اینکه جلد هفتم افسانههای ایرانی را پیش رو دارید. در این مجلد دو دسته افسانه آمده است. نخست افسانههایی که میتواند آنها را ذیل عنوان تمثیلی دستهبندی کرد. در این افسانهها در غالب موارد قهرمان حیواناتاند؛ چه حیوانات اهلی و خانگی و چه وحشی و درنده و در پارهای موارد با قهرمانانی از جنس اشیاء یا حتا امور ذهنی روبهرو میشویم. سابقهی قهرمانی حیوانات در قصهها و داستانها مکتوب فارسی به ایران باستان برمیگردد و نمونهی آن کتاب درخت آسوریک است و بعدها به ترجمه و رواج کتاب کلیله و دمنه بر دامنهی آن افزوده شد و روایتهای متفاوت از این کتاب و نیز چهل طوطی شاهدی بر این مدعاست.
کاربرد حیوانات خیلی زود به تمام جنبههای ادبیات فارسی راه یافت و عمدهترین وجه آن ادبیات تعلیمی است که از این نوع ادبی بهرهی فراوان گرفت، هم در جنبهی اجتماعی آن، از کلیله و دمنه تا موش و گربهی عبید زاکانی و بسیاری حکایات منظوم و منثور گرفته تا کتب عرفانی که برداشتهای متفاوتی ارائه میکنند و در کل به مفاهیم دیگرگون اشاره دارند. برای نمونه میتوان به حکایت خرگوش و شیر استناد کرد که در این کتاب به صورت افسانه آمده است. حیوانان دشت و از جمله خرگوش و در مقابل آنها شیر، در افسانهها و کتب تعلیمی اجتماعی هریک نماد تیپهای جامعهاند و در کتب عرفانی به نشانهها و مفاهیم ذهنی اشاره دارند. خرگوش در افسانه و نیز در کلیله و دمنه، سمبل خرد جمعی در برابر زورگویی شیر حاکم است، حال آنکه در مثنوی مولوی، بدل به نفس میشود و شیر هم سمبل وجود. خرگوش در افسانه شیر حاکم زورگو را از بین میبرد تا دیگران آسوده زندگی کنند، اما در روایت مولوی این نفس است که وجود زیادهخواه را نابود میکند.
در بخش دوم افسانههای فانتزی آمده که عمدهترین کاربرد آنها سرگرمی است، ولی علاوه بر این جنبه، گاه خواست و آرزوهای مردم را نیز برمیتابانند. افسانههای فانتزی پرکاربردترین افسانههای ایرانی است. منابع نشان میدهد که افسانههایی مانند خاله سوسکه، دمدوز، گنجشک دمبکزن، کدوی قلقلهزن، کک به تنور و بز زنگولهپا در گوشه و کنار ایران روایت شدهاند و نمونههای آن در تمام لهجههای ایرانی موجود است و این روایات مشابهاند و تنها تفاوت اندکی دارند.