درباره الگوی اقتدار معلمان و عملکرد تحصیلی دانش آموزان
اثر فعلی، حاصل پژوهشی است با موضوع "بررسی جامعهشناختی سنخشناسی الگوهای اقتدار معلمان و رابطۀ آن با عملکرد تحصیلی دانشآموزان" میباشد. این اثر بهصورت پژوهش چاپ شده برای دانشجویان و پژوهشگران در حوزه جامعهشناسی آموزش و پرورش و دیگر حوزههای مرتبط قابل استفاده میباشد. در این پژوهش با استفاده از «روش تحقیق کیفی» و بهویژه، «روش نظریۀ مبنایی (زمینهای/ دادهمحور)» موضوع و مسأله حاضر را مورد تحقیق قرار دادیم، و امیدواریم که برای علاقمندان مربوط به روش تحقیق کیفی مثمرثمر باشد. همچنین این پژوهش باید مورد نقد و واکاوی قرار گیرد تا راه را برای انجام پژوهشهای بعدی در این زمینه هموار سازد.
نویسنده تمام نقدها و کاستیهای این پژوهش را برعهده میگیرد. در واقع، نقاط قوت این پژوهش را حاصل زحمات و راهنماییهای اساتید بزرگوارم میدانم؛ و نقاط ضعف آن هم برعهده اینجانب میباشد.
هدف از چاپ این پژوهش، به اشتراکگذاشتن فرایند و چگونگی انجام تحقیق و همچنین نتایج آن با دیگر پژوهشگران و متخصصان این حوزه میباشد. متأسفانه، پژوهشهای جامعهشناختی در حوزه آموزش و پرورش با محوریت بررسی و تحلیل «روابط قدرت» در کلاسهای مدارس بین معلمان و دانشآموزان خیلی اندک میباشد. با توجه به پیشینهای که از سامانه ایرانداک دریافت شد، پژوهشی در ارتباط با این موضوع و عنوان در این سطح انجام نگرفته است.
یکی از مهمترین نهادها در زندگی اجتماعی ما، نهاد آموزش و پرورش میباشد. در واقع، آموزش و پرورش وظیفه اجتماعیکردن یا جامعهپذیری نسلهای آینده، یعنی دانشآموزان را برعهده دارد. بعد از خانواده و شاید مهمتر از آن، این نهاد میباشد که تمامی عناصر فرهنگی را به نسلهای آیندۀ منتقل میکند و آنان را پرورش میدهد. بههمین خاطر، پژوهش در این زمینه و مسائل مربوط به آن حائز اهمیت میباشد.
آموزش و پرورش کلید اصلی پیشرفت، توسعه و دموکراسی در یک جامعه میباشد. به این خاطر که، محل پرورش نسلهای آتی برای هر جامعه است. با پرورش نسلهای فعلی در مدارس، اکنون و مهمتر از آن، آیندۀ جامعه را میسازیم. پس چگونگی پرورش و آموزش دانشآموزان از اهمیت زیادی برخوردار است. برای تبیین و تحلیل ریشههای «تولید، توزیع و بکارگیری قدرت»، فقط واکاوی ساختارهای کلان سیاست در جامعۀ کافی نیست، بلکه ابتدا باید از کلاسهای مدارس، از روابط و کنشهای متقابل بین معلمان و دانشآموزان، شروع کنیم! دانشآموزان در مدارس فقط به افراد باسواد یا بیسواد تبدیل نمیشوند، بلکه آنها ممکن است به افرادی مستبد، دیکتاتور، یا به افرادی آزادیخواه و دموکرات مبدل شوند. آنها میتوانند شهروندانی مسؤول، منتقد و مفید برای جامعه باشند، یا اینکه افرادی بیمسؤولیت، بیتفاوت و مضر برای جامعۀ شوند. بنابراین، چگونگی پرورش و آموزش دانشآموزان خیلی مهم و حیاتی میباشد.
موضوع پژوهش حاضر، بررسی جامعهشناختی رابطۀ بین الگوهای اقتدار معلمان و عملکرد تحصیلی دانشآموزان، مقطع متوسطه پسرانه (دورۀ اول)، سال تحصیلی ۱۳۹۴-۱۳۹۳ شهرستان شهریار، استان تهران میباشد. که با روش تحقیق کیفی، بهخصوص روش نظریه مبنایی، با استفاده از تحلیل مصاحبه نیمهساختیافته، انجام گرفته است.
در این پژوهش، ما بهدنبال شناسایی و کشف نوع روابط اجتماعی و کنشهای متقابل بین معلمان و دانشآموزان هستیم. به بیانی دیگر، هدف از این پژوهش، کشف روابط قدرت در مدرسه و تاثیرات آن بر عملکرد تحصیلی دانشآموزان میباشد. محقق پس از انجام دادن ۳۲ مصاحبه با دانشآموزان و تحلیل و کدگذاری، همزمان با گردآوری اطلاعات و دادهها، به این نتایج دست یافت؛ شناسایی سه نوع الگوی اقتدار معلمان (استبدادی/ سخت، قانونی/ رسمی، دموکراتیک/ نرم)، و همچنین، کشف چهار نوع مدل و رابطه بین دو تم اصلی «الگوهای اقتدار معلمان» و «عملکرد تحصیلی دانشآموزان».
در مدل اول: ارتباط مستقیم بین الگوی اقتدار دموکراتیک/ نرم معلمان با عملکرد تحصیلی مثبت دانشآموزان. در مدل دوم: ارتباط مستقیم بین الگوی اقتدار استبدادی/ سخت معلمان با عملکرد تحصیلی منفی دانشآموزان. در مدل سوم: عملکرد تحصیلی مثبت دانشآموزان با وجود معلمانی با الگوی اقتدار استبدادی/ سخت. و در مدل چهارم: عملکرد تحصیلی منفی دانشآموزان با وجود معلمانی با الگوی اقتدار دموکراتیک/ نرم. که دانشآموزان برای هر کدام از مدلها دلایل خاص خودشآنرا بیان میکردند که در ادامه پژوهش، نمونههایی از مصاحبه آنان و بیان چگونگی کشف این نوع روابط کیفی ذکر شده است.