیدن این حکایت‌ها در مجموعه شنیدنی «جزیره مثنوی»، شما را به تعریف درستی از مفاهیمی که مولانا دوست دارد به آن بپردازد می‌رساند و علیرضا شریعتی شما را در این مسیر همراهی می‌کند.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
17.۳۱ کیلوبایت
مدت زمان
۱۸:۰۸
نویسنده مولانا
راویعلیرضا شریعتی
ناشرنوین کتاب
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۱۰/۲۵
قیمت ارزی
1 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۷.۳۱ کیلوبایت
۱۸:۰۸

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
٪30
24,000
16,800
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
جزیره مثنوی
مرتد شدن کاتب و عیادت رفتن شخص ناشنوا
نوین کتاب
منتظر امتیاز
٪30
24,000
16,800
تومان