بیداری اسلامی، عظیمترین و گستردهترین پدیدهی سیاسی– اجتماعی عصر حاضر بوده که با فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی و کمونیستی شرق، اهمیت این پدیده فزونی یافته و آن را به رقیب غرب در منطقه و بلکه در جهان، تبدیل کرده است.
حرکت بیداری اسلامی که امروزه بسیاری از دولتها و جریانهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی اقتصادی سطح جهان را متأثّر ساخته، ریشه در دو قرن گذشته داشته و طی این مدّت، فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشته است. این خیزش اسلامی را میتوان حاصل نگرش متفکرانی از مذاهب مختلف اسلامی قلمداد کرد که به رغم اهداف مشترک، عقاید و روشهای متفاوت و حتّی متباینی را در پیش گرفتهاند.
شکلگیری انقلاب اسلامی ایران تحت تأثیر اندیشهی سیاسی شیعی را میتوان نقطهی اوج این بیداری دانست که نقش امام خمینی(ره)، با احیای نظریهی «ولایتفقیه» و سیاست استکبار ستیزی، در این زمینه برجسته است؛ و پس از ایشان حضرت آیتالله خامنهای به عنوان زعیم انقلاب، خود صاحب مبانی نظری و دیدگاههای نوینی، مانند جنبش نرمافزاری و تولید علم بوده که در تعمیق و تسریع این جریان در جهان اسلام نقش مؤثّری را ایفا مینمایند. حال با توجّه به نیاز حیاتی جهان اسلام به این جریان، برای بازیابی مجد و عظمت اسلامی و سرمایهگذاری غرب برای شکست و انحراف آن، شناخت مبانی اصیل بیداری اسلامی و پیدا کردن یک خط سیر دقیق و چشمانداز مناسب ضروری میباشد. این پژوهش بر آن است تا با در نظر گرفتن مبانی نظری متفکران معاصر جهان اسلام و خصوصاً آیتالله خامنهای، تا حدودی این نیاز را مرتفع سازد.