درباره زیبایی شناسی جامعه شناسانه با سخنانی به ظاهر معقول گفته اند که این مقوله از نام آن بسی قدیم تر است.
هنگامی که فلاسفه برای اولین بار به طور جدی به هنر علاقه نشان دادند، آنچه بیش از مسائل دیگر توجه آنها را به خود جلب کرد تأثیری بود که هنر در زندگی اجتماعی افراد برجای می نهاد. افلاطون شاعران را از آرمانشهر خود طرد می کرد چرا که آنان برای شهر زمینی خطری محسوب می شوند. چند قرن بعد بزرگان کلیسا نیز جاذبه های فریبنده هنر را که تحقق یافتن شهر خدا را به تأخیر می اندازد یا مانع آن می شود محکوم میکنند.
پس مدت ها است که دریافته ایم که هنر یک بازی ساده شخصی بی نتیجه نیست، بلکه بر زندگی جمعی انسانها اثر می گذارد و می تواند سرنوشت جوامع انسانی را دگرگون کند. اما این نکته یکی از جنبه های مسئله است. جنبه دیگر این است که باید از خود بپرسیم که آیا این رابطه دوسویه نیست و آیا هنر، خود یک فرآورده زندگی جمعی انسان نیست و سرنوشت آن وابسته به سرنوشت جوامع انسانی نمی باشد؟