بخشی از درس گفتار:
برایِ بنده فقط انسانها مهمّند و اینکه آیا درد و رنجِ انسانها کاهش پیدا میکند و حقیقتی برایِ آنها روشن میشود یا نه. پرداختن به مسائل و مشکلاتی که مسائل و مشکلاتِ انسانها نیست، با اخلاقی زیستن و روشنفکر بودن منافات دارد. در آنچه دربارهیِ ناسیونالیسم میگویم به این توجّه دارم که این اندیشه با ما چه خواهد کرد و آیا ترویجِ آن به نفعِ بشریّت است یا به نفعِ بشریّت نیست.
از ناسیونالیسم تفسیرهایِ مختلفی میشود کرد:
۱. میهندوستی و وطندوستی: احساسِ دوست داشتنِ انسانِ طبیعی و بهنجار نسبت به مادراش، کاملاً، شبیه به احساسِ دوست داشتنِ انسانِ طبیعی و بهنجار نسبت به وطنش است. دوست داشتنِ این دو اختیاری نیست و غریزی و فطری است. از نظرِ اخلاقی، دربارهیِ این دوست داشتن ارزشداوریِ مثبت یا منفی نمیتوان کرد، زیرا اخلاق و ارزشداوریهایِ آن در بابِ امورِ ارادیِ اختیاری است. امورِ غریزی را میشود ارزشداوریِ روانشناسی کرد. انسانی که مادر و وطناش را دوست دارد بهلحاظِ روانشناختی بهنجار است؛
۲. وطنپرستی یا شوونیسم: وطندوستی احساس و عاطفه و هیجان است، امّا وطنپرستی باور و عقیده و رأی است. آرزواندیشی نوعی تفکّر و مغالطهی منطقی است که باید از آن اجتناب کرد. صورتِ استدلالیِ آرزواندیشی این است که خوش دارم الف، ب باشد، پس باور میکنم که الف، ب است؛ یعنی، چیزی را که برایم خوشآیند است، واقعیّت تلقّی میکنم و احساس و عاطفه و هیجانی را مبنایِ باوری میگیرم. اگر از وطندوستی نتیجه گرفتم که وطنم بهتر از وطنهایِ دیگر است، مرتکبِ آرزواندیشی و وطنپرستی شدهام که مشکلاتی دارد:
• مغالطهیِ منطقیِ آرزواندیشی؛
• به سودِ وطنپرستی نمیشود اقامهی برهان کرد. اگر ایران را برتر از سایرِ کشورها دانستم و یونانیان نیز یونان را برترین دانستند، بینِ من و ایشان فیصلهبخشِ نزاع چیست؟ استدلالی وجود ندارد که بگویم حق با ناسیونالیستهایِ ایرانی است، زیرا پسندام را مبنایِ باورام گرفتهام و سخنام نامستدلّ است؛
• عُجبِ ملّی مانندِ عُجبِ فردی بهلحاظِ اخلاقی نادرست است؛
• وطنپرستی حدِّ یَقف ندارد. از التزام به وطنپرستی، کمکم، کار به خودپرستی میانجامد؛
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 95.۰۶ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۱:۴۱:۲۴ |
نویسنده | مصطفی ملکیان |
راوی | مصطفی ملکیان |
ناشر | موسسه چهرهی فرزانهی روز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۱۳ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |