کتابِ عشقِ به سرنوشت نوشتهیِ ماسیمو پیلیوچی، فیلسوفِ ایتالیاییتبارِ آمریکایی، و یکی از بهترین کتابهایی است که در طولِ عمرام مطالعه کردهام. مترجمِ کتاب آقایِ مهدیِ رضاییاند و انتشاراتِ مؤسّسهیِ سروشِ مولانا بهترین صورتِ ممکن این کتاب را چاپ کرده است.
من یک موضعِ شخصی دارم که بارها گفتهام و در تمامِ طولِ عمرام نشان دادهام که به هیچ مکتب، مسلک، مشرب، مرام، ایدئولوژی و ایسمای صددرصد التزامِ نظری و عملی ندارم. روشام این بوده است که تا جاای که امکاناتِ ذهنیام اجازه میداده است، به همهیِ اینها رجوع کنم و از هر کدام چیزی را برگزینم که با عقل و وجدانِ اخلاقی سازگار است. از این نظر، نظامِ فکریام التقاطی و گزینشی است. یکی از مکتبهای که در این نظامِ گزینشیام خیلی تأثیرِ چشمگیر داشته، مکتبِ رواقیان است. امشب، در ترتیبی منطقی، دربارهیِ عناصری سخن خواهم گفت که از مکتبِ رواقیان برگرفتهام و به نظرام، با عقل و وجدانِ اخلاقی، کاملاً، سازگار اند:
۱. عقلانیّتِ تامّ و تمامعیارِ متفکّرانِ این مکتب: در مجموعهیِ مکتوباتِ بازمانده از متفکّرانِ رواقی و مکتوباتِ رواقیانِ قرنِ بیستم، هیچ وقت نمیبیند که شخص به کشف و شهودِ عرفانیاش و به قولِ بنیانگذارِ دین و مذهبی استناد کند. هر چه گفته میشود، به همراهاش استدلال میآید. در این جا، مرادام از عقلانیّت استدلالگرایی است که در آن، احوالِ شخصیّه و تجاربِ عرفانی و تعبّد و تقلید از متفکّرانِ دیگر راه ندارد. عقلانیّتی که غیرِ عقلانیّت در مقدّمات و گامهایِ هیچ استدلالی رخنه نمیکند؛
۲. فلسفهیِ رواقی، به معنایِ دقیقِ کلمه، فلسفهیِ زندگی است. رواقیان از مسائلِ انتزاعیِ فلسفی که ربط و نسبتی با زندگیِ عملی نداشتند، آگاهانه اجتناب میکردند. همهیِ همّ و غمِّشان مصروفِ این بود که به مسائلِ فلسفیای بپردازند که وقتی هنوز واردِ ذهنام نشدهاند، زندگیِ عملیام با وقتی فرق میکند که این مسائل واردِ ذهنم شدهاند و وقتی راهِ حلّ پیدا میکنند، زندگیِ عملیام با وقتی فرق میکند که هنوز راهِ حلّی نیافته بودند و اگر راهِ حلِّشان X باشد، زندگیِ عملیام فرق میکند تا وقتی که راهِ حلِّشان Y باشد. مسائلی که این سه ویژگی را دارند، مسائلِ عملیاند. در مکتبِ رواقیان، نفی و اثباتها، ردّ و قبولها، تقویت و تضعیفها، تأیید و انکارها، جرح و تعدیلها و حکّ و اصلاحها فقط سراغِ این نوع مسائل میروند. اگر چیزی در زندگیِ عملی مؤثّر نیست، به آن نمیپردازند؛
۳. به قوانینِ عالمِ طبیعت، کاملاً، اعتناء داشتند. باید زندگی را مطابق با قوانینِ حاکم بر طبیعت و پدیدهها و رویدادهایِ طبیعی تنظیم کرد. در غیرِ این صورت، کُمیتِ زندگی لنگ میشود. وقتی کسی در عالمِ طبیعت زندگی میکند، زندگیاش باید چنان تنظیم شود که با قوانینِ طبیعیِ حاکم بر پدیدهها و رویدادهایِ طبیعی مخالفت نکند و تضاد، تناقض، تعارض و تزاحمی با آنها نداشته باشد. یک رواقی به آخرین دستآوردهایِ علوم و معارفِ بشری خیلی اعتناء میکند، چون برایِ یافتنِ قوانینِ حاکم بر طبیعت راهی نداریم مگر اینکه به آخرین دستآوردهایِ علوم و معارفِ بشری، تا اطّلاعِ ثانوی، به چشمِ قوانینِ طبیعی نگاه کنیم و با عنایتِ به آنها برایِ زندگی برنامهریزی کرده و آن برنامهریزیها را اجراء کنیم؛
۴. رواقیان به طبیعتِ انسان خیلی بهاء میدادند: اینکه چه موجودیای، چه ساختاری داری و چه کارکردهای میتوانی داشته باشی. برنامهای که برایِ خودات در نظر میگیری با ساختار و کارکردهایِ وجودات ناسازگار نباشد. در این جا، اولاً، توجّه فقط به خودِ انسان است و بعد هم به واقعیّتهایِ انسانی. یعنی بِدان محدودهیِ داناییها و تواناییهایِ این موجود تا کجا است، تا از او انتظاراتی نداشته باشی که فراتر از حدودِ توانایی یا داناییاش است. از این لحاظ، روانشناسی در فلسفهیِ رواقی بسیار پُر اهمّیّت است، چون از طریقِ روانشناسی این طبیعت را میشناسند؛
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 34.۹۱ کیلوبایت |
مدت زمان | ۳۷:۱۴ |
نویسنده | مصطفی ملکیان |
راوی | مصطفی ملکیان |
ناشر | موسسه چهرهی فرزانهی روز |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۸ |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
استاد ملکیان به نظر من واقعا بی نظیر هستن به قدری ایشون شیوا و، کامل ، گیرا و شفاف صحبت میکنن که با گوش دادن به درس گفتارهای این بزرگوار نیازی به حست و گریز زدن به منابع و شاخه های دیگر مطالعاتی نیست
عالی.تسلطشون بر کلمات بینظیر بود. این اولین صحبتی بود که من از استاد ملکیان شنیدم. و باعث شد برم دنبال بقیه کارهاشون.
عالی ، آموزنده متشکرم 🌹🌹🌹🌹🌹
عالي بود صحبتاشون
عالی مثل همیشه
متشکرم .