در طبیعت و اخلاق انسانی هیچ ضعف وانحرافی نیست که با تعلیم مناسب اصلاح نشود.
حضرت رسول اکرم (ص) میفرمایند:
«فرزند صالح، دسته گلی از گلهای بهشت است.»
آیندهی هر انسانی با آموزش و علمی که در دوران کودکی و نوجوانی کسب کرده، ارتباط تنگاتنگی دارد؛ وقتی کودکان و نوجوانان در محیطی که همهی امکانات برای پیشرفت و ارتقای آنها فراهم شده، پرورش مییابند؛ جدا از وضعیت ذهنی و فکری باید تا آنجایی که امکان دارد از نظر اخلاقی و فضیلت هم شایسته و نمونه بار بیایند.
عزیزان؛ بندهی حقیر معتقدم، آموزش فقط در ریاضی و حرفهوفن خلاصه نمیشود. مگر نباید راه زندگی و تمام مهارتهای زندگی را یادشان داد. اهمیت درسهایی؛ چون خویشتن داری، نظم جویی، تواضع و فروتنی، مهرورزی و مهرجویی، درست کاری، زود قضاوت نکردن، صبور بودن، احترام گذاشتن، صداقت، نوع دوستی، فداکاری و گذشت، قناعت، عزت نفس، مهربانی و زیباییها و ... کمتر از درسهای ریاضیات، هندسه، تاریخ و ... نیست؛ بنابراین نقش اولیا و مربیان در پرورش این خصوصیات در کنار رسیدگی به مسائل درسی و تحصیلی در زندگی آیندهی فرزندان تعیین کننده خواهد بود. به محض اینکه اشتباهی مرتکب شوند، بیرونشان کرده و فوراً طردشون کنیم؛ این اصلا درست نیست و باید خیلی مراقب باشید.
یکی از رسالتهای اصلی معلمان در کلاس درس، این است که شرایطی فراهم کنند تا میل به حقیقت جویی، عشق به پیشرفت و نیاز به یادگیری در دانشآموزان روز به روز رونق بیشتری یابد؛ زیرا تقویت حس کنجکاوی و میل به حقیقت جویی منشأ تمامی موفقیتها و کمالات انسانی است و خود یک امر اخلاقی و فضیلت دینی به شمار میرود.
معلمان باید در کنار حساسیتهای تحصیلی و درسی حساسیتهای اخلاقی دانشآموزان را نیز برانگیزانند و قوهی تشخیص میان خیر و شر، زشتی و زیبایی و حق و باطل را پرورش دهند. از این رو، مدرسه محل مناسبی است که پس از خانواده به عنوان جایی که نخستین پایههای اخلاق و شخصیت کودک پیریزی میشود، بدان مینگریم و اگر فعالیتهای ناشی از فرآیند آموزش و برنامههای درسی در ساختار رفتاری و اخلاقی کودک مؤثر واقع نشود، تعلیم و تربیت متضمن نتیجهی مثبتی نخواهد بود.
مدرسه در جهان معاصر، تنها جایی برای آموختن مجموعهای از دانش انتزاعی و معلومات ذهنی و حتی مهارتهای فنی نیست، بلکه پایگاهی برای اندیشه ورزی، کشف کردن، تجربه اندوزی و عشق به حقیقت و عروج به منازل کمال است.
در یکی از سایتهای مهارتهای زندگی، متن زیبایی را خواندم که نوشته بود:
اتومبیل جلویی؛ لاک پشت وار پیش میرفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمیداد. داشتم خونسردیام را از دست میدادم که یک دفعه چشمم به برچسب کوچکی روی شیشهی عقبش افتاد: نقص فنی، لطفاً صبور باشید! و این نوشته همه چیز را تغییر داد. بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم.
راستش حتی مراقب آن ماشین و رانندهاش هم بودم. چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم؛ اما مشکلی نبود.
ناگهان فکری تلنگر زد:
اگر آن برچسب نبود من صبوری به خرج میدادم؟
چرا برای بردباری در برابر مردم به برچسب نیاز داریم؟
و دست آخر اینکه، اگر مردم برچسبهایی به پیشانی خود بچسبانند با دیگران صبورتر و مهربان خواهیم بود؟
برچسبهایی؛ چون کارم را از دست دادهام، در حال مبارزه با سرطان، در مراحل طلاق ناجوری گیر افتادهام، عزیزی را از دست دادهام، احساس بیارزشی و حقارت میکنم، در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم و صدها برچسب دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمیدانیم. صبر و مهربانی و احترام گذاشتن به برچسبهای نامرئی یکدیگر، حداقل کاری است که میتوانیم بکنیم. چندیست که خانوادهها در این تب و تاب افتادهاند که فرزندانشان را فلان کلاس یا فلان مؤسسه ثبت نام کنند تا نابغه شوند و بعد از کلی رفت و آمد نتیجهای جز خشم و اضطراب و افسردگی برای فرزندشان نخواهد داشت.
به فرض اینکه کودک شما بتواند یک عدد هشت رقمی را در یک عدد پنج رقمی ضرب کند و جوابش را در یک صدم ثانیه بگوید، یا بتواند در ۱۵ سالگی لیسانس بگیرد، یا حافظ کل دیوان حافظ و سعدی و مولانا و ... شود.
آیا آن وقت میتواند درست زندگی کند؟
مهارت های زندگی را یاد بگیرد؟
از زندگی لذت ببرد؟
مسائل شخصی خود را حل کند؟
درست تصمیم بگیرد؟
دوست پیدا کند؟
اصلا میتواند بخندد؟
فرزندان شما نیازی به نابغه شدن ندارند؛ اما نیاز دارند که بدانند چگونه زندگی کنند، نیاز دارند که تواناییهایشان را شناخته و آنها را بهکار گیرند.
حقشان این نیست که بار آرزوهای از دست رفته شما را به دوش کشیده و کودکی آنها فدای خواستههای شما شود. حق آنها این است که مطابق شخصیتشان پرورش داده شوند و در شادی و بازی، زندگی کردن را آموزش ببینند؛ زیرا بازی برای ساخت شخصیت و آموزش فرزند بسیار ضروری است. فرزندان شما والدین فردا هستند؛ پس سعی کنید مهارتهای زندگی را یاد بگیرید و به آنها یاد دهید. همه میتوانند زنده بمانند و زندگی کنند؛ اما اینکه چطور زندگی کنند و زندگی خوب و روابط خوب با خود و اطرافیان داشته باشند، بسیار اهمیت دارد.
شخصی بهم گفت: همسر من یه نخبه و دکتر هم هست؛ ولی زندگی مشترک برای ما بیمعنیترین و بیارزشترین و پوچترین جای ممکن است. این حرف مرا به شدت به فکر فرو برد و باعث شد بیشتر روی مهارتهای زندگی با دانشآموزان کار کنم و در این زمینه تحقیقات زیادی انجام دهم تا بتوانم هدفی را که در سر داشتم عملی کنم و خدمتی به جامعه کرده باشم و بتوانم با تألیف چنین کتابی راهکارهایی برای والدین گرامی بنویسم تا فرزندانی خوشبخت تربیت کنند.
تربیت فرزندان مصمم و سرسخت برای والدین یک چالش بزرگ محسوب میشود؛ اما اگر والدین برای تربیت فرزند خود رأی و سرسخت خود وقت بگذارند، این کودک میتواند در زندگی موفقیت بزرگی کسب کند.
کودکان با ارادهی قوی فقط به خاطر لجبازی نافرمانی نمیکنند. این روحیه متعهد درونی آنهاست که آنها را مجبور میکند، روی خواستههایشان پافشاری کنند و متفاوتتر از دیگر کودکان رفتار کنند.
والدین گرامی؛ باور کنید آنها افراد بسیار با انگیزه هستند و زمانی که این انرژی به درستی هدایت شود، با ارادهشان میتوانند هر چیزی که میخواهند را به دست بیاورند.
نباید فراموش کنیم که از اهداف عالی تمام پیامبران الهی، تعلیم و تربیت بشر است که در قرآن کریم به تزکیه تعبیر شده است، انسان به واسطهی تزکیه و تربیت صحیح میتواند پلههای موفقیت، انسانیت، عبودیت و بندگی را به راحتی بپیماید. افراد موفق که خدمات ارزندهای به بشریت ارائه کردهاند، از تربیت صحیح برخوردار بودهاند و افراد شرور که در جامعه دچار انواع و اقسام جنایت و خیانت، قتل، دزدی، تجاوز و ... شده بر اثر عدم تربیت صحیح بوده است. والدینی که از الفبای چگونگی تربیت فرزندان اطلاعی نداشتهاند، والدینی که از تربیت فرزندان خود غافل بودهاند، عامل اصلی بدبختی آنها بودهاند و هیچکس را نباید جز خود به خاطر تصورشان مذمت نمایند؛ بنابراین آگاهی والدین نسبت به مسائل و موضوعات بلاواسطه و سریع به فرزندان انتقال مییابد و هر چه دامنهی معلومات والدین گستردهتر باشد، کودکان امکانات بالقوهی بیشتری برای آموختن در اختیار خواهند داشت.
هدف از تهیهی مطالب این کتاب بیشتر به این دلیل بوده است که امروزه گرفتاریها و پریشانیهای زندگی فرصت مطالعهی همه جانبه و عمیق را از اغلب افراد جامعه سلب کرده است و تهیهی مطالب مختصر و مفید که رسانندهی مقصود باشد ضروری است تا هم آگاهیهای لازم را بدهد و هم از اوقات مفید نهایت استفاده شده باشد.
امید است با توکل به پروردگار متعال این تلاشها بتواند برای همهی بزرگسالانی که تربیت و تهذیب نسل آینده را بر عهده دارند، مفید و سودمند واقع شود.
حضرت علی (ع) میفرمایند:
«آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید؛ زیرا آنها برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شدهاند.»
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۷ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 432 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۴:۲۴:۰۰ |
نویسنده | سامان محمدی |
ناشر | هورین |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۰۶/۲۷ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |