قطار سروصداکنان در برکشایر پیش میرفت ـ بخشی از دنیا که برای سفر اصلاً ناخوشایند نیست، البته اگر سوز سردی را که از درز پنجرهها میآمد نادیده بگیریم. دوباره به دعوتنامه نگاه کردم و برای چندمین بار از لحظهی سوارشدن آرزو کردم که میزبانم شخصاً به ایستگاه به ملاقاتم نیاید، چون فقط توانسته بودم بلیتی درجهی سه تهیه کنم. از آنجاییکه قرار بود آخر هفته را با مارکیز و دوستان و خانوادهاش بگذرانم، این شروع چندان مناسبی نبود.
نه اینکه برای او مهم باشد. میزبان موردنظر جیمز کرین از ایستهمپستد، پسر تئوبالد کرین، مارکیزِ برکلی بود. من بهواسطهی هولمز با بسیاری اشراف سرشناس ملاقات داشتهام، اما هیچکدامشان را نمیتوانم یک دوست واقعی بنامم. اما از آنسو، جیمز کرین با من و همسر مرحومم مری بسیار نزدیک بود؛ آنقدر نزدیک که من ازجملهی کسانی بودم که به اصرار خودش، بهجای عنوان رسمی «لرد بِوینگ» او را فقط کرین صدا میزدم. کرین همیشه میکوشید بهصورت شخصی عادی بهنظر آید، که به گمان من نه فقط برای این بود که با افرادی مثل من ارتباط داشت، بلکه تا حدی به سبب رابطهی خصمانهای بود که با پدرش داشت. البته علیرغم آشنایی چندین سالهمان، هرگز به خانه و نزد خانوادهی او دعوت نشده بودم.
وقتی مادر جیمز، بانو اگنس کرین، درگذشته بود من و مری برای تسلای خاطرش به آنجا رفتیم؛ این واقعه چنان عمیق او را متأثر کرد که گویی انتظار داشت مادرش برای همیشه زنده بماند. از آن رویداد هیچگاه بهبود کامل نیافت و تا اندازهای به ما وابسته شد، هر بار که به لندن میآمد بیشتر زمانش را با ما سپری میکرد. کرین همواره آدمی بود که علاقه به مخدرهای گوناگون داشت و این تراژدی او را به سمت استفادهی نادرست از داروهای مختلف کشاند. یک یا دو بار سعی کردم کمکش کنم، اما هر بار جوابی کوتاه تحویلم میداد: «من پیش تو بهعنوان یه دوست میآم، نه یه دکتر.» چنان میگفت که انگار یکی متضاد دیگریست. در این لحظات مرا به یاد هولمز میانداخت، هرچند از سایر جهات تفاوتشان از زمین تا آسمان بود.
-متن از کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۲۹ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 310 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۲۰:۰۰ |
نویسنده | مارک لتم |
مترجم | محمود کامیاب |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Sherlock Holmes-The Red Tower, 2,018 |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۹/۲۲ |
قیمت ارزی | 11 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
با سلام من یکی از خوانندهه ای پروپاقص داستانهای جنایی مانند آگاتا کریسی و شرلوک هلمز هستم. از نظر من این کتاب یک تقلید بسیار دقیق از داستانهای شرلوک هلمز با چاشنی ماورا الطبیعه به حساب می آید. درباره کتاب باید بگویم در نخست کتاب به نظر کسل کننده میرسد که بیش از حد به جزئیات پرداخته میشود اما در نهایت این جزئیات در اواسط داستان اهمیت خود را نشان میدهند، با وجود اینکه این داستان درباره احضار ارواح و امثال آن میپردازد اما هیچ چیز ماورایی و تخیلی در آن وجود ندارد و تماماً بر اساس منطق و استدلال این داستان برپا شده است. در کل به نظر من این یک تقلید بسیار عالی در مقایسه با داستانهای شرلوک هلمز است، مانند آثار نیکلاس مه ایر
- جلد بسیار زیبایی داره و این جلد زیبایی با کیفیت نوشته ها در یک راستا هست. - به خوبی ترجمه شده و کاملا معلوم هست که مترجم با دقت تمام کار ترجمه رو انجام داده - ارزش زمانی که برای خواندن میزارید رو داره - بعد از خواندن هر فصل حس خوبی بهتون میده حس کنجکاوی حس زندگی کردن تو اون داستان - شبیه داستان های غیرواقعی نبود که اتفاق های پیش و پا افتاده و غیر منطقی توش بیفته که اعصاب ادم رو خورد کنه منظورم داستان هایی هست که از یک نفر یک دیو میسازند و چند نفر دارند با دیو میجنگند
اصلا توصیه نمیکنم.درحد شرلوک هلمز نبود.