افراد دیگر تعیین میکنند که آیا ما آنقدر خوب هستیم که بخشی از گروه باشیم یا نه. وقتی بچۀ کوچکی هستیم، این پدیده را در زمین بازی تجربه میکنیم، وقتی بچههای دیگر باید ارزیابی کنند که آیا بهاندازۀ کافی خوب هستیم که به بازی «قایمباشک» بپیوندیم یا خیر. بعداً بچههای محبوب تصمیم میگیرند چه کسی در زمان استراحت و ناهار سر میز آنها بنشیند. و وقتی بالغ هستیم، افراد دیگر تصمیم میگیرند که آیا ما برای مشاغل خاص، برای گروهها و محیطهای اجتماعی خاص و حتی برای بودن در یک رابطۀ عاشقانه، مناسب هستیم یا خیر. اگر چیزی در زندگی بخواهیم که نیاز به تأیید دیگران داشته باشد، در نهایت با طردشدن مواجه خواهیم شد.
در بسیاری از موارد طرد شدن بر اساس منطق و دلیل است. بهعنوانمثال اگر فردی که روی ویلچر نشسته است بخواهد بازیکن حرفهای فوتبال شود، طردشدن یک نتیجۀ قابلانتظار و معقول است. یا زمانی که شخصی بدون هیچگونه تحصیلات، تجربۀ کاری یا مهارتهای مرتبط، بخواهد مدیرعامل گوگل شود، رد شدن اجتنابناپذیر است. در چنین مواردی ما بهاندازۀ کافی برای این کار مهارت نداریم. در بسیاری از موقعیتهای دیگر، طرد شدن همیشه منصفانه به نظر نمیرسد. مردم ممکن است ما را به دلایل ضعیف مانند سبک لباسمان طرد کنند؛ حتی اگر در زمینههای دیگر بسیار مناسب باشیم. علیرغم اشتراک بسیاری از علایق، ممکن است دوستان بالقوه ما را به دلیل ظاهرمان دوست نداشته باشند. یک رستوران ممکن است به همین دلایل از ورود ما جلوگیری کند؛حتی اگر میتوانستیم مشتری طولانیمدت آن شویم. یک شرکت ممکن است متقاضی دیگری را بر اساس ویژگیهای فیزیکی به جای مهارت و تجربه انتخاب کند.
علیرغم سطحینگری و غیرمنطقی بودن قضاوتهای مردم، کسانی که با طرد شدن مواجه میشوند، اغلب احساس تحقیر میکنند. طرد شدن توسط کسانی که عاشقانه دوستشان داریم به احساس بیکفایتی در ما میانجامد. وقتی مردم ما را طرد میکنند، معتقدیم که بهاندازۀ کافی خوب نیستیم. هرچه طردشدن بیشتر باشد، این تصور قویتر میشود. اما به گفتۀ آرتور شوپنهاور، اگر قضاوتهای دیگران را خیلی جدی بگیریم، اشتباه میکنیم:
«[علاوه بر این] آنچه در آگاهی دیگران میگذرد، موضوعی است که به ما ربطی ندارد و بهمرورزمان نسبت به آن بیتفاوت میشویم، وقتی میبینیم که افکار اکثر مردم چقدر سطحی و بیهوده است، ایدههایشان چقدر محدود است، احساساتشان چقدر پست است، نظراتشان چقدر منحرف است و در بیشتر آنها چقدر خطا وجود دارد؛ وقتی به تجربه میآموزیم وقتی انسان مجبور نیست از همنوع خود بترسد، یا فکر میکند که آنچه میگوید به گوش او نمیرسد، با چه تحقیری از او صحبت میکند. و اگر تابهحال این فرصت را داشته باشیم که ببینیم چگونه بزرگترین انسانها با چیزی جز چند کلهپوک احمق روبهرو نمیشوند، متوجه خواهیم شد که بیشازحد ارزش قائلشدن برای آنچه دیگران میگویند، ادای احترام خارج از قاعده به آنها است.»
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 586.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 168 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۶:۰۰ |
نویسنده | اینسل گنگر |
مترجم | مرتضی براتی |
ناشر | انتشارات مهرگان خرد |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Loose |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۶/۲۹ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
عالی بود