در روزگاری به سر میبریم که قدرتنمایی خرد چشمها را خیره میکند و هر روز تحولی شگفتانگیز در حوزۀ علم و فنّاوری بر جذابیت و عظمت محصولات عقلانی میافزاید. هر روز شاهد آنیم که دستان توانای انسان مدرن رازهای بسیاری را میگشاید که برای گذشتگان ناگشودنی و مجهول بوده و در کنار آن سقف رفاه و راحتی را بهنسبت گذشته بسیار بالاتر برده است و خوشیهای فراوانی را نیز برای انسانهای دوران معاصر به ارمغان میآورد. امّا انکارکردنی نیست که، با همۀ دستاوردهای تحسینبرانگیز علم، رنجهای پیچیدۀ روحی و بحرانهای دردآور انسانی هنوز دست از گریبان آدمیان برنکشیده و از تأثیر منفی آنها آنگونهکه تصور میشد نکاسته است. حکیمان و متفکرانی که در دو قرن اخیر پژوهشهای گستردهای در زمینۀ شناسایی معیارهای زندگی خوب انجام دادهاند بر این باورند که بیاعتنایی انسان به رشد و شکوفایی درون، غفلت از لذتهای معنوی و چشمپوشی و کمتوجهی به زیباییهای روح میتواند یکی از جدیترین عوامل غمناکی انسان معاصر باشد. به عبارتی دیگر، خیرهماندن در امکانات مادی و شیفته و شیدای زیباییهای تن شدن، آنگونهکه پیشتر افلاطون در کتاب ضیافت بیان کرده بود، انسانها را از تأملات درونی دور کرده و فرصت پرورش عواطف و احساسات واقعی را از ایشان ستانده است. بهاینترتیب، رشد ناموزون شخصیت آدمی و کمتوجهی به جنبههای باطنی انسان از او موجودی رنجور و بیقرار به جای گذاشته است. زیستن در چنین وضعیتی متفکران و بهدنبال آنان روانشناسان را بر آن داشته تا برای درمان آشوبهای وجودی انسانها چارهای بیندیشند. در کنار کشف راههای گوناگونی که میتواند در کاهش رنج روحی انسان مؤثر باشد، پژوهش عدهای از اهل نظر نشان داده است که احیای مجدد جاذبههای دینی و شرح و تفسیری معنوی از ادیان میتواند انگیزۀ مهمی برای کاستن از عطش لذتهای بیمهار مادی باشد و به آدمیان فرصت پاینهادن به ساحتهای عالی آفرینش را دهد. با چنین هدفی، تلاش در جهت شناساندن آیین بودا با روشهایی نو، احیای عرفان مسیحی و بررسی احوال عارفان مسلمان از جنس اقدامهای سازندۀ این دسته از پژوهشگران است. از بررسی آرای برخی دیگر از متفکران معاصر چنین فهمیده میشود که درمان ناآرامیهای روحی انسان معاصر را باید در نزد حکیمان دوران باستان جست و بهعنوان مثال تأملات فیلسوفان رواقی دربارۀ آرامش نفس و تهذیب جان را از نو بازسازی و با زبانی امروزی به انسان مدرن معرفی کرد. اندیشمندان و روانشناسانی که بر اهمیت منابع کهن تأکید میکنند بر این باورند که شناخت آرای حکیمان باستان، بهویژه کسانی که دربارۀ درمان دردهای روحی تأملات ارزشمندی داشتهاند، میتواند بهکمک بیشتر انسان مدرن آید تا امکان غلبه بر تاریکیهای درون مهیاتر و تجربۀ زندگی شاد آسانتر شود. در میان فوجی از متفکران انسانگرایی که یاد شد، گروهی از اهل نظر برآناند که گمشدۀ آدمیان رنجور معاصر را در هنر و ادبیات گرانبهایی میتوان یافت که قرنها پیش در قالب داستان، متن و نثر دلفریب ادبی و نیز شعر آفریده شده است. بهاینترتیب، شناخت و تبیین ادبیات کهن و جدیانگاشتن هنر و زیبایی یکی از بهترین راهها برای درمان بیماریهای روحی است و نیز انگیزهای است برای شکوفایی و تربیت سازندۀ انسانی. نگارنده بر این باور است که تفسیری معنوی از ادیان، بهرهمندی از آرای فیلسوفانی که دربارۀ زندگی آدمی میراث گرانبهایی از خود به جای گذاشتهاند و نیز مراجعه به متون غنی پرثمر ادبی بهمنزلۀ یکی از راههای تأثیرگذار میتواند ابرهای تیرۀ جهل و بردگی مدرن را از آسمان زندگی امروزی بزداید و بهسهم خود از رنج و اندوه وجودی انسانها بکاهد. با چنین انگیزه و باوری بود که به نزد حافظ آمدم تا پرسشهای عمیق روحی بشر امروز را با او در میان بگذارم و برای آنانی که در پی تجربۀ زندگی خوب تلاش میکنند درمانی معرفی کنم.