0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب مرضیه و داستان های اندرونی نشر انتشارات نسل روشن

کتاب مرضیه و داستان های اندرونی نشر انتشارات نسل روشن

کتاب متنی
نویسنده:
درباره مرضیه و داستان های اندرونی
پای تشت رخت نشسته بود که درد شدیدی در دلش پیچید. فهمید که وقتش رسیده و درد زایمان است. به زور چند تکه لباسی که باقی مانده بود رو چنگ زد. خواهرشوهرش لب حوض لباس‌ها را آب می‌کشید. با صدایی که از شدت درد به لرزه افتاده بود گفت: اکرم به دادم برس! فکر کنم درد زایمانه. اکرم السادات فریادزنان لباس‌ها رو گرفت و زن داداشاش رو که هرکدوم مشغول کاری بودن صدا کرد. خونه‌ی اونا از یک حیاط وسیع که وسطش حوضی آبی و بزرگ داشت تشکیل شده بود. کنار حوض یک تلمبه قرار داشت که آب را از آب‌انبار بیرون می‌کشید. سر شیر تلمبه را هم یک تنظیف بسته بودن تا خاکشیرها و آشغال‌ها همراه آب تو سطل نریزن. اطراف حوض باغچه‌ای پر از درخت‌ بود و تابستان‌ها میوه‌ی اهل خانه را تأمین می‌کرد. دور تا دور حیاط اتاق‌ها قرار داشتن. یک ایوان سرتاسری جلوی آن‌ها وجود داشت و هر اتاق مخصوص یکی از پسرها و عروس‌ها و نوه‌ها بود. زیر ایوان و اتاق‌ها هم مطبخ و موال و آب‌انبار بود. هفته‌ای یک بار نوبت آب انداختن تو آب‌انبارهای کوچه‌ی مرضیه اینا می‌شد. این حیاط یک در متوسط چوبی داشت و اسمش اندرونی بود. حیاط بیرونی هم تشکیل شده بود از یک محوطه‌ی کوچک‌تر با حوضی در وسط و باغچه و چند اتاق و یک ایوان جلوی اتاق‌ها. زیر اتاق‌ها زیرزمین و موال بود. کنار حیاط یک اصطبل قرار داشت که مخصوص قاطر و الاغ و رفت و آمد بود. در حیاط بیرونی از مهمان‌های خصوصی که اکثراً مرد بودن و صحبت‌های کاری و مردانه داشتند پذیرایی می‌شد. حیاط اندرونی مخصوص محارم و زن و بچه‌ها و مهمانی‌های خانوادگی و فامیلی بود. حیاط بیرونی یک در بزرگ چوبی داشت که دو تا کلون بهش وصل بود؛ یکی مخصوص زن‌ها و یکی مرد‌ها. موقع در زدن یکی صداش آرام‌تر و زیر‌تر بود و می‌فهمیدن یک زن پشت در است. یکی صداش بلند‌تر و محکم‌تر و خشن‌تر بود که می‌فهمیدند یک مرد پشت در است. دو تا سکوی خشتی جلوی در کوچه بود که اگر رهگذری خسته از آنجا رد می‌شد می‌توانست استراحت کند یا در برخی موارد اگر کسی با مرد خانه کار داشت و صلاح نمی‌دیدند داخل بیاید روی سکو می‌نشستند و با هم گفتگو می‌کردند. اغلب این سکوها جایگاه پیرمردهایی بود که از سر بیکاری می‌نشستن و رهگذران را نگاه می‌کردند و گاهی هم صحبت و خوش و بشی بینشان رد و بدل می‌شد. اکرم السادات داد زد: خانم جون مرضیه دردش گرفته!... -از متن کتاب-
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
2.۵۰ مگابایت
تعداد صفحات
528 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۱۷:۳۶:۰۰
نویسندهمینو هاشمی
ناشرانتشارات نسل روشن
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۴۰۲/۰۵/۲۴
قیمت ارزی
5 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۲.۵۰ مگابایت
۵۲۸ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.7
از 5
براساس رأی 3 مخاطب
5
66 ٪
4
33 ٪
3
0 ٪
2
0 ٪
1
0 ٪
4.7
(3)
42,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مرضیه و داستان های اندرونی
مینو هاشمی
انتشارات نسل روشن
4.7
(3)
42,000
تومان

از همین نویسنده مطالعه کنید

همه