دو تلقّی دربارهیِ مرگ:
۱. پایانبخشِ زندگی است؛
۲. به زندگی ارزش میبخشد.
در دفترِ ششمِ مثنوی، این دو تلقّی آمده است:
«آن یکی میگفت خوش بودی جهان..... گر نبودی پایِ مرگ اندر میان
آن دگر گفت ار نبودی مرگ هیچ..... که نیرزیدی جهانِ پیچپیچ
خرمنی بودی به دشت افراشته..... مهمل و ناکوفته بگذاشته»
در کتابهایی که دربارهیِ مرگ سخن گفتهاند، در واقع، دربارهیِ چهار پدیدهیِ متفاوت سخن میگویند:
۱. رویدادی که در یک آن در پایانِ زندگی رخ داده است و زندگیِ اینجهانی را خاتمه میدهد؛
۲. گاهی مراد پس از مرگ است؛
۳. دورهای که به حالاتِ نزدیکِ مرگ یا نَزع یا احتضار تعبیر میشود؛
۴.Dying یا مردنِ در عینِ زیستن و زیستنِ در عینِ مردن: از زمانی که انسان پی میبرد که از روزی که نطفهاش منعقد شده است، در هر لحظه، هم به زندگی و هم به مرگ ادامه میدهد. اگر کسی این مرگ را احساس کند، میفهمد که همین الآن نیز در حالِ مردن است.
در این جلسه، به مرگی میپردازم که نقطهیِ آخرِ زندگی یا Death است. مرگ جنبههایِ سابجکتیو و آبجکتیو دارد و واقعهای در بیرون و درون است. مرگِ آبجکتیو پایانبخشِ زندگیِ اینجهانی است، امّا مرگِ درونی یا سابجکتیو حضورِ مرگ در ذهن و ضمیر است، همان مرگی که مولانا میگوید، اگر نبود، زندگی ارزش نداشت. مرگ به سه نحو، در درون جلوه میکند: ۱. مرگآگاهی؛ ۲. ترس یا عشق نسبت به مرگ؛ ۳. تفکّر دربارهیِ مرگ. بهنظرِ بسیاری از عرفا مرگهایِ سابجکتیو آغازکنندهیِ زندگی است.
اپیکور و فروید معتقد بودند، کسانی که مرگ پیشِ آنها حضورِ سابجکتیو دارد، سلامت روانی ندارند. اپیکور استدلال میکرد که چیزی که تا هستی، او نیست و وقتی که او هست، تو نیستی، چیزی است که هرگز با آن ملاقات نمیکنی و نباید دربارهاش فکر کنی.
آیا اعتقاد به زندگیِ پس از مرگ، رویِ نگرش به مرگ و احساسات و عواطف و هیجاناتِ نسبت به آن تأثیر دارد؟ از منظرِ فیلسوف و روانشناس وجودِ زندگیِ پس از مرگ متفاوت است. جاودانگیِ فلسفی یعنی، در لحظهای که آخرین نفس را میکشم، خودِ من، نه موجودِ دیگری، در ساحتِ دیگرای شروع به زندگی کنم.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 72.۶۲ کیلوبایت |
مدت زمان | ۰۱:۱۷:۲۸ |
نویسنده | مصطفی ملکیان |
راوی | مصطفی ملکیان |
ناشر | موسسه چهرهی فرزانهی روز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۰/۰۹ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کیفیت خیلی پایین ضبط صدا ازار دهنده است. انگار دزدانه ضبط شده در صورتی که موسسه انتشار دهنده خود را متولی نشر آثار استاد معرفی میکند.