0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  جزیره مثنوی نشر نوین کتاب

کتاب صوتی جزیره مثنوی نشر نوین کتاب

گرگ و روباه در خدمت شیر و آمدن مهمان نزد حضرت یوسف

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره جزیره مثنوی

روزی شیر همراه گرگ و روباه برای گرفتن شکار با همدیگر همراه شدند. در آن روز توانستند یک گاو وحشی، یک بز کوهی و یک خرگوش را شکار کنند. بعد از آنکه از شکار برگشتند، شیر به گرگ دستور داد تا حیواناتی را که شکار کرده بودند، میان آنها تقسیم کند. گرگ هم در جواب گفت: «گاوِ وحشی سهمِ شیر باشد؛ بزِ کوهی سهمِ من و خرگوش هم سهمِ روباه.»

شاید به نظرتان مشکلی در جواب گرگ به شیر وجود نداشته باشد، اما شیر از جوابی که گرگ به او داد بسیار به هم ریخت و متعجب شد که چطور گرگ چنین جوابی به سوال او داده است. برای شنیدن ادامه این حکایت شیرین و بحث‌هایی که میان هر سه‌تایشان شکل می‌گیرد، از مجموعه جزیره مثنوی، با علیرضا شریعتی، همراه شوید. تمامی حکایت‌های «جزیره مثنوی» در تلاشند با رویکردی درمانی با آموزه‌های مثنوی معنوی مولانا پیش بروند و آن را با زبانی امروزی برای مردم بازگو کند.

شیر و گرگ و روبهی بهرِ شکار

رفته بودند از طلب در کوهسار

تا به پشتِ همدگر بر صیدها

سخت بربندند، بند و قیدها

هر سه با هم اندر آن صحرای ژرف

صیدها گیرند، بسیار و شِگرف

گرچه زیشان شیرِ نر را ننگ بود

لیک کرد اکرام و همراهی نمود


در حکایت «گرگ و روباره در خدمت شیر»، گرگ در محضرِ شاهانه شیر از سهم «من» و «تو» حرف می‌زند و جایگاه واقعی‌اش را فراموش کرده است. اگر شیر نبود و آنها نمی‌توانستند حتی یک شکار بگیرند و تمامی این‌ها فقط به خاطر حضور شیر است. چطور گرگ پیش خود فکر کرده بود که می‌تواند این چنین شکارها را تقسیم کند و چطور جایگاه واقعی‌اش را فراموش کرده بود؟ شیر برای آنکه روباه را هم بسنجد، رو به روباه کرد و گفت: «بگو ببینم تو اگر قرار باشد شکارها را تقسیم کنی، چطور تقسیم می‌کنی؟» جواب روباه می‌تواند خیلی مهم‌تر از جواب گرگ باشد. ممکن است جواب روباه فضای خصمانه‌ای را که میان آن‌ها شکل‌گرفته بود، کنار بزند یا فضا را پرتنش‌تر از قبل کند. به نظر شما جواب روباه به چنین سوالی چه خواهد بود و مولانا از شرح این داستان چه قصدی داشته است؟

این قسمت از «جزیره مثنوی» شامل داستان «آمدن مهمان نزد حضرت یوسف» نیز می‌شود. ماجرا از این قرار است که یکی از دوستان دوران کودکی حضرت یوسف به دیدن او رفت. بعد از سال‌ها این دو دوست با هم گرم صحبت شدند و از خاطرات گذشته و دوران کودکی‌شان گفتند؛ حضرت یوسف نیز از ماجرای حسادت برادرانش گفت که چندین سال او را بستند و درون چاه انداختند. از سختی‌هایی که در این سال‌ها کشیده بود گفت و تجربه‌هایش در این راه. در آخر گفت که تمامی این تجربه‌ها در نهایت برای آزمایش روح او بوده و کاری که برادرانش با او کرده بودند، مانند این است که شیری را در زنجیر کنند؛ شیر هرگز در زنجیر نمی‌ترسد، چرا که می‌داند روزی آزاد خواهد شد. پس از تمامِ این حرف‌ها، حضرت یوسف از دوست خود می‌پرسد: «حالا بگو ببینم، چه هدیه‌ای برای من آوردی؟» جواب آن دوست و هدیه‌ای که آورده بود، سرآغازی می‌شود برای موضوعی که در این حکایت مولوی در تلاش است به آن بپردازد.

آمد از آفاق یار مهربان

یوسف صدیق را شد میهمان

کاشنا بودند وقت کودکی

بر وساده آشنایی متکی

یاد دادش جور اخوان و حسد

گفت کان زنجیر بود و ما اسد

عار نبود شیر را از سلسله

نیست ما را از قضای حق گله

شیر را بر گردن ار زنجیر بود

بر همه زنجیرسازان میر بود


این که هدیه آن دوست چه بود را می‌توانید با شنیدن حکایت «آمدن مهمان نزد حضرت یوسف» پیدا کنید. حکایتی از جزیره مثنوی معنوی به روایت علیرضا شریعتی که با رویکری درمانی و با زبانی ساده داستان‌های مثنوی را نقل می‌کند و روح پهناور مولوی را در دنیای مدرن امروزی زنده می‌کند.

اگر شما هم به درمان آشفتگی‌های درون با رویکردی که مولانا در مثنوی پیش گرفته است باور دارید، و همچنین از دوست‌داران ادبیات کهن هستید، شنیدن این داستان را از مجموعه «جزیره مثنوی» به شما پیشنهاد می‌کنیم.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
12.۲۶ کیلوبایت
مدت زمان
۱۳:۰۵
نویسنده مولانا
راویعلیرضا شریعتی
ناشرنوین کتاب
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۱۰/۰۳
قیمت ارزی
1 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۱۲.۲۶ کیلوبایت
۱۳:۰۵

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
٪30
20,000
14,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
جزیره مثنوی
گرگ و روباه در خدمت شیر و آمدن مهمان نزد حضرت یوسف
نوین کتاب
منتظر امتیاز
٪30
20,000
14,000
تومان